زمینه و هدف: با توجه به اهمیت عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، این تحقیق به آزمون مدل ارتباطی وضعیت اقتصادی-اجتماعی، استرس درکشده، حمایت اجتماعی و خشونت خانگی با افسردگی زنان در سنین باروری در تهران سال ۱۳۹۳ پرداخته است.
مواد و روشها: این مطالعه به روش توصیفی-مقطعی بر روی ۱۰۵۳ زن در سن باروری مراجعهکننده به مراکز بهداشتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد. نحوه نمونهگیری بهصورت چندمرحلهای و تصادفی بود. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامههای مشخصات جمعیتشناختی، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، افسردگی بِک، استرس درکشده، حمایت اجتماعی درکشده و پرسشنامه خشونت خانگی بود. دادهها با SPSS 19 و آزمون مدل پیشنهادی از تحلیل مسیر با نرمافزار Lisrel 8.8 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: از زنان موردبررسی، 49/7% درجاتی از خفیف تا شدید افسردگی داشتند. میانگین امتیاز استرس 8/34±23/22 و بیشتر افراد (43/1%) از حمایت اجتماعی متوسط برخوردار بودند.۷۰ % افراد از وضعیت اقتصادی مطلوب برخوردار بودند و 41/1% مورد خشونت قرارگرفته بودند. در تحلیل مسیر وضعیت اقتصادی –اجتماعی هم بهصورت مستقیم (0/20- =β) و هم غیرمستقیم (0/7251- =β)، استرس درکشده بهصورت مستقیم (0/16=β)، حمایت اجتماعی بهصورت مستقیم (0/22- = β) و غیرمستقیم (0/672- = β) و خشونت خانگی بهصورت مستقیم (0/20= β) و غیرمستقیم (0/16=β) در بروز افسردگی مؤثر بودند و در مقایسه اثرات کل، حمایت اجتماعی بیشترین اثر را بر افسردگی نشان داد (0/2872-β=).
نتیجهگیری: با توجه به وجود ارتباط تمامی عوامل موردبررسی با بروز افسردگی زنان، غربالگری ازنظر این عوامل بهمنظور پیشگیری و تشخیص زنان افسرده در جهت ارتقاء سلامت روانی آنان توصیه میگردد.
نوع مقاله: مطالعه پژوهشی. |