زمینه و هدف: زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان دارای مشکلاتی در کارکردهای اجرایی بهویژه در مفهومسازی، انعطافپذیری ذهنی، آغازگری و طرحپذیری، بازداری و حافظۀ شنیداری هستند. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش شناختی بر ارتقای کارکردهای اجرایی زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان انجام شد. مواد و روشها: مطالعۀ حاضر نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروههای آزمایش و کنترل است. جامعۀ پژوهش زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بوشهر در سال ۱۳۹۶ است. با روش نمونهگیری دردسترس ۴۰ نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش ۱۰ جلسه ۴۵دقیقهای با روش شناختی آموزش دید. گروهها از نظر مفهومسازی، انعطافپذیری ذهنی، آغازگری و طرحپذیری، بازداری و حافظۀ شنیداری در مراحل پیشآزمون و پسآزمون ارزیابی شدند و دادهها با نرمافزار SPSS نسخۀ ۱۹ و با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافتهها:یافتهها نشان داد که بین گروههای آزمایش و کنترل در هر پنج کارکرد اجرایی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر آموزش شناختی باعث ارتقای معنادار مفهومسازی، انعطافپذیری ذهنی، آغازگری و طرحپذیری، بازداری و حافظۀ شنیداری زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان شد (۰/۰۰۱ > P). نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است که آموزش شناختی میتواند میزان مفهومسازی، انعطافپذیری ذهنی، آغازگری و طرحپذیری، بازداری و حافظۀ شنیداری زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان را ارتقا بخشد. بنابراین مشاوران و درمانگران میتوانند از روش آموزش شناختی برای ارتقای کارکردهای اجرایی آنان استفاده کنند.