زمینه و هدف: استرس، اضطراب و افسردگی از عوامل مهم بسیاری از آسیبهای روانی و اجتماعی هستند. با توجه به آسیبپذیری سالمندان در برابر اثرات منفی این عوامل، برای کنترل این عوامل، مطالعۀ حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزیشده بر مؤلفههای بهداشت روان در سالمندان صورت گرفت. مواد و روشها: در این مطالعۀ تجربی، ۱۰۰ سالمند (دو گروه ۵۰نفره) با سن بالای ۶۰ سال شرکت کردند. سالمندان بهصورت تصادفی به دو گروه مداخله و مقایسه تقسیم شدند. اطلاعات براساس پرسشنامۀ استاندارد DASS نسخۀ ۲۱ و پرسشنامۀ محققساخته، که روایی و پایایی آن تأیید شده، جمعآوری شد. طی ۱۰ جلسۀ ۷۰دقیقهای، متناسب با سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده، به گروه مداخله آموزش داده شد. دادههای دو گروه قبل و ۸ هفته پس از مداخلۀ آموزشی جمعآوری شد. سپس دادهها به وسیلۀ نرمافزار SPSS نسخۀ ۲۰ و آزمونهای آماری کای اسکوئر، مان ویتنی، t مستقل و t زوجی تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: در این پژوهش میانگین نمرۀ تمامی سازهها (آگاهی، نگرش، هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتاری درکشده) ۸ هفته پس از آموزش در گروه مداخله بهطور معناداری بیشتر و میانگین نمرۀ DASS (استرس، اضطراب، افسردگی) کمتر از گروه مقایسه بود (۰/۰۰۱>P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش و تأثیر مثبت برنامۀ آموزشی مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزیشده درخصوص کنترل اضطراب، استرس و افسردگی، انتظار میرود با گنجاندن برنامههای آموزشی کارآمد در مراقبت از سالمندان، گامی در جهت ارتقای سلامت روان سالمندان و درنتیجه سلامت جامعه برداشته شود.