QUALITY OF LIFE

Quality of Life in Postmenopausal Women in Tehran in 2011

Nasrin Abdi1 & Mahnaz Solhi2*

1. PhD Candidate in Health Education and Health Promotion, Tehran University of Medical Sciences (TUMS), Tehran, Iran. abdi_nasrin@yahoo.com 

*2.  Associate Professor, Dept. of  Health Services and Health Education, Iran University of medical Sciences (IUMS), Tehran, Iran. (Corresponding Author) solhi.m@iums.ac.ir        

 

 

ABSTRACT

Background & Objective: Menopausal symptoms in women lead to decreased quality of life. Understanding this natural process in a woman's life during is important in effective control of their problems during this period. The purpose of this study was to determine the four (vasomotor, mental-social, physical and sexual) dimensions of quality of life of postmenopausal women in Tehran in 2007.

Methods: In this descriptive-analytical study, sample size was determined by using the formula for estimating the proportion of a phenomenon and 700 postmenopausal women randomly selected in Tehran. The data gathering tool was Menopause-Specific Quality of Life Questionnaire (MENQOL). Data were analyzed in SPSS14 by using descriptive tests (such as mean, standard deviation, frequency, relative frequency) and analytical test (Chi- square) at the 0.05 significance level.

Results: Quality of Life of women under study was moderate. The highest mean score was related to physical dimension (23.97±3.09) and the lowest mean score was related to vasomotor dimension (3.29±.84). A significant correlations between their quality of life and their occupation (p=0.04) and income (p=0.009) were also seen. It means postmenopausal women housewives and women with higher income had better quality of life to enjoy.

Conclusion: The quality of life is not desirable in these women. Developing some interventions to improve their quality of life is necessary.

Paper Type: Research Article.

Keywords: Menopause, Quality of life, Menopause-Specific Quality of Life Questionnaire (MENQOL), Tehran.

u Citation: Abdi A, Solhi M. Quality of Life in Postmenopausal Women in Tehran in 2011. Journal of Health Education and Health Promotion. Summer 2014;2(2): [87-96].

 

 

کیفیت زندگی

کیفیت زندگی زنان یائسه شهر تهران در سال 1390

 

نسرین عبدی1و مهناز صلحی2*

 

1. دانشجوی دکترای آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران. abdi_nasrin@yahoo.com

*2. دانشیارگروه خدمات بهداشتی وآموزش بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران،  ایران. (نویسنده مسئول) تلفن: 02186704817  solhi.m@iums.ac.ir

چکیده

زمینه و هدف: عوارض يائسگي به كاهش كيفيت زندگي در زنان منجر می‌شود. شناخت اين مرحله به‌عنوان فرايند طبيعي در زندگي زنان در كنترل مؤثر مشكلات آنان در این دوره مهم است. هدف این مطالعه تعيين ابعاد چهارگانه كيفيت زندگي زنان يائسه (وازوموتور، روحي- اجتماعي، جسمي و جنسي) در شهر تهران است.

مواد و روش‌ها: در اين مطالعه توصيفي تحليلي، 700 نفر از زنان یائسه شهر تهران با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه براي برآورد نسبت يك پديده به روش نمونه‌گیری تصادفي ساده 700 نفر از زنان يائسه شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه استاندارد كيفيت زندگي زنان يائسه بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS14 و در سطح معناداری 05/0 با استفاده از روش‌های توصيفي (ميانگين، انحراف معيار، فراواني مطلق، فراواني نسبي) و تحليلي (آزمون کای­اسکوئر) مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

یافته­ها: میانگین نمره کل كيفيت زندگي زنان يائسه موردبررسی 28/43 (متوسط) به دست آمد. بالاترین نمره میانگین مربوط به بعد فیزیکی (09/3±97/23) و کمترین نمره میانگین مربوط به بعد وازوموتور (84/0±29/3) بود. همچنین میان كيفيت زندگي آنان با شغل (04/0p=) و ميزان درآمد (009/0p=) ارتباط معنادار آماري مشاهده شد؛ به اين صورت كه خانم‌های يائسه خانه‌دار و همچنين زنان با ميزان درامد بيشتر از كيفيت زندگي بهتري برخوردار بودند.

نتیجه‌گیری: کیفیت زندگی زنان مورد بررسی مطلوب نیست و طراحی مداخلات مناسب برای بهبود کیفیت زندگی آنان ضروری است.

نوع مقاله: مطالعه پژوهشی.

کلیدواژه­ها: كيفيت زندگي، يائسگي، پرسشنامه استاندارد كيفيت زندگي زنان يائسه (MENQOL)، تهران.

tاستناد: عبدی ن، صلحی م. کیفیت زندگی زنان یائسه شهر تهران در سال 1390 تابستان 1383؛2(2): [87-96].

 

 

 

مقدمه

امروزه نظام‌های سلامت مهم‌ترین برنامه‌های خود را مبتنی بر سلامت خانواده ترسیم نمودند. زنان محور سلامت خانواده محسوب می­شوند و الگوی اصلی آموزش و ترویج شیوه زندگی سالم به نسل بعدی هستند. اگرچه زنان و مردان مباحث مشترکی در امر سلامت دارند، اما زنان با مسائل ویژه ناشی از شرایط فیزیولوژیک خود مواجه هستند. یکی از این مسائل دوره گذار یائسگی[1] است که به سبب کاهش استروژن مشکلات مضاعفی را برای زنان ایجاد می‌کند (1). یائسگی به عنوان واقعه­ای فیزیولوژیک پایان دوره قاعدگی و باروری در زنان است که در بین 40 تا 59 سالگی روی می‌دهد و کیفیت زندگی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. دوران يائسگي يكي از مهم‌ترین مراحل زندگي هر انسان در مسير رشد و تكامل است كه گذشته از جنبه‌های مفيد و ارزشمند آن مجموعه‌ای از مشكلات را ایجاد می‌کند. بعضی از این مشکلات عبارتند از شروع بيماري و ناتواني، بازنشستگي از شغل، مشكلات اقتصادي، جدائي از فرزندان. يائسگي شروع دوران جديدي در زندگي يك زن است. این دوران همانند تمام مراحل ديگر زندگي دارای زواياي مثبت مانند فراغت از مشكلات دوران بارداري، و زوایای منفی مانند خطرات و مشكلات تهدیدکننده سلامت زنان است (2). در خلال اين دوران، زنان دستخوش تغييرات غدد درون­ریز (آندوکرين)، بدنی (سوماتيک) و روانی می‌شوند که می‌تواند چند سال طول بکشد (3).

بر اساس آمارهاي جهاني در قرن 17 فقط 28% از زنان به سن يائسگي می‌رسیدند (4) درحالی‌که امروزه با پیشرفت‌های علم پزشكي می‌توان انتظار داشت كه زنان يائسه سال‌های بيشتري را زنده بمانند و بسياري از آنان تا 80 سالگي يا بيشتر زندگي كنند. بنابراين سلامتي زنان در سال‌های پس از يائسگي همانند قبل از آن از اهميت به سزایی دارد (5). سال‌های بعد از یائسگی بخش مهمي از زندگي محسوب می‌شود. زنان حق‌دارند كه در اين دوران از زندگی‌شان لذت ببرند (6). در طي اين زمان، اكثريت زنان علائم جسمي و رواني همراه با تغييرات خُلقي را تجربه می‌کنند (7). ازجمله مشكلات اين دوران می‌توان به گُرگرفتگي، تغييرات روحي و رواني، پوكي استخوان، بيماري قلبي و عروقي و آتروفي دستگاه تناسلي اشاره كرد (8). بیماری‌های قلبي و عروقي و پوكي­استخوان از عوارض مهم و ناتوان‌کننده يائسگي هستند كه به‌عنوان دو مورد از اولویت‌های بهداشتي موردتوجه هستند. این دو مشکل از مشكلات بهداشت عمومي محسوب می‌شوند كه موجب افزايش بيماري و ناتواني، كاهش كيفيت زندگي و افزايش مرگ‌ومیر می‌شوند (9). يائسگي بر تمام جنبه‌های سلامت شخص تأثیر می‌گذارد. تحقيقات نشان می‌دهد كيفيت زندگي زنان در دوران يائسگي با افزايش علائم به‌شدت مورد تهديد قرارمي گيرد (10).

اندازه‌گیری كيفيت زندگي می‌تواند در به تصوير كشيدن هر چه واقعی‌تر احساسات بيماران و زمینه‌های داراي مشكل در خصوص درك نيازها و توزيع مراقبت‌های سلامت كمك كند. همچنين تأثیر اين ديدگاه به‌عنوان يك هدف و مقصود نهائي در تمام مداخلات پیشگیری‌کننده و ارتقاي سلامت بايد در نظر گرفته شوند (11). مطالعات مختلف در ایران و سایر نقاط دنیا بیشتر بیانگر تأثیر منفی یائسگی بر کیفیت زندگی زنان یائسه است (12-20). تهرانی و همکاران در مطالعه خود نشان دادند 8/38% زنان یائسه تهرانی از گرگرفتگی شدید و 43% از اضطراب شدید رنج می‌برند. در این مطالعه حدود 30% زنان یائسه کاهش شدید میل جنسی را در طول دوران یائسگی گزارش نمودند (21).بلومل و همکاران بیان می‌کنند زنان یائسه ازنظر اختلالات وازوموتور 6/10 بار، اختلالات اجتماعی روانی 5/3 بار، اختلالات جسمی 7/5 بار و ازنظر اختلالات جنسی 2/3 بار مستعدتر از سایر زنان هستند. درنتیجه از کیفیت زندگی پایین‌تری برخوردارند. (22). نتایج مطالعات جدیدتر در سال‌های 2008 و 2009 نشان می‌دهد یائسگی تأثیر منفی روی کیفیت زندگی زنان دارد (23-24).

پرداختن به مسئله يائسگي از جنبه‌های مختلف فردي و اجتماعي بسيار حائز اهميت است؛ زيرا از سوئي به حل مشكلات زنان در برخورد با مشكلات و علائم يائسگي كمك می‌کند و از سوي ديگر نظر به اهميت نقش زن به‌عنوان محور عاطفي و رواني خانواده و نيروي فعال كار در جامعه مسلماً توجه به كيفيت زندگي او و حل مشكلات جسمي، رواني و اجتماعی‌اش بر ارتقاء سلامت خانواده و درنهایت خانواده بسيار مؤثر خواهد بود. همچنين پيشگيري از عوارض دیرهنگام يائسگي می‌تواند کشورهای جهان، به­ویژه كشورهای درحال‌توسعه، را در جهت داشتن جمعيت سالم ياري كند. نيل به اين اهداف جز با برنامه‌ریزی و تلاش در جهت ارائه راهكارهاي مؤثر در جهت انطباق و سازگاري با مسائل اين دوران مؤثر نيست.

هدف اين پژوهش تعيين كيفيت زندگي زنان يائسه شهر تهران در سال 1390 در ابعاد وازوموتور، روحي- اجتماعي، جسمي و جنسي است. فراهم آوردن اطلاعات به‌روز در زمینه کیفیت زندگی زنان یائسه شهر تهران تفاوت مطالعه حاضر با مطالعات دیگر است. یافته‌های این مطالعه در طراحی مداخلات ارتقایی برای این زنان کاربرد دارد.

 

مواد و روش‌ها

در این مطالعه توصیفی-تحلیلی 700 نفر از زنان یائسه بالای 50 سال شهر تهران که دارای یائسگی طبیعی و بدون درمان هورمونی جایگزینی طی 6 ماه گذشته و نیز فاقد مشکل روانی یا بیماری شناخته‌شده سیستمیک بودند، موردبررسی قرار گرفتند. روش نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی خوشه‌ای بود؛ بدین‌صورت که از 20 مرکز بهداشتی درمانی شهر تهران برحسب جمعیت تحت پوشش هر مرکز، تعداد نمونه مشخص می‌شدند و سپس به‌طور تصادفی از هر منطقه یک خیابان، یک کوچه و یک پلاک انتخاب و نمونه‌گیری از همان پلاک شروع می‌شد و تا تکمیل نمونه‌های آن مرکز ادامه می‌یافت. در صورت عدم حضور فردی با مشخصات تعیین‌شده در آن خانه پلاک بعدی انتخاب می‌شد. اگر تعداد نمونه‌ها دریک کوچه کمتر از تعداد افراد پیش‌بینی‌شده بود، کوچه بعدی نیز انتخاب می‌شد. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه همراه با مصاحبه تکمیلی بود. پرسشنامه در دو بخش و شامل اطلاعات جمعیت­شناختی و سؤالات مربوط به سنجش کیفیت زندگی بر اساس پرسشنامه کیفیت زندگی دوران یائسگی[2] بود که توسط هیلدیچ و همکاران در دانشگاه تورنتو کانادا طراحی و استانداردشده است (51). روایی این پرسشنامه توسط پانل متخصصین تائید شد و پایایی آن با استفاده از روش آزمون مجدد و محاسبه همبستگی 95% کسب شد. سؤالات پرسشنامه کیفیت زندگی در چهار بعد وازوموتور، روانی اجتماعی، جسمانی و اختلال در روابط جنسی تنظیم‌شده است. سؤالات 1 و 2 در بعد وازوموتور، سؤالات 3 تا 9 در بعد روانی اجتماعی، سؤالات 10 تا 24 در بعد جسمانی و سؤالات 25 و 26 در بعد جنسی تنظیم‌شده‌اند. پاسخ سؤالات به‌صورت یک معیار درجه‌بندی‌شده از 0 تا 3 تنظیم‌شده که نمره 0 معادل اصلاً، 1 معادل جزیی، 2 معادل متوسط و 3 معادل شدید است. سپس بر اساس پاسخ‌های داده‌شده افراد ازنظر کیفیت زندگی به سه گروه دسته‌بندی شدند. بر اساس راهنمای پرسشنامه استاندارد کسب نمره 27 تا 37 به کیفیت زندگی خوب، نمره 37 تا 47 به کیفیت زندگی متوسط و نمره 48 تا 54 به کیفیت زندگی ضعیف دسته‌بندی می‌شود. همچنین ارتباط بین کیفیت زندگی با درآمد و شغل زنان یائسه موردبررسی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS14  و در سطح معناداري 05 /0 با استفاده از آماره­های توصيفي (ميانگين، انحراف معيار، فراواني مطلق، فراواني نسبي) و تحليلي (آزمون کای­اسکوئر) مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

 

یافته‌ها

محدوده سني واحدهاي موردپژوهش 50 تا 88 سال (ميانگين 64/59 و انحراف معیار 32/2) و محدوده سني یائسگی یعنی 42-57 سال (ميانگين 25/48 و انحراف معيار 42/2) بود. از افراد تحت پژوهش 9/54%متأهل، 6/74% از آن‌ها بیشتر از 3 فرزند و 62% از آن‌ها بيشتر از 3 زايمان داشتند. از افراد تحت پژوهش 1/79%خانه‌دار و 6/60% از آن‌ها باسواد (ابتدایی، دیپلم و بالاتر) بودند. از ميان مشكلات شايع، 90% افراد موردپژوهش دچار درد عضلات بودند (جدول 1).

میانگین نمره کل كيفيت زندگي زنان يائسه موردبررسی 28/43 (متوسط) به دست آمد. در میان ابعاد چهارگانه بالاترین نمره میانگین مربوط به بعد فیزیکی (09/3±97/23) و کمترین نمره میانگین مربوط به بعد وازوموتور (84/0±29/3) بود (جدول 2). کیفیت زندگی 62% از زنان موردبررسی متوسط و 5/15% کیفیت زندگی ضعیف و فقط 1/21% آنان از كيفيت زندگي خوب برخوردار بودند (جدول 3).

با استفاده از آزمون کای­اسکوئر میان كيفيت زندگي زنان يائسه موردبررسی و شغل (04/0p=), كيفيت زندگي و ميزان درامد (0009/0 p=) ارتباط معنادار مشاهده شد. به‌این‌ترتیب كه خانم‌های يائسه خانه‌دار و همچنين زنان با ميزان درامد بيشتر، از كيفيت زندگي بهتري برخوردار بودند. همچنين با کاربرد این آزمون میان كاهش تمايلات جنسي و گرگرفتگی (02/0p=)، كاهش تمايلات جنسي و تعريق (04/0p=) و بين كاهش تمايلات جنسي و درد عضلاني (001/0p=) رابطه معنادار مشاهده شد.

 

جدول 1. فراواني و فراوانی نسبي مشكلات مؤثر بر كيفيت زندگي در زنان یائسه موردبررسی

مشكلات

تعداد

درصد

درد عضلات

630

90

احساس خستگي و كوفتگي

622

5/88

احساس كمبود انرژي

581

8/82

كاهش توان عمومي

582

8/82

كمتر از گذشته كار انجام دادن

526

2/74

درد پشت و كمر

511

8/72

 

جدول 2. ميانگين نمرات ابعاد کیفیت زندگی در زنان یائسه موردبررسی

ابعاد كيفيت زندگي

ميانگين

انحراف معيار

بالاترین  نمره

پائین ترین  نمره

بعد وازوموتور

29/3

84/0

4

2

بعد رواني اجتماعي

57/10

92/1

14

7

بعد فيزيكي

97/23

09/3

30

15

بعد جنسي

45/5

82/0

6

3

جمع

28/43

 

54

27

 

جدول 3. فراواني مطلق و نسبی دسته‌بندی کیفیت زندگی در زنان یائسه موردبررسی

درصد

تعداد

كيفيت زندگي

5/15

112

ضعيف (نمره 48-54)

62

434

متوسط (نمره 37-47)

1/21

154

خوب (نمره 27-37)

100

700

جمع

 

بحث

يائسگي باعث كاهش كيفيت زندگي زنان می‌شود. يائسگي بر تمام جنبه‌های سلامت شخص يعني ابعاد وازوموتور، روانی اجتماعی، فیزیکی و جنسی تأثیر می‌گذارد. كيفيت زندگي زنان در دوران يائسگي و با افزايش علائم به‌شدت مورد تهديد قرار می‌گیرد (25-26). ميانگين سن یائسگی در زنان موردبررسی 25/48 بود. ميانگين سن يائسگي در كشورها و فرهنگ‌های مختلف متفاوت است. در پژوهش کروجسکا-فری­شاه[3] و همكاران ميانگين سن يائسگي 7/54 سال گزارش‌شده است (27). در پژوهش خادمی و کوک ميانگين سن يائسگي در ايران در زنان روستایی 2/49 و در زنان شهري 9/49 سال و در كل 6/49 سال گزارش‌شده است (28).

گرچه ممكن است زنان پايان قاعدگي و باروري را يك مزيت بدانند اما نشانه‌های یائسگی مانند گرگرفتگی، سردرد، اختلال خواب و اختلالات خلقی می‌تواند به كيفيت زندگي زنان در اين دوران صدمه بزند. در پژوهش کِراکَم[4] و سِکِر، كه در زنان روستایی كشور تركيه انجام‌شده است، شایع‌ترین علائم دوران يائسگي گرگرفتگی و تعريق (7/50%) بوده است (29.) اين در حالی است كه در پژوهش فا[5] و همكاران كه در زنان تايواني انجام‌شده است فقط 7/16% از زنان گرگرفتگی داشته‌اند (30). در پژوهش حاضر شایع‌ترین مشكلات خانم‌های يائسه مربوط به درد عضلات (90%)، احساس خستگي و كوفتگي (5/88%) و احساس كمبود انرژي است و درصد گرگرفتگی در اين پژوهش 5/ 58 و تعريق 1/67% به دست آمده است. اگرچه گرگرفتگی و تعريق بالاترين درصد را به خود اختصاص نداده‌اند، ولي بااین‌وجود از مشكلات شايع زنان تحت مطالعه بوده است. به نظر می‌رسد شيوع بالاي درد عضلاني در ميان زنان نگران‌کننده است و لزوم اقدامات حمايتي، اجتماعي و پزشكي را نشان می‌دهد. همچنين گرگرفتگی و تعريق می‌تواند باعث ناراحتي، بی‌خوابی و اعتمادبه‌نفس پايين در آنان شود و اين علائم می‌تواند با اختلالات افسردگي پیچیده‌تر شوند.

سولينگ در تحقيق خود اشاره می‌کند برخلاف آنچه تصور می‌شد مشكلات وازوموتور بيشترين مشكلات خانم‌ها در دوران يائسگي باشد، تغييرات روحي و رواني بيشترين فراواني و شدت را داشته است. کارپنتر[6] و همکاران در پژوهشي نشان داد گرگرفتگی بر كار، فعاليت اجتماعي، اوقات فراغت، خواب، خلق‌وخو، تمركز، ارتباط با ديگران، فعالیت‌های جنسي، لذت از زندگي و كيفيت كلي زندگي تأثیر می‌گذارد (31). در پژوهش کُنده[7] و همكاران شایع‌ترین علائم اين دوران ناآرامی و عصبانيت (67%) گزارش‌شده است و ميزان تعريق و گرگرفتگی 51% بوده است (32). جيمنز و پرز[8] شایع‌ترین علائم اين دوران را خستگي، تحریک‌پذیری، بی‌ثباتی احساسي و افسردگي اعلام کرده‌اند كه به نتايج پژوهش حاضر نزديك است (33). در مطالعه رستمي اضافه‌وزن و افزايش موهاي زائد صورت كمترين مشكلات گزارش‌شده‌اند (34). در پژوهش حاضر كمترين شكايت خانم‌ها مربوط به تنهائي را دوست داشتن، افزايش موهاي زائد صورت و بی‌اختیاری ادرار هنگام عطسه و سرفه بوده است.

با توجه به تنوع یافته‌ها در مطالعات مختلف، به نظر می‌رسد زنان در اين دوران علائم یائسگی را با گوناگوني بسياري تجربه می‌کنند كه اين مسئله تأثیر عوامل مختلف بر اين علائم را نشان می‌دهد. در مطالعه کراچام و شکر عوامل مؤثر بر علائم يائسگي و ارتباط آن‌ها با كيفيت زندگی زنان كشور تركيه، شامل مشكلات بهداشتي، استرس‌های زندگي، ميزان تحصيلات مصرف چاي و قهوه، تعداد زایمان‌ها، مشكلات مالي، سن و نارضايتي از زندگي زناشویی به دست آمد. همچنین در این مطالعه مشخص شد تعداد زيادي از اين عوامل اثرات منفي بر كيفيت زندگي زنان در دوران یائسگی دارد (35). در مطالعه فری­من[9] و همكاران نشان داده شد خطر علائم افسردگي در دوران يائسگي افزايش می‌یابد (36). در بررسی کوماری[10] نيز میزان افسردگی بالا در دوران یائسگی گزارش و تاکید شده است مشكلات روحي رواني، احساس خستگي و كوفتگي و كاهش توان و انرژي از مشكلات شايع اين دوران هستند (37). کِلِی­تن و نینان[11] در مطالعه خود ریسک عوامل بروز افسردگی در گذار یائسگی را سطح سواد پایین، سابقه بروز افسردگی در دوران قبل از یائسگی، حوادث استرس‌زای زندگی، سبک زندگی ناسالم، نگرش نامطلوب نسبت به دوران سالمندی، یائسگی زودرس و نوسانات هورمونی غیرمعمول ذکر کرده است (38). در پژوهش حاضر 2/44% از زنان مشكل افسردگي را گزارش کرده‌اند و 67% از آن‌ها اضطراب داشته‌اند.

در مطالعات كيفيت زندگي زنان يائسه بعد جنسي گنجانده‌شده است. به اعتقاد گراسیا[12] و همکاران كاهش تمايلات و انگيزه جنسي مسئله‌ای چندبعدي است كه از عوامل فیزیولوژیک، فرهنگي و اجتماعي تأثیر می‌پذیرد و تنها به دليل كاهش هورمون‌ها نيست (39). کایِن[13] و همکاران نيز اشاره می‌کنند باورهاي فرد در مورد يائسگي و روابط جنسي بر عملكرد جنسي او تأثیر می‌گذارد (40). در پژوهش حاضر 7/65% از زنان تحت پژوهش كاهش تمايلات جنسي را گزارش کرده‌اند. همچنين بين كاهش تمايلات جنسي و گرگرفتگی (02/0p=)، كاهش تمايلات جنسي و تعريق (04/0p=) و بين كاهش تمايلات جنسي و درد عضلاني (001/0p=) رابطه معنادار آماري مشاهده شد. در پژوهش حاضر ارتباط بين كيفيت زندگي و متغیرهای جمعیت­شناختی ازجمله سن، وضعيت تأهل، تعداد زایمان‌ها، تعداد فرزندان، شغل، ميزان تحصيلات و درامد موردبررسی قرار گرفت. یافته‌ها حاكي از آن است كه بين كيفيت زندگي و شغل (04/0p=) و كيفيت زندگي و ميزان درامد (009/0p=)  رابطه معنادار آماری وجود دارد. به این صورت كه زنان خانه‌دار و همچنين زنان با ميزان درامد بيشتر از كيفيت زندگي بهتري برخوردار بودند. در مطالعه رستمی بين سطح سواد و كيفيت زندگي رابطه معنادار آماري مشاهده‌شد كه با نتايج پژوهش حاضر همخواني ندارد (34). در مطالعه خالديان بين ميزان تحصيلات  (48/0p=)، شغل  (12/0p=) و تعداد افراد خانواده  (43/0p=) و كيفيت زندگي ارتباط معنادار آماری وجود نداشت (41). بژسکی[14] و همکاران در مطالعه خود به اين نتيجه رسيد كه زنان غیرشاغل و متأهل نشانه‌های بيشتري را در اين دوران تجربه می‌کنند و زنان با درامد و سطح تحصيلات بالاتر كيفيت زندگي بهتري داشتند (42)؛ كه با نتايج پژوهش حاضر همخوان است. مطالعات دیگر رابطه سطح تحصيلات بالاتر و کیفیت زندگي بهتر را تائید کردند (24، 35، 43-45). طبق نتایج این مطالعات هرچه سطح تحصیلات زنان یائسه پایین‌تر باشد، خطر اختلالات روحی روانی افزایش و درنتیجه سلامت روانی آنان نیز کاهش می‌یابد (43). به نظر می‌رسد كه تحصيلات بالاتر می‌تواند شغل بهتر، درامد بيشتر و افزايش موقعیت‌های اجتماعي بهتر را به دنبال داشته باشد. همچنين ازآنجاکه تحصيلات بالاتر با افزايش آگاهي و دانش بيشتر در زمينه همه موقعیت‌های فردي است، بنابراين زنان يائسه تحصیل‌کرده می‌توانند نشانه‌های یائسگی را تخفیف دهند. گروه تحقیقاتی پره­گتو[15] اعلام كردند وضعيت اقتصادي در سطح پايين سبب كاهش كيفيت زندگي زنان یائسه ازنظر (روانی، فيزيولوژيك، جسمي و عملكرد جنسي) در این سنين می‌شود(46). به نظر می‌رسد وضعيت خوب اقتصادي با شغل بهتر و تحصيلات بالاتر در زوجين مرتبط است و اين عوامل می‌توانند مقابله با تغييرات ایجادشده در طي يائسگي و سالمندي را راحت‌تر نمايد. آنچه مسلم است كيفيت زندگي افراد در اين دوران علاوه بر مسائل اين دوران تحت تأثیر عوامل جسمي، روحي، اجتماعي و اقتصادی قرار می‌گیرد. در اين پژوهش نمره كيفيت زندگي زنان 28/43 به‌دست‌آمده است؛ يعني با توجه به طبقه‌بندی انجام‌شده كه در بخش نتايج اشاره شد، زنان تحت پژوهش از كيفيت زندگي متوسط و نزديك به ضعيف برخوردارند.

اين نتايج نياز به حمایت‌های عاطفي و رواني در اين دوران را نشان می‌دهد. همچنين طراحي و ارائه جزوات آموزشي، برگزاری کلاس‌های آموزشی از طریق ایجاد محیطی حمایت‌گرانه در زمينه راهبردها و مهارت‌های سازگاري با مشكلات اين دوران، تغذيه سالم، ورزش و ايجاد آگاهي در سنين پایین‌تر در زنان و دختران جوان نيز ازجمله اقدامات مناسب در نشر اطلاعات در اين زمينه است. آنچه مسلم است این است که تلاش در جهت ارتقای آگاهی زنان به‌منظور افزایش مراقبت از خود می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی آنان در دوران یائسگی کمک کند. هانترا و لیائو[16] معتقدند افزایش آگاهی زنان یائسه راجع به مسائل یائسگی باعث بهبود نگرش آن‌ها نسبت به این پدیده می‌شود، رفتارها و عادات بهداشتی در آن‌ها افزایش می­یابد و درنهایت منجر به بهبود کیفیت زندگی آن‌ها می‌شود (47). از عوامل بسیار مؤثر در بهبود کیفیت زندگی زنان یائسه افزایش خودکارآمدی درک­شده آنان است. جربر[17] و همکاران (48) و میشرا[18] و همکاران (49) معتقدند اعتماد فرد به توانایی‌هایش در درمان علائم یائسگی از عوامل مهم تأثیرگذار بر کیفیت زندگی زنان یائسه است. برخی مطالعات نیز نشان دادند قدرت سازگاری افراد که ارتباط زیادی با خودکارآمدی آن‌ها دارد، عامل بسیار مهمی در سلامت ذهنی بهتر و افسردگی زنان یائسه است (50-51). برخی مطالعات نشان دادند تأسیس شبکه‌های حمایت اجتماعی و برنامه‌های ارتقای سلامت جسمی و روانی به بهبود کیفیت زندگی زنان یائسه کمک شایانی می‌کند (52). همچنين در سطوح سازماني، آموزش کارکنان بهداشتي در زمينه رژیم‌های غذائي و گیاهی و تدوين و اجرای برنامه‌های آموزشي توسط سازمان‌های مرتبط با زنان و همچنين تدوين و اجراي برنامه‌های آموزشي در مراكز نگهداري سالمندان و درنهایت در سطح اجتماعي، برنامه‌ریزی در زمينه رسانه‌های گروهي و طرح ارتقاء آگاهي زنان شرکت‌کننده در جلسات مذهبي لازم و ضروري است.

با توجه به نتايج اين پژوهش و نامناسب بودن كيفيت زندگي زنان يائسه و با توجه به ارتباط عوامل گوناگون شخصی و اجتماعی با کیفیت زندگی زنان یائسه آنچه جهت ارتقای کیفیت زندگی آنان آنچه مهم به نظر می‌رسد نگاه یکپارچه به مسائل و مشکلات سلامتی آنان است. وزارت بهداشت می‌تواند با وزارت آموزش‌وپرورش، وزارت كار و امور اجتماعي و ساير سازمان‌های مرتبط برنامه‌هایی را براي ارتقاء آگاهي و همچنين ارتقاء نگرش اين گروه طراحي و اجرا كند. ازآنجاکه اکثر زنان یائسه به مراکز بهداشتی­ودرمانی دسترسی دارند به نظر می­رسد مناسب‌ترین راهکار جهت ارتقای کیفیت زندگی آنان، توجه ارائه­کنندگان خدمات سلامتی به مسائل مرتبط با یائسگی و برگزاری کلاس‌های آموزشی و مشاوره‌ای با رویکرد ارتقاء سلامت و توانمندسازی آنان باشد. همچنین با توجه به نقش حمایت‌های اجتماعی در بهبود کیفیت زندگی زنان یائسه تأسیس شبکه‌های حمایت اجتماعی به بهبود کیفیت زندگی زنان در گذر به دوره یائسگی کمک خواهد کرد. از محدودیت‌های این مطالعه تعداد نمونه آن و محدودیت تعمیم نتایج بود.

 

نتیجه‌گیری: کیفیت زندگی زنان يائسه موردبررسی در ابعاد روانی حرکتی، روحي- اجتماعي، جسمي و جنسي مناسب نیست. به‌ویژه وضع کیفیت زندگی این زنان ازنظر بعد وازوموتور نیازمند توجه است. شایع‌ترین مشكلات زنان یائسه تحت پژوهش درد عضلانی، احساس خستگي و كوفتگي و احساس كمبود انرژي بود و باید در مطالعات آینده برای بهبود این مشکلات مداخلات مناسب طراحی شود. شغل و میزان درآمد این زنان روی كيفيت زندگي آنان و كاهش تمايلات جنسي روی افزایش گرگرفتگي، تعريق و درد عضلاني تأثیرگذار است. درنهایت طراحی مداخلات مناسب برای بهبود کیفیت زندگی زنان یائسه موردبررسی ضروری است.

 

سپاسگزاری

این مطالعه حاصل طرح تحقیقاتی مصوب معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران به شماره 67/ک است. از همکاری کارکنان مراکز بهداشتی درمانی مناطق تهران و زنانی که در اين مطالعه شرکت کردند، قدرداني می‌شود.

References

1.    Ardalan GH, AmirKhani M, Allame M, Motlagh ME, Pesteei KH, Alavian SM. Clinical guide and executive health program team to provide menopausal services to women 45-60 years. Tehran: Pooneh Publications; 2008. p. 10-17, 89-91. [Persian]

 

2.    Im EO, Lee B, Chee W, Dormire S, Brown A. A national multiethnic online forum study on menopausal symptom experience. Nurs Res. 2010 Jan-Feb; 59(1):26-33.

Abstract/FREE Full Text

 

3. Gibbs RS, Danforth DN, Karlan BY, Haney AF. Danforth's obstetrics and gynecology. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2008. p. 1063-72.

View Link

4.    North American Menopause Society. Available at: http://www.menopause.org. Accessed 13 Dec, 2004.

5.    National Center for Complementary and Alternative Medicine. http://nccam.nih.gov/health/whatiscam/. Accessed 10 Jan. 2005.

 

6.    Soules MR, Sherman S, Parrott E. et al. Executive summary: stages of reproductive aging workshop (STRAW) Park City, Utah, July 2001. Menopause. 2001; 8:402–7.

Abstract

 

7.    Uguz F, Sahingoz M, Gezginc K, Ayhan MG. Quality of life in postmenopausal women: the impact of depressive and anxiety disorders. Int J Psychiatry Med. 2011; 41(3):281-92.

Abstract

 

8.    Krajewska K, Krajewska-Kuùak E, Heineman L, Adraniotis J, Chadzopulu A, Theodoso- poyloy E,Euframidu EN, Kruszewa R, Szpakow A, Jankowiak B, Rolka H, Klimaszewska K, Kowalczuk K, Kondzior D, Baranowska A. Comparative analysis of quality of life women in menopause period in Poland, Greece and Belorussia using MRS Scale. Preliminary report. Adv Med Sci. 2007; 52 Suppl 1:140-3.

Abstract/FREE Full Text

 

9. Abed Zadeh M, Taebi M, Saberi F, Sadat Z. Quality of life and related factors in Menopausal women in Kashan city. Iranian South Medical Journal. 2009; 12(1):81-8. [Persian]

Abstract/FREE Full Text

 

10. Chedraui P, Blumel JE, Baron G, Belzares E, Bencosme A, Calle A, et al. Impaired quality of life among middle aged women: a multicentre Latin American study. Maturitas. 2008; 61(4):323-9.

Abstract

 

11.  Williams RE, Levine KB, Kalilani L, Lewis J, Clark RV. Menopause-specific questionnaire assessment in US population-based study shows negative impact on health-related quality of life. Maturitas. 2009; 62(2):153-9.

Abstract

 

12. Forouhari S, Safari Rad M, Moattari M, Mohit M, Ghaem H. The effect of education on quality of life in menopausal women referring to Shiraz Motahhari clinic in 2004. Birjand University of Medical Sciences 2009; 16(1):39-44. [Persian]

Abstract/FREE Full Text

 

13. Abed Zadeh M, Taebi M, Saberi F, Sadat Z. Quality of life and related factors in Menopausal women in Kashan city. Iranian South Medical Journal. 2009; 12(1):81-8. [Persian]

Abstract/FREE Full Text

 

14. Shohani M, Rasouli F, Hagi Amiri P, Mahmoudi M. The survey of physical and mental problems of menopause women referred to Ilam health care centers. Iranian Journal of Nursing Research. 2007; 2(5):57-68. [Persian]

Abstract/FREE Full Text

 

15. Golyan Tehrani SH, Mir Mohammad Ali M, Mahmoudi M, Khaledian ¯. Study of quality of life and its patterns in different stage of menopause for women in Tehran. Hayat. 2002; 8(3-4):33-41. [Persian]

Abstract/FREE Full Text

 

16. Williams RE, Levine KB, Kalilani L, Lewis J, Clark RV. Menopause-specific questionnaire assessment in US population-based study shows negative impact on health-related quality of life. Maturitas. 2009; 62(2):153-9.

Abstract

 

17. Chedraui P, Blumel JE, Baron G, Belzares E, Bencosme A, Calle A, et al. Impaired quality of life among middle aged women: a multicentre Latin American study. Maturitas. 2008; 61(4):323-9.

Abstract

 

18. JE, Castelo-Branco C, Binfa L, Gramegna G, Tacla X, Aracena B, et al. Quality of life after the menopause: a population study. Maturitas. 2000; 34(1):17-23.

Abstract/FREE Full Text

 

19.  Mishra GD, Brown WJ, Dobson AJ. Physical and mental health: changes during menopause transition. Qual Life Res. 2003; 12(4):405-12.

Abstract

 

20.  Karacam Z, Seker SE. Factors associated with menopausal symptoms and their relationship with the quality of life among Turkish women. Maturitas. 2007; 58(1):75-82.

Abstract

 

21.  Golyan Tehrani SH, Mir Mohammad Ali M, Mahmoudi M, Khaledian ¯. Study of quality of life and its patterns in different stage of menopause for women in Tehran. Hayat. 2002; 8(3-4):33-41. [Persian]

Abstract/FREE Full Text

 

22. Blumel JE; Castelo-Branco C; Binfa L; et al. Quality of life after menopause; a population study. Maturitas. 2000; 34:17-23.

Abstract/FREE Full Text

 

23.  Chen Y, Lin SQ, Wei Y, et al. Impact of menopause on quality of life in community- based women in China. Menopause. 2008; 15:144-9.

Abstract

 

24. Williams R, Levine K, Kalilani L, et al. Menopause-specific questionnaire assessment in US population-based study shows negative impact on health-related quality of life. Maturitas. 2009; 62:153-9.

Abstract

 

25. Cheng MH, Wang SJ, Wang PH, Fuh JL. Attitudes toward menopause among middle-aged women: a community survey in an island of Taiwan. Maturitas. 2005; 52(3-4):348-55.

Abstract

 

26. Hess R, Bryce C, Hays Rl. Attitudes towards menopause: status and race differences and the impact on symptoms. Menopause. 2006; 13(6):986.

 

27. Krajewska-Ferishah K, Krajewska-Kuùak E, Terlikowski S, Wiktor H. Analysis of quality of life women in menopause period in Poland. Advances in Medical Sciences. 2011; 1(2):52-58.

 

28. Khodemi S, Cooke MS. Comparing the attitudes of urben aturitas. Maturitas. 2003,46(2):113.

Abstract/FREE Full Text

 

29. Karacam Z, Seker SE. Factors associated with menopausal symptoms and their relationship with the quality of life among Turkish women. Maturitas. 2007; 58(1):75-82.

Abstract/FREE Full Text

30. Fuh JL, Wang SJ, Lee SJ, Lu SR, Juang KD. Quality of life and menopausal transition for middle-aged women on Kinmen Island. Qual Life Res. 2003;12:53-61.

Abstract

 

31. Carpenter, J.S., Studts, J. L., & Byrne, M. A systematic review of menopausal symptom management decision aid trials. Maturitas. 2011; 69(1):11-21.

Abstract/FREE Full Text

 

32. Conde, Dlio Marques, Pinto-Neto, Aaro Mendes, Santos-S, Danielle, Costa-Paiva, Lcia, Martinez, Edson Zangiacomi. Factors Associated With Quality of Life in a Cohort of Postmenopausal Women. Gynecological Endocrinology. 2006,22(8):436-443.

Abstract

33. Jimenez l,Preez G. The attitude of the women in menopause and influense on the climactric. Gynecol obstet Mex.1999;67:319-22.

Abstract

 

34. Rostami A. The effect of education in quality of life in menopause women. Tarbiat Modares University, 2001. [Persian]

 

35. Karaçam Z, Şeker SE. Factors associated with menopausal symptoms and their relationship with the quality of life among Turkish women. Maturitas. 2007,58(1):75-82.

Abstract

 

36. Freeman EW, Sammel MD, Liu L, Gracia CR, Nelson DB, Hollander L. Hormones and menopausal status as predictors of depression in women in transition to menopause. Arch Gen Psychiatry. 2004;61:62- 70.

Abstract/FREE Full Text

 

37. Kumari M, Stafford M, Marmot M. The menopausal transition was associated in a prospective study with decreased health functioning in women who report menopausal symptoms. J Clin Epidemiol. 2005;58(7):719–727.

Abstract

 

38. Anita H. Clayton, Philip T. Ninan. Depression or Menopause? Presentation and Management of Major Depressive Disorder in Perimenopausal and Postmenopausal Women 2010; 12(1):213_223.

Abstract/FREE Full Text

 

39. Gracia CR, Freeman EW, Sammel MD, Lin H, Mogul M. Hormones and sexuality during transition to menopause. Obstet Gynecol. 2007; 109: 831–840.

Abstract/FREE Full Text

 

40. Cayan S, Akbay E, Bozlu M, Canpolat B, Acar D, Ulusoy E. The prevalence of female sexual dysfunction and potential risk factors that may impair sexual function in Turkish women. Urol Int. 2004;72: 52–57.

 

41. Khaledian S.The assessment of Quality of life in several stage of menopause in menopause women in Tehran,M.S Thesis midwifery,Tehran university of medical science,2001. [Persian]

 

42. Brzysky W RG, Medrano MA, Hyatt-Santos JM, Ross JS. Quality of life in low-income menopausal women attending primary care clinics. Fertil Steril 2001;76:44-50.

Abstract

 

43. Castelo-Branco C, Binfa L, Gramegna G, Tacla X, Aracena B, et al. Quality of life after the menopause: a population study. Maturitas. 2000; 34(1):17-23.

Abstract/FREE Full Text

 

44. Avis NE, Assmann SF, Kravitz HM, Ganz PA, Ory M. Quality of life in diverse groups of midlife women:assessing the influence of menopause, health status and psychosocial and demographic factors. Qual Life Res. 2004; 13(5):933-46.

Abstract

 

45. Dennerstein L, Lehert P, Guthrie J. The effects of the menopausal transition and biopsychosocial factors on well- being. Arch Womens Ment Health. 2002; 5(1):15-22.

Abstract

 

46. AR Genazzani  et al.(Progetto Donna Qualità della Vita Working Group). Assessment of the QoL in Italian menopausal women: comparison between HRT users and non-users. Maturitas. 2002; 42( 4): 267–80

Abstract

 

47. Huntera MS, Liao KL. Problem-solving groups for mid-aged women in general practice: A pilot study. Journal of Reproductive and Infant Psychology. 1995; 13(2):147-51.

Abstract

 

48.  Gerber JR, Johnson JV, Bunn JY, O'Brien SL. A longitudinal study of the effects of free testosterone and other psychosocial variables on sexual function during the natural traverse of menopause. Fertil Steril. 2005; 83(3):643-8.

Abstract

 

49. Mishra GD, Brown WJ, Dobson AJ. Physical and mental health: changes during menopause transition. Qual Life Res. 2003; 12(4):405-12.

Abstract

 

50. Saklofske DH, Austin EJ, Galloway J, Davidson K. Individual difference correlates of health-related behaviours: Preliminary evidence for links between emotional intelligence and coping. Personality and Individual Differences. 2007; 42(3):491-502.

Abstract

 

51. Greenglass E, Fiksenbaum L, Eaton J. The relationship between coping, social support, functional disability and depression in the elderly. Anxiety Stress Coping. 2006; 19(1):15-31.

Abstract/FREE Full Text

 

52.  Duche L, Ringa V, Melchior M, Varnoux N, Piault S, Zins M, et al. Hot flushes, common symptoms, and social relations among middle-aged nonmenopausal French women in the GAZEL cohort. Menopause. 2006; 13(4):592-9.

Abstract

 



[1] Menopausal transition

[2] Menopausal Women Quality of Life (MENQOL)

[3] Krajewska-Ferishah

[4] Karacam

[5] Fuh

[6] Carpenter

[7] Conde

[8] Jimenez & Preez

[9] Freeman  

[10] Kumari

[11] Clayton & Ninan

[12] Gracia

[13] Cayan

[14] Brzysky

[15] Pregetto

[16] Huntera & Liao

[17] Gerber

[18] Mishra