EDUCATIONAL
EFFECTIVENESS
A Comparison of
the Effectiveness of Two Training Methods of Nutritional Behavior of Elementary
School Students: Opportunistic vs. Multimedia Training
Shohreh Shahmohammadi,1 Mahmoud
Tavousi2 & Fazlollah Ghofranipour3
1. M.S in Health
Education, Student Research Committee, Tarbiat Modares University (TMU),
Tehran, Iran.
2. Assistant Professor, Dept. of Health
Education & Promotion, Health Metrics Research Centre, Iranian Institute
for Health Sciences Research, Iranian Academic Center for Education Culture
& Research (ACECR), Tehran, Iran.
3. Associate Professor, Health Education Dept.,
Tarbiat Modares University, Tehran, Iran. (Corresponding Author) Tel: 02182883869; fax: 02182884555
ghofranf@modares.ac.ir
ABSTRACT
Background and objective: Educational
planning, as a principle of health education, is both economical and the
priorities of WHO and the regional community health policymakers. The purpose
of this study was to compare the effectiveness of two training methods, namely,
multimedia-based training vs. opportunistic training, on nutritional knowledge,
attitude, and behavior of primary-school students.
Methods: This was a
semi-experiential research conducted on two groups of 84 students, selected
randomly from two primary schools in Jajrood County, District 8 of Tehran.
Training intervention was then made into the first group using an opportunistic
method by the teacher, and in the second group using multimedia package. Three
nutritional variables of target students, namely, knowledge, attitude, and
behavior were measured using researcher-designed questionnaires filled out by
the students in three stages: before, immediately after, and three months after
training. The results were analyzed using independent-T and repeated-measure
tests, and SPSS16 statistical software.
Results: Before intervention, no
significant differences were observed between the two groups in terms of
nutritional knowledge, attitude, or behavior (p=0.93, p=0.52, and
p=0.67 respectively). After intervention, knowledge scores in both
groups increased significantly (p<0.001). However, the attitude and
behavior scores for the two groups increased differently: p<0.001 for
the opportunistic training group while p<0.17 and p<0.04
for the multimedia training group.
Conclusion: It seems that in some
occasions, opportunistic training is more accessible, less costly, and more
effective than multimedia training. It is therefore advised that teachers make
optimum use of numerous opportunities during teacher-student contact times to
improve the students’ knowledge, attitudes and behavior in health-related
subjects such as nutrition, with minimum costs.
Paper Type: Research Article
Keywords: Educational
effectiveness, Opportunistic training, Multimedia-Based training, Nutritional
behavior, Primary School students, Jajrood.
Citation: Shahmohammadi Sh, Tavousi M, & Ghofranipour F. A Comparison of the Effectiveness of Two
Training Methods of Nutritional Behavior of Elementary School Students:
Opportunistic vs. Multimedia Training. Iranian Journal of Health Education and
Health Promotion 2014;2(3):[179-185].
اثربخشی
آموزش
مقایسه
اثربخشی دو
شیوه آموزشی
لحظهای و
چندرسانهای
بر رفتار
تغذیهای دانشآموزان
ابتدایی
شهره
شاهمحمدی،1
محمود طاووسی2
و فضلالله
غفرانیپور3
[1].
کارشناس
ارشد آموزش
بهداشت،
کمیته
تحقیقات دانشجویی،
دانشکده علوم
پزشکی،
دانشگاه تربیت
مدرس، تهران، ایران.
2. استادیار
پژوهشی گروه
آموزش و
ارتقای
سلامت، مركز
تحقيقات سنجش
سلامت،
پژوهشکده
علوم بهداشتی
جهاد دانشگاهی،
تهران، ایران.
*3 . دانشیار
گروه آموزش
بهداشت،
دانشکده علوم
پزشکی،
دانشگاه
تربیت مدرس،
تهران، ایران.
(نويسنده
مسئول) ghofranf@modares.ac.ir
چکیده
زمینه و
هدف: برنامهریزی
آموزشی، به
عنوان ارکان
آموزش بهداشت،
به صرفه بوده
و جزء اولویتهای
سازمان جهانی
بهداشت و
سیاستگذاران
منطقهای
بهداشت جامعه
است. هدف این
پژوهش،
مقایسه تأثیر
دو روش آموزشي
«لحظهای» و «چندرسانهای»
در ارتقاء
آگاهی، نگرش و
رفتار تغذیهای
کودکان
دبستانی است.
مواد و روشها: این
پژوهش یک
مطالعه نیمهتجربی
است. پژوهش در
دو گروه 84 نفري
از دانشآموزان
8-11 ساله بخش
جاجرود منطقه
8 تهران به
صورت تصادفي
از دو دبستان انتخاب
و تحت آموزش
قرار گرفتند
انجامشد.
مداخله
آموزشی در
گروه اوّل به
شیوه آموزش
لحظهای توسط
معلّم و در
گروه دوّم با
استفاده از
بسته آموزشی
چندرسانهای
صورت گرفت.
متغیرهای
موردنظر (سطح
آگاهی، نگرش و
رفتار تغذیهای)
در سه مرحله
(قبل،
بلافاصله و سه
ماه بعد از
مداخله) توسط
پرسشنامه
محققساخته،
اندازهگیری
شد و دادهها
با استفاده از
آزمونهای
آماری تیمستقل
و آزمون
اندازههای
تکراری با نرمافزار
SPSS16 مورد
تجزیهوتحلیل
قرار گرفت.
یافتهها: قبل از مداخله،
بین دو گروه
لحظهای و
چندرسانهای تفاوت
معناداری در میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و رفتار
تغذیهای دیده
نمیشد (93/0p= و 52/0p= و 67/0p=). پس
از مداخله
آموزشی،
نمرات افزایش
آگاهی در هر
دو گروه بهطور
معنادار
افزایش یافت (001/0p<) درحالیکه
نمرات بهبود
نگرش در دو
گروه به ترتیب
001/0>p و 17/0p< و
بهبود رفتار
به ترتیب001/0>p و 04/0p< بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد
در بعضی شرایط،
آموزش لحظهای
در دسترستر،
کمهزینهتر و
درعینحال
اثربخشتر از
آموزش
چندرسانهای
باشد؛ و میتوان
از فرصتهای
بیشماری که
در طول سال تحصیلی
در اختیار
معلمان
قراردارد با
حداقل هزینه
استفاده
بهینه کرد.
نوع
مقاله: مطالعه
پژوهشی.
کلیدواژهها: اثربخشی
آموزشی، آموزش
لحظهای،
آموزش چندرسانهای،
رفتار تغذیهای،
دانشآموزان
ابتدایی،
جاجرود.
استناد: شاهمحمدی
ش، طاووسی م، غفرانیپور
ف. مقایسه
اثربخشی دو شیوه
آموزشی لحظهای
و چندرسانهای
بر رفتار
تغذیهای دانشآموزان
ابتدایی. فصلنامه
آموزش بهداشت
و ارتقای
سلامت پاییز 1393؛2(3) ]179-185[.
مقدمه:
دوران
کودکی و
نوجوانی با
تغییرات رشد
قابلتوجه همراه
است. دریافت
ناکافی و
نامتناسب از
همه گروههای
مواد غذایی در
این سنین میتواند
موجب بروز
بیماریهای
متعدد شود.
این وضعیت بر
سلامت و عادات
غذایی دوران
بزرگسالی
فرد نوجوان
نیز تأثیر میگذارد
(1).
برنامهریزی
آموزشی یکی از
ارکان آموزش
سلامت است و ضمن
مقرون بهصرفه
بودن از لحاظ
اقتصادی، جزء
یکی از اولویتهای
سازمان جهانی
بهداشت (ساجب) و
سیاستگذاران
بهداشت جامعه
در منطقه
محسوب میگردد
(2). بدیهی است که
برنامهریزی
صحیح در زمینه
آموزش
نیازمند
انتخاب روش
مناسب است (3).
امروزه روشهای
آموزشي
متعددي با
ميزانهاي
تأثیر متفاوت
و با وضعیتهای
مختلف در حوزه
سلامت به كار
گرفته میشوند.
از بین این
روشها میتوان
به دو روش
آموزش لحظهاي
و آموزش توسط
بسته
چندرسانهای
اشاره نمود.
در روش آموزش
لحظهای،
اساس کار بهرهگیری
از فرصتهای
مناسب در
چارچوب
فعالیتهایی در زمینه
آموزش بهداشت
است (4). کلرک و همکاران
آموزش فرصتجویانه
را به عنوان
روشی مؤثر
برای ارائه
آموزش به
پرستاران در
یک واحد بستری
بیماران حاد روانی
نوجوانان
مورداستفاده
قراردادند (5). مطالعه
استیل و
همکاران نشان
داد توصیههای
بهداشتی در
مورد بهداشت
دهان و دندان
که توسط کادر
کمکی
داروخانهها به
مراجعین در
هنگام تحویل
دارو و خرید
مسواک،
خمیردندان و ... داده
میشود،
تأثیر زیادی
در افزایش
آگاهی
مراجعین در
زمینه رعایت
بهداشت دهان و
دندان داشته
است. لذا جهت
بهکارگیری
روش آموزش
فرصتجویانه
با برنامهریزی
دقیق توصیه میشود از
فرصتهای مناسب
فراهمشده در
اماکن مختلف
مانند
داروخانهها،
کلینیکها،
بیمارستانها
و غیره استفاده
شود (6). از سوی دیگر،
مطالعات
زیادی نیز در
زمینه
استفاده از
بستههای
چندرسانهای
در آموزش انجام
شده است. کمپل و
همکاران به
این نتیجه
رسیدند که
استفاده از یک
لوح فشرده بهتنهایی
برای ایجاد
تغییر در
رفتار تغذیهای
کافی نیست (7).
مطالعهای که
توسط باربرا
بر روی
استفاده از
رسانههای مجازی
در آموزش
کودکان در
مورد عادات
صحیح غذا
خوردن انجام
شد، تأثیر قابلتوجهی
در درک کودکان
از اهمیت
استفاده
متناسب از
گروههای مواد
غذایی و وعدههای
غذایی متعادل
و متنوع را به
کودکان آموزش ایجاد
نمود (8).
هدف از
انجام این
پژوهش مقایسه
تأثیر بسته آموزشی
چندرسانهای
با روش آموزش فرصتجویانه
به عنوان روشی
سهلالوصول در
خصوص
رفتارهای
تغذیهای است.
مواد و روشها
این
پژوهش، یک
مطالعه نیمهتجربی
از نوع قبل و
بعد (بدون
گروه شاهد)
بود. در این
پژوهش، تأثیر
دو شيوه
آموزشي (آموزش
فرصتجویانه
و چندرسانهای)
بر آگاهی،
نگرش و رفتار
در زمینه
رفتارهاي
سالم تغذيهاي
مورد مقايسه
قرار گرفت. پژوهش
در منطقه
جاجرود انجام
شد که در آن
تنها دو مدرسه
ابتدایی
پسرانه وجود
داشت. بهطور
تصادفی در یک
مدرسه آموزش
فرصتجویانه
و در مدرسه
دیگر آموزش
چندرسانهای
انجام شد؛ در
هر مدرسه دو
کلاس از پایه
سوم و دو کلاس
از پایه چهارم
انتخاب
گردیدند. حجم
نمونه با
استناد به
مطالعه صفاری
و همکاران (9) و
با استفاده از
فرمول پوکاک و
احتساب 10% ریزش،
84 نفر محاسبه
شد.
ابتدا
شيوه پژوهش برای
اولیاء
مدارس،
والدین و دانشآموزان
توضيح داده شد.
بعد از امضاي
فرم رضایتنامه
توسط والدین
در جلسه انجمن
اولیا، پرسشنامه
توسط دانشآموزان
تكميل شد.
شرايط ورود به
مطالعه تمایل
به شرکت در
مطالعه و
تحصیل در پایه
سوم یا چهارم
در مدارس
منتخب و معیار
خروج تمایل
نداشتن یا
جابجایی در
طول مطالعه
بود. پرسشنامه
در سه مرحله
قبل،
بلافاصله و سه
ماه بعد از
مداخله
آموزشی توسط
واحدهای
پژوهش تکمیل
گردید.
پس از
تطبیق
متغیرهای
مؤثر بین دو گروه،
برنامه
آموزشی به مدت
دو هفته (با
احتساب فواصل
زمانی بین
برنامهها) به
تفکیک برای دو
مدرسه به اجرا
درآمد. در
گروه اول (آموزش
فرصتجویانه)
در فاصله
زمانی
موردنظر در
فرصت مناسب (هر
فرصت حدود پنج
دقیقه)،
معلّمان در
مورد گروههای
مواد غذایی
متناسب با
محتوای بسته
آموزشی
چندرسانهای،
به جهت یکسان
بودن محتوای
آموزش در هر
دو گروه، صحبت
نمودند و در
گروه دوم
(آموزش چندرسانهای)
نیز بسته
آموزشی حاوی 8
تیزر آموزشی
مجموعاً به
مدت 12 دقیقه در
سالن
اجتماعات به صورت
جداگانه در هر
کلاس توسط
اولیاء مدرسه
و با حضور پژوهشگران
در دو نوبت به
فاصله 5 روز
نمایش داده
شد. پس از
همسانسازی
نمونهها در یک
مدرسه،
مداخله با روش
آموزشی
چندرسانهای و در
مدرسه دیگر با
روش آموزش
فرصتجویانه
اجرا شد.
ابزار
سنجش
پرسشنامه
محققساختهای
مشتمل بر
مشخصات جمعیتشناختی
(9 سؤال)، آگاهی (16 سؤال) به صورت
سؤال بسته
طراحی شد. به
گزینه غلط
نمره 1 و گزینه نمیدانم
نمره 2 و گزینه صحیح
نمره 3 تعلق گرفت. دوازده
سؤال نگرش با طیف
لیکرت 5 گزینهای (کاملاً
موافقم،
موافقم، نه
موافق و نه
مخالف،
مخالفم،
کاملاً
مخالفم) طراحی شد. 9
سؤال رفتار با
طیف نمرهگذاری
1 تا 4 صحیحترین و
بالاترین
امتیاز تعلق
گرفت.
برای
بررسی روایی
علمی ابزار از
روش روایی
صوری، روایی
محتوایی و
پانل خبرگان
استفاده شد. میانگـین
نسبت روایی
محاسبهشده
برای کل
پرسشنامه
برابر با 87/0 و
نیز میانگین
شاخص روایی
برابر با 85/0 بود. همچنین
در روایی صوری
امتياز تأثير
78/2
محاسبه شد. پایایی
علمی
پرسشنامه نیز
با روش آزمون-
بازآزمون (ضریب
همبستگی
پیرسون) 80/0 و محاسبه همبستگی
درونی آلفای
کرونباخ 82/0
تعیین گردید.
یافتهها
جدول 1 نشان
میدهد که بین
میانگین
آگاهی، نگرش و
رفتار دو گروه
موردمطالعه
قبل از مداخله
اختلاف
معنادار وجود
ندارد و دو
گروه همسان
بودند. ولی
بعد از مداخله
بین دو گروه
از نظر هر سه
متغیر آگاهی،
نگرش و رفتار
تفاوت
معنادار
مشاهده شد (001/0=p).
جدول
1. مقایسه
میانگین و
انحرافمعیار متغیرهای
اصلی مطالعه در
بازههای
زمانی قبل،
بلافاصله بعد
و سه ماه بعد
از مداخله در
هر دو گروه– آزمون
تی
سه ماه
بعد |
بلافاصله
بعد |
قبل از
مداخله |
متغیرها |
||||
گروه
دوّم |
گروه
اوّل |
گروه
دوّم |
گروه
اوّل |
گروه
دوّم |
گروه
اوّل |
||
89/3 |
94/6 |
6/88 |
3/98 |
3/77 |
3/77 |
درصد میانگین |
آگاهی |
0/21 |
0/13 |
0/21 |
0/39 |
0/20 |
0/23 |
انحرافمعیار |
|
001/0> |
001/0> |
0/93 |
p-value* |
||||
83 |
90 |
6/82 |
6/89 |
80 |
2/81 |
درصد
میانگین |
نگرش |
0/60 |
0/39 |
0/59 |
0/34 |
0/53 |
54/0 |
انحرافمعیار |
|
001/0> |
001/0> |
0/52 |
p-value* |
||||
7/65 |
79 |
67 |
2/79 |
51 |
4/50 |
درصد
میانگین |
رفتار |
0/40 |
0/34 |
0/37 |
0/33 |
0/38 |
0/42 |
انحرافمعیار |
|
001/0> |
001/0> |
0/67 |
p-value* |
*05/0p<
جدول 2
نشان داد که سه
ماه بعد از
مداخله
آموزشی
میانگین
نمرات آگاهی
گروه اوّل 3/17%
افزایش یافته
بود؛ با
استفاده از
آزمون آماری، این
متغیر در بازههای
زمانی اندازههای
تکراری
اختلاف
معنادار را
نشان داد (001/0>p). میانگین
نمرات نگرش در
گروه آموزش
فرصتجویانه 4/8% افزایش
داشت و
با استفاده از
آزمون آماری
اندازههای
تکراری
اختلاف
معنادار را
نشان داد (001/0>p). میانگین
نمرات رفتار در
این گروه 6/28%
افزایش داشت؛ با
استفاده از
آزمون آماری
اندازههای
تکراری، تغییرات
این متغیر در
بازههای
زمانی اختلاف
معنادار را
نشان داد (001/0>p).
جدول 2.
مقایسه
تفاوت
میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و رفتار
در گروه اوّل
(آموزش
فرصتجویانه)
بین فواصل
زمانی مطالعه *
بازه زمانی |
قبل از مداخله |
بلافاصله
بعد |
سه
ماه بعد |
|
متغیر |
درصد
میانگین
(انحرافمعیار) |
درصد
میانگین
(انحرافمعیار) |
درصد
میانگین
(انحرافمعیار) |
p |
آگاهی |
(23/0) 3/77 |
(39/0) 3/98 |
(13/0)6/94 |
001/0> |
نگرش |
(54/0) 2/81 |
(34/0)6/89 |
(39/0) 90 |
001/0> |
رفتار |
(42/0) 4/50 |
(33/0)2/79 |
(34/0) 79 |
001/0> |
* بر اساس
آزمون اندازههای
تکراری
سه
ماه بعد از
مداخله
آموزشی نمرات
آگاهی گروه
دوّم 12% افزایش
یافت (جدول 3) و با
استفاده از
آزمون آماری
اندازههای
تکراری
اختلاف
معنادار، این
متغیر در بازههای
زمانی را نشان
داد (001/0>p). میانگین
نمرات نگرش در
این گروه، سه
ماه پس از
مداخله
آموزشی، 3% افزایش
یافته بود و
تغییرات این
متغیر با
استفاده از
آزمون اندازههای
تکراری در
بازههای
زمانی اختلاف
معنادار نشان
نداد (17/0=p).
با استفاده از
آزمون آماری
اندازههای
تکراری، علیرغم
افزایش 7/14 درصدی
میانگین
نمرات رفتار
بعد از سه ماه
اختلاف
معنادار در
بازههای
زمانی نشان
نداد (15/0=p).00
جدول 3.
مقایسه تفاوت
میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و رفتار
در گروه دوّم
(آموزش
چندرسانهای)
بین فواصل
زمانی مطالعه
*
بازه
زمانی |
قبل از
مداخله |
بلافاصله
بعد |
سه ماه
بعد |
|
متغیر |
درصد
میانگین
(انحرافمعیار) |
درصد
میانگین
(انحرافمعیار) |
درصد
میانگین
(انحرافمعیار) |
p |
آگاهی |
(20/0) 3/77 |
(21/0) 6/88 |
(21/0)3/89 |
001/0> |
نگرش |
(53/0) 80 |
(59/0)6/82 |
(60/0) 83 |
17/0 |
رفتار |
(38/0) 51 |
(37/0)67 |
(40/0) 7/65 |
04/0 |
* بر
اساس آزمون
اندازههای
تکراری
میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و رفتار
گروه اوّل در
مرحله قبل از
مداخله با
مراحل
بلافاصله و سه
ماه بعد تفاوت
معنادار داشت (001/0>p). میانگین
نمرات آگاهی
گروه دوّم در
مرحله قبل از
مداخله با
بلافاصله و سه
ماه بعد، با
سطح معناداری (001/0>p) و
میانگین
رفتار، فقط در
مرحله قبل با
بلافاصله بعد
از مداخله با (001/0>p) تفاوت
معنادار را
نشان میدهد.
در بقیه موارد
تفاوت
معنادار
مشاهده نشد (جدول 4).
جدول 4.
مقایسه
امتیازات
متغیرهای
اصلی در سه مرحله
(دو به دو) در دو
گروه *
p |
تفاوت
ميانگين |
p |
تفاوت
ميانگين |
مراحل |
متغيرها |
گروه
فرصتجویانه |
گروه
چندرسانهای |
||||
001/0< |
63/0- |
001/0< |
34/0- |
قبل
از مداخله با
مرحله
بلافاصله
بعد |
آگاهي |
001/0< |
52/0- |
001/0< |
36/0- |
قبل
از مداخله با
سه ماه بعد |
|
017/0 |
10/0 |
56/0 |
02/0- |
مرحله
بلافاصله
بعد با سه ماه
بعد |
|
001/0< |
45/0- |
14/0 |
12/0- |
قبل
از مداخله با
مرحله
بلافاصله
بعد |
نگرش |
001/0< |
47/0- |
08/0 |
14/0- |
قبل
از مداخله با
سه ماه بعد |
|
72/0 |
01/0- |
79/0 |
02/0- |
مرحله
بلافاصله
بعد با سه ماه
بعد |
|
001/0< |
65/0- |
004/0 |
13/0- |
قبل
از مداخله با
مرحله
بلافاصله
بعد |
رفتار |
001/0< |
64/0- |
15/0 |
08/0- |
قبل
از مداخله با
سه ماه بعد |
|
8/0 |
01/0 |
34/0 |
05/0 |
مرحله
بلافاصله
بعد با سه ماه
بعد |
*بررسي
با آزمون
مقاسیه جفتی[1]
بحث
در این
پژوهش تأثیر
دو شیوه
آموزشی فرصتجویانه
و چندرسانهای
بر روی آگاهی،
نگرش و
رفتارهای
تغذیهای دانشآموزان
پسر ابتدایی
سنجیده شد. بر
اساس یافتهها
متغیرهای
جمعیتشناختی
دو گروه همسان
بودند.
بین میانگین
امتیازات
آگاهی، نگرش و
رفتار
واحدهای
پژوهش قبل از
مطالعه نیز اختلاف
معنادار مشاهده
نشد و همسان
بودند.
آگاهی دانشآموزان
قبل از مداخله
در هر دو گروه
نسبتاً خوب
بود؛ علّت آن
احتمالاً
مربوط به درج
مطالبی در مورد
تغذیه و گروههای
مواد غذایی در
کتاب علوم
پایه سوم و
چهارم
ابتدایی است.
نتایج حاکی از
تأثیر مثبت
برنامه
آموزشی بر
میزان آگاهی
در هر دو گروه است،
ولی آگاهی در
گروه آموزش
فرصتجویانه
بیشتر از گروه
چندرسانهای
افزایش یافت
که نشاندهنده
تأثیر چشمگیر
این شیوه است. در مطالعاتی
که توسط کلارک
و فرگوسن (5) و کالینز
و همکاران (10)
انجام شد،
آموزش فرصتجویانه
به عنوان روشی
مؤثر در ارائه
مطالب آموزشی
معرفی شده
است. موئیرا و خانگ
به نتایج
مطلوبی در
زمینه استفاده
از فرصتها و ارائه
آموزش فرصتجویانه
به بیماران
دیابتی در
افزایش آگاهی
و بهبود روند
درمانی آنان
دست یافتند (11)؛
نتایج این
مطالعات با
مطالعه حاضر همسو
است. میانگین
نگرش قبل از
مداخله در هر
دو گروه بالا
بود؛ اما به
نظر میرسد
برای رسیدن به
یک رفتار صحیح
این میزان آگاهی
و نگرش کفایت نمیکند.
نگرش در گروه
آموزش فرصتجویانه
افزایش قابلتوجه
داشت؛ که به
نظر میرسد
ایجاد ارتباط
مؤثر و
دوستانه
معلّمان با فراگیران
از عوامل مؤثر
در بهبود نگرش
ایشان بوده
است. ممکن
است معنادار
نبودن تغییر
نگرش در گروه
دوّم به
این دلیل باشد
که تغییر نگرش
تنها با
تماشای یک
بسته آموزشی
در مدت زمان
بسیار کوتاه،
که تعاملی هم
بین کاربر و
بسته آموزشی
برقرار نمیشود،
تقریباً
امکانناپذیر
است. بر اساس
نتایج
مطالعه، بعد
از مداخله
افزایش
میانگین
امتیاز رفتار در
گروه آموزش
فرصتجویانه
بهطور
چشمگیر گزارش
میشود؛ که
این نتایج
تأثیرگذاری
بیشتر شیوه
آموزش فرصتجویانه
را تأیید میکند. مطالعه
گرابوش نیز
نشان میدهد
آموزش فرصتجویانه
موجب ارتقاء
عملکرد
مادران دارای
کودک مبتلا به
اسهال و
استفراغ و
بهبود حال
کودکانشان شده
که تأییدی بر
تأثیر چشمگیر
آموزش فرصتجویانه
بر عملکرد
افراد است (12).
علیرغم
وجود مطالعات
متعددی که
حاکی از
تأثیر بالای
شیوه آموزشی
چندرسانهای
است، در
مطالعه حاضر
نتایج چنین
گزارشی را
نشان نمیدهد.
شاید این
نتیجه به دلیل
متفاوت بودن
گروه سنی،
دفعات نمایش، میزان
جذابیت بسته
آموزشی،
ناکارآمد
بودن بسته
آموزشی فوق و
عوامل
اثرگذار دیگر،
که نقش بسزایی
در ایجاد و
تغییر نگرش و
رفتار تغذیهای
دارند، باشد.
مطالعات
غفاری و
همکاران (13) و
تیناپا (14) نقش
مؤثر معلّمان
در ارتقاء
آگاهی، شکلدهی
نگرش و بهبود
رفتار تغذیه را به اثبات
رساندند؛
ازجمله نتایج
این مطالعات
با نتایج حاصل
از پژوهش حاضر،
که حاکی از
بهرهگیری از
وجود سهلالوصول
معلّمان و
تأثیر قابلتوجه
معلّمان در
انتقال مطالب
آموزشی است،
با استفاده از
فرصتهای
مناسب و بهطور
اقتضایی همسو
میباشد (14-13).
نتایج
پژوهش حاضر با
مطالعه لین و
همکاران (15)
مبنی بر اینکه
ارتقاء رفتار
دانشآموزان
هنوز نیاز به
برنامهریزیهای
آموزشی دارد و
درگیر نمودن
معلّمان در این
امر ضروری به
نظر میرسد
تأییدی بر
پژوهش حاضر است.
این
مطالعه نظیر
دیگر مطالعات
خالی از محدودیت
نبود. یکی از
محدودیتهای
این مطالعه مذکر
بودن تمام
افراد
موردمطالعه
بود. لذا نمیتوان
نتایج آن را
به همه افراد
تعمیم داد.
بنابراین،
پیشنهاد میشود
در مطالعات
آینده تأثیر
این مداخله در
هر دو جنس
سنجیده شود.
از محدودیتهای
دیگر مطالعه
حاضر میتوان
به نداشتن
گروه کنترل
اشاره کرد.
پیشنهاد میشود
در پژوهشهای
آتی این
محدودیتها در
نظر گرفته
شود.
نتیجهگیری: علیرغم
کارایی و
جذابیت شیوه
آموزش
چندرسانهای
که در بسیاری
از مطالعات به
اثبات رسیدهاست،
به نظر میرسد
که در بعضی
زمینهها و
شرایط
آموزشی، شیوه
آموزش فرصتجویانه
در دسترستر،
کمهزینهتر و
درعینحال
اثربخشتر از
شیوه منظم و
هزینهبر
آموزش
چندرسانهای
باشد. فرصتهای
بیشماری در طول
سال تحصیلی در
اختیار
معلمان
قرارداد که با
حداقل بودجه،
تدارکات، یا
برنامهریزی گسترده
میتوان از آنها
استفاده
بهینه نموده و
با بهکارگیری
روش آموزش فرصتجویانه
در راستای
تحقق اهداف
آموزشی گامهای
مؤثری برداشت.
سپاسگزاری
بدین
وسیله از
تمامی افرادی
که در انجام
این مطالعه
همکاری
نمودند به
ویژه اولیاء و معلّمان
محترم مدارس
پسرانه شهدای غزه
و استاد
شهریار منطقه
8 تهران تشکر و
قدردانی میگردد.
این مطالعه در
قالب پایاننامه
و حمایت
دانشگاه
تربیت مدرس
انجامگرفته
است.
References:
1.
Selwitz RH, Ismail AL, Pitts
NB. Dental care. Lancet 2007; 369: 51- 59.
2.
WHO information series on school
health, Doc 11: Health promotion through schools, Geneva, WHO (World Health
Organization) 2003.
3.
Glanz, K., B.K. Rimer, and K. Viswanath, Health
behavior and health education: theory, research, and practice2008: John
Wiley & Sons.
4.
ABOLKHEYRIAN, S., et al., SURVEY
THE STATUS OF MEDIA IN HEALTH EDUCATION IN IRAN
5.
Clark G, Ferguson J. Hanging Around the Ward: Opportunistic Education in An Acute
Adolescent In-Patient Unit. Australian and New Zealand College of Mental Health
Nurses 32nd Annual International Conference, 2–6 October 2006: Available at: http://www.icms.com.au/anzcmhn2006
6. Steel
B.J, Wharton C. Pharmacy counter assistants and oral health promotion: an
exploratory study, British Dental Journal 211, E19, 2011. doi:10.1038/sj.bdj 2011: 938.
7.
Tehrani H, Khanjani N, Majlessi F, Sadeghi R, Doostan F. Modern
media-based intervention on promotion of women’s physical activity. Wulfenia
journal. 2014;21(6):260-70.
8.
LaBarbera M. Utilization of
Online Media to Educate Children About Healthy Eating
Habits. Journal of Nutrition Education and
Behavior
2010; 42: 96.
9.
Saffari M, Shojaiee D, Mahmoudi M, Hosseini S.R. Compare the effect of
diet education on knowledge and attitude to lecture and screening of health
volunteers. Journal of Payesh 2012; 10(1):63-71.
[In Persian]
10. Collings K., Ginevra Read, Paul Bradley, Angela Lait, Teaching and the
impact on healthcare delivery: the informal curriculum. (2P/P2) Association for
Medical Education in Europe (AMEE), Trondheim, Norway August 2007; 25-29.
11. Moira
G, Khong E. Prevention Building on routine clinical
practice. Journal of Australian Family Physician 2006; 35: 17.
12. Grabosch E. Treating severe malnutrition in nonemergency situations:
Experiences from Malawi and Guinea.November 2002
13. Ghaffari M, hidarniya A.R, Yadegari M.H,
Kazemnejad A. Evaluation of the impact of health education program on reducing
Tinea Capitis in Chabahar city boys in elementary school. Journal of Bimonthly
scientific- research in Shahed university 2004; 51: 55-63.[In Persian]
14.
Himathongkam T. Preventing childhood
obesity: How effective are school health programs? M.P.P, Georgetown University
2011; 56: AAT 1491421. Available at: www.bookdepository.com/Preventing
15. Lin,
W., et al., 2005-2008 Nutrition and Health Survey in Taiwan: the nutrition
knowledge, attitude and behavior of 19-64 years old adults. Asia Pacific
journal of clinical nutrition, 2011. 20(2): p. 309