mothers Empowerment
Impact of educational intervention on
mothers Empowerment about proper nutrition in 0-2 years infants covered by
Homes of Health district 18 of Tehran
Tohid Babazade1, fatemeh Moradi 2, Nayereh Zibaee 3
1-phd student in Education and Health Promotior, Faculty of Health and
Nutritior, Tabriz University of Medical Sciences
2- M.A. of Urban Management, Senior expert in Director General Office for
Health
3- M.A. of Urban Management, Senior expert in Director General Office for
Health
Abstract
Background and objectives: Due to importance of breastfeeding
and form eating habits and begin complementary feeding in the first two years
of life during this age period is most important child growth and development.
The purpose of this study was to determine the effect of education on
empowering mothers about correct nutrition in children less than two years in
the houses of health district 18 in Tehran.
Method: This study is a quasi-experimental
study. Studied samples were selected Multi-stage randomly from health homes.
Researcher made questionnaire was used to collect information. After confirming
the validity and reliability of with
Cronbach’s alpha (α=
0/82), control and intervention groups selected and data were
collected. Then three educational sessions was held using educational tools such as boards and Educational
methods questions and answers to the intervention group. Three
months after the intervention data were collected and analyzed using of
descriptive statistics and independent T and paired T.
Result: Before the intervention
in intervention group, was mean scores of knowledge 13.30, attitude 24.99 and
behavior 13.97 and after the intervention was increased to 14.92, 27.45 and 14.39, respectively. Also was mean score of knowledge, attitude and
behavior of the control group before the intervention 13.2, 23.70 and 13.59 and
after the intervention 13.24, 24.47 and 13.45, respectively.
Conclusion: According to
the result this study the education can be used as effective tool in promotion
of knowledge, attitude and practice towards the child nutrition.
Paper Type: Research Article
Keywords: Empowerment, educational programs,
children, home of
health, mother
Citation: Babazade T, Moradi M, & Zibaee N. Impact of
educational intervention on mothers Empowerment about proper nutrition in 0-2
years infants covered by Homes of Health district 18 of Tehran. Iranian Journal
of Health Education and Health Promotion 2014;2(3): 242-250
تأثیر
مداخله
آموزشی بر
توانمندسازی
مادران
درباره تغذیه
مناسب کودکان زیر
دوسال تحت
پوشش خانههای
سلامت منطقه 18
تهران
توحید
بابازاده،1
فاطمه مرادی2*
و نیره زیبایی3
1.
دانشجوی
دکترای آموزش
و ارتقاء
سلامت، دانشکده
بهداشت و
تغذیه،
دانشگاه علوم
پزشکی تبریز،
تبریز، ایران
*2. کارشناس
ارشد مدیریت
شهری و
کارشناس
مسئول اداره
کل سلامت
شهرداری
تهران، تهران،
ایران
(نویسنده
مسئول)،تلفن
ثابت: 82106362 و
رایانامه:moradi20294@yahoo.com
3.
کارشناس ارشد
مدیریت شهری و
کارشناس
مسئول اداره
کل سلامت
شهرداری
تهران، تهران،
ایران
چکیده
زمینه
و هدف: با
توجه به اهمیت
تغذیه کودک با
شیر مادر و شکلگرفتن
عادات غذایی و
شروع تغذیه
تکمیلی در دو سال
اول زندگی،
این دوره سنی
مهمترین
دوران رشد و
تکامل کودک
محسوب میشود.
هدف
از این پژوهش
تعیین تأثیر
آموزش بر
توانمندسازی
مادران در
مورد تغذیه
صحیح در
کودکان 0 تا 2
سال در خانههای
سلامت منطقه 18
تهران بود.
مواد و
روشها: پژوهش
حاضر یک
مطالعه نیمهتجربی
بود. نمونههای
موردمطالعه
به صورت
تصادفی
چندمرحلهای
از خانههای
سلامت انتخاب
شدند. برای
گردآوری دادهها
از پرسشنامه
محققساخته
استفاده شد.
پس از تأیید
روایی و
پایایی با
آزمون آلفا کرونباخ
(82/0=α) گروه کنترل
و مداخله انتخاب و دادهها
گردآوري شد. سپس 3 جلسه
آموزشی، با استفاده
وسایل آموزشی
مثل تخته وایتبرد
و روشهای
آموزشی پرسش و
پاسخ برگزار شد.
3 ماه پس از
اجرای مداخله
اطلاعات از
گروهها جمعآوری
و با استفاده
از آزمونهای
آماری توصیفی
و تی زوجی و
مستقل تجزیهوتحلیل
شد.
یافتهها: قبل
از مداخله در
گروه مداخله،
میانگین نمرات
آگاهی30/13، نگرش
99/24 و رفتار 97/13 بود
و بعد از مداخله
به ترتیب به 92/14،
45/27 و 39/14 افزایشیافته
بود. همچنین
میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و رفتار
گروه کنترل،
قبل از مداخله
به ترتیب 02/13، 70/23 و
59/13 و بعد از
مداخله به
ترتیب 24/13، 47/24 و 45/13 بود.
نوع
مقاله: مطالعه
پژوهشی.
کلیدواژهها: توانمندسازی
زنان، مداخله
آموزشی،
کودک، خانه
سلامت، مادران
شیرده،
استناد: بابازاده ت، مرادی
ف، زیبایی ن تأثیر
مداخله
آموزشی بر
توانمندسازی
مادران
درباره تغذیه
مناسب کودکان زیر
دوسال تحت
پوشش خانههای
سلامت منطقه 18
تهران. فصلنامه
آموزش بهداشت
و ارتقای
سلامت پاییز 1393؛2(3) : 242-252
مقدمه
کودکان
آینده یک
جامعه را
تشکیل میدهند
و نشاط و
تندرستی هر
جامعهای در
تمام ابعاد
اجتماعی،
اقتصادی و
فرهنگی در
سایه تأمین
سلامت کودکان
امروز تحقق
خواهد یافت. بر اساس
مطالعات صورت
گرفته دو سال
اول زندگی از
اهمیت ویژهای
برخوردار است (1-4) و
مهمترین
دوران رشد و
تکامل کودک
محسوب میشود.
ازاینرو،
تغذیه کودک در
این دوران نقش
قابلتوجهی
در عملکرد
جسمی، روحی و اجتماعی
او در سالهای
بعدی زندگی
ایفا خواهد
کرد. بهطوریکه
ثابتشده است
تغذیه
نامناسب
کودکان با
کاهش مقاومت
در برابر
عفونتها
موجب افزایش
بیماری و مشکلات
جسمی و روحی
آنان میشود.
سوءتغذیه
پروتئین-انرژی
در کودکان 6
ماه تا 2 سال با
عواملی مانند
ازشیرگیری
زودهنگام، تأخیر
در شروع تغذیه
تکمیلی و
برخورداری از
رژیم غذایی کم
پروتئین و
بسیاری از
عفونتها
مرتبط است (5-7). در
اکثر موارد،
شیرخواران در
سنین 3 تا 6
ماهگی رشد
طبیعی دارند.
در دوران
ازشیرگیری و
شروع غذای
کمکی رشد شیرخوار
دچار اختلال
و وقفه میشود؛
که میتواند
منجر به
کوتاهی قد و
لاغری گردد.
شروع نکردن بهموقع
تغذیه تکمیلی
شیرخوار از
عوامل مهم تأخیر
رشد است (8).
شروع کردن
تغذیه تکمیلی
قبل از 4 ماهگی
میتواند باعث
اسهال، آلرژی
و کاهش رشد
شیرخوار گردد؛
زیرا به دلیل
تکاملنیافتن
دستگاه گوارش
شیرخوار قبل
از 4 ماهگی، شیرخوار
نمیتواند غذاهای
مکمل بخورد. به
دلیل ناکافی
بودن شیر مادر
در رفع
احتیاجات
شیرخوار، شروع
تغذیه تکمیلی
دیرتر از زمان
تعیینشده نیز
به سوءتغذیه و
درنهایت کندی
و توقف رشد منجر
میشود (8،9).
سلامت،
رشد و تکامل
کودکان
ارتباط
مستقیمی با تغذیه
آنان دارد.
سوءتغذیه
کودکان نیز مشکل
شایعی در
کشورهای
درحالتوسعه است. با رشد
کودک و تحرک
بیشتر او، شیر
مادر بهتنهایی
نمیتواند
نیازهای
تغذیهای
کودک را تأمین
کند. لذا دادن
غذاهای کمکی برای
تأمین
احتیاجات
کودک ضروری
است. در طول دوره
تغذیه
تکمیلی،
شیرخوار به
غیر از خوردن
شیر مادر به
غذاهای بزرگسالان
نیز عادت میکند
و در پایان
این دوره، شیر
مادر با غذاهای
کمکی جایگزین
میشود.
غذاهای کمکی
باید موقعی
شروع شوند که
شیرخوار دیگر نمیتواند
مقادیر کافی
انرژی و مواد
مغذی را با شیر
مادر بهتنهایی
کسب کند. این
زمان، در 6
ماهگی
است و با
زمانی که
اعصاب و ماهیچههای
دهان شیرخوار
به حد کافی
تکاملیافته
است یا قادر
به جویدن و
گاز گرفتن
باشد مقارن
است. شیرخوار
شروع به دندان
درآوردن میکند
و میتواند
چیزهایی را به
سمت دهانش
ببرد و آماده
پذیرش طعمهای
جدید است.
الگوی مناسب
غذاهای کمکی
باید سرشار از
انرژی،
پروتئین،
آهن، روی،
کلسیم، ویتامین
ث، آ و فولات (ب 9)، تمیز و
سالم و فاقد
هرگونه
افزودنی باشد.
این نوع غذاها
باید بهآسانی
تهیهشده و
توسط کودک
خورده شوند.
غذاهای کمکی
را نیز باید
با حجم کم، به
طور مثال یک
قاشق
مرباخوری،
شروع کرد و به
تدریج افزایش
داد (10).
در
اوایل کودکی کنترل
کودک بر روی
عادات غذایی
خود به سرعت
افزایش مییابد.
بنابراین،
والدین باید
در مورد تغذیه
مناسب کودک و
ایجاد
محدودیتهای
مناسب در
تغذیه وی
اطلاعات لازم
را بهدستآورند
(11). آموزش
عادات مطلوب
غذاخوردن
و رفتارهاي
صحيح تغذیهای
سبب ماندگاري
اين عادات
تا بزرگسالی
میگردد (12). والدين
نیز بايد
رفتار تغذیهای
صحيح كودك
را به
کودکان خود
آموزش دهند
و محيط
مطلوبي براي
تغذيه كودك فراهم
آورند (13). بنابراين، از نظر
ايجاد الگوهاي
مناسب رفتارهاي
تغذیهای
دوران کودک
دورهای
بحرانی است.
رفتارهاي تغذیهای
در اين
سن بهطور
مستقيم تحت
تأثير خانواده
و تعامل كودك
با محيط
زندگي و
خانوادهاش
است (14). به
ویژه سالهای
اوليه زندگي
كه كودك
مستقيماً
تحت تأثير
اعتقادات، نگرش،
فرهنگ و
سنتهای
خانواده
قرار دارد
و بررسي
الگوهاي مناسب
رفتارهاي
تغذيه والدين
به خصوص مادر
نقش مهمی
در تغذيه
كودكان دارد
(15). آگاهي
مادران از
نحوه صحيح
ايجاد رفتارهاي
مناسب تغذیهای
تأثير مستقيمي
بر كيفيت
تغذيه كودكان
دارد (16).
مطالعات مختلفی در جهان و ایران در رابطه با تأثیر آموزش در شیردهی موفق انجامشده که همگی بهطورکلی گویاي تأثیر مثبت آموزش بودهاند
(17-18). در
مطالعه نیمهتجربی
و آیندهنگر
شریفیراد و
همکاران در
سال 1388، مداخله
آموزشی باعث
افزایش آگاهی
و بهبود نگرش
مادران
باردار
درباره تغذیه
کودکان شده
بود (19).
همچنین در
مطالعه نیمهتجربی
هورودینسکی و
همکاران تحت
عنوان «بررسی
آموزش تغذیه
در تنظیم
عادات غذایی
کودکان نوپا»
، بهطور
تصادفی 53
خانواده در
گروه کنترل و 43
خانواده در
گروه مداخله
قرار دادند.
نتایج مداخله آنها
نشان داد که
میزان آگاهی
گروه مداخله،
بعد از مداخله
بهطور معناداری
بیشتر از گروه
کنترل بود (20). علاوه بر
این، در
مطالعه دیگری
از
هورودینسکی و
همکاران با
هدف آموزش
تغذیه مبتنی
بر کودک نوپا،
19 خانواده در
گروه آزمون و 38
خانواده در گروه
کنترل قرار
گرفتند. بر اساس
یافتههای
مطالعه، بعد
از مداخله
آموزشی آگاهی
تغذیه و نگرش
والدین در
گروه مداخله
بهطور
معناداری
افزایشیافته
است (21).
با توجه
به اینکه
آگاهی، نگرش و
باورهای
تغذیهای در
انتخاب غذاها
نقش دارد و با
پذیرش اینکه
نگرش و رفتار
تغذیهای
افراد تحت
تأثیر آگاهیهای
آنان است (22)، قرار
شد تا با
استفاده
مداخله
آموزشی،
آگاهی مادران افزایش
و نگرش آنان
نسبت به تغذیه
صحیح کودکان
بهبود و رفتار
تغذیهای
مادران
درباره تغذیه
کودکان،
تغییر یابد. بنابراین،
پژوهش حاضر با
هدف تأثیر
اجرای برنامه
آموزشی بر
توانمندسازی مادران
در مورد تغذیه
صحیح کودکان 0
تا 2 سال در
خانههای
سلامت تحت
پوشش منطقه 18
شهر تهران
انجام شد.
مواد و
روشها
مطالعه
حاضر یک پژوهش نیمهتجربی بود
که در سال 1392 در
شهر تهران
انجام شد. جامعه
آماری این
مطالعه
مادران
کودکان زیر 2
سال مراجعهکننده
به خانههای
سلامت منطقه 18
تهران بودند.
خانههای
سلامت،
مراکزی هستند
که با استقرار
در محلههای
مختلف شهر
تهران، سطح
سلامت ساکنان
را از طریق
ارتقای آگاهیهای
شهروندان،
توانمندسازی
و جلب مشارکت
آنان و توسعه
همکاریهای
بینبخشی در
سطح آن محله
ارتقاء میدهند.
تعداد خانههای
سلامت در
منطقه پژوهش 16
باب بودند. بر اساس
آمار موجود،
حدود 190 مادر
دارای کودک 0
تا 2 سال به هر
خانه سلامت
مراجعه میکنند.
برای انتخاب
خانههای
سلامت از روش
نمونهگیری
چندمرحلهای
استفاده شد. یعنی
بهطور
تصادفی 8 خانه
سلامت به
عنوان گروه
کنترل و 8 خانه
سلامت به
عنوان گروه
مداخله
انتخاب شدند.
سپس بهطور
تصادفی از بین
8 خانه سلامت
گروه کنترل و
مداخله، یکی
از گروه کنترل
و یکی دیگر از
گروه مداخله برای
آغاز پژوهش
انتخاب شدند.
مادران نیز بهطور
تصادفی از روی
پروندههای
موجود در خانه
سلامت انتخاب شدند.
با توجه به
اینکه گروههای
کنترل و
مداخله از
خانههای
سلامت جدا
انتخاب شدند،
تداخلی بین
گروههای
کنترل و
مداخله دیده
نشد. حجم
نمونه لازم،
با توجه به
مطالعه مشابه
انجامشده
(23)، 119
نفر و با در
نظر گرفتن 20% ریزش
143 نفر برای هر
گروه برآورد
گردید. درنهایت،
128 نفر در گروه
مداخله و 134 نفر
در گروه کنترل
بهطور کامل و
صحیح مطالعه
را به پایان
رساندند. علت
ریزش نمونهها
در گروه
مداخله و
کنترل، نقلمکان
کردن از منطقه
موردمطالعه
بود.
جهت
گردآوری دادهها
از پرسشنامه استفاده
گردید. این
ابزار از دو
بخش تشکیل
یافته بود: (1)
ویژگیهای
جمعیتشناختی
(سن، پایه
تحصیلی،
تحصیلات
همسر، شغل و
شغل همسر) و (2) پرسشنامه
محققساخته سنجش
آگاهی، نگرش و
عملکرد
مادران در
مورد تغذیه
کودکان 0 تا 2
سال. برای
سنجش شفافیت
و روشنی پرسشنامه،
نظر اساتید
تغذیه و آموزش
بهداشت و
ارتقاء سلامت گرفته
شد. براي سنجش
پايايي،
پرسشنامه با
روش آزمون - بازآزمون مورد
ارزیابی قرار
گرفت. بدین ترتیب
پرسشنامه
موردنظر دو
بار به فاصله 2
هفته توسط 20
نفر از مادران
دارای کودک زیر سال، که
به عنوان
نمونه مطالعه
نبودند،
تکمیل شد و
میزان آلفایکرونباخ
82/0=α به
دست آمد. برای
سنجش آگاهی 10
سؤال (87/0=α)، نگرش 10
سؤال (76/0=α) و عملکردی 10 (84/0=α) طراحی
شد. حداکثر
امتیاز سؤالات
آگاهی (بهطور
مثال، غذای
کمکی را برای
کودک از چه
زمانی شروع
کردهاید؟)30 و
حداقل 10 بود؛
برای پاسخ
درست= 3
امتیاز، نظری
ندارم= 2
امتیاز و پاسخ
نادرست= 1
امتیاز لحاظ
گردید. برای
نگرش (به
اعتقاد من
شروع تغذیه
تکمیلی همراه
با شیر مادر
از 6 ماهگی
برای کودک
مفید است) حداکثر
50 و حداقل 10 (مقیاس
لیکرت 5 گزینهای)
و سؤالات
عملکردی (مثال:
آیا به کودک
بیشتر از 6
ماهه، علاوه
بر شیر مادر،
غذای کمکی هم
میدهید)
دارای حداکثر
20 و حداقل 10 (پاسخ
بلی=2 امتیاز و خیر=
1 امتیاز) بود.
معیار دستهبندی
افراد در دستههای
ضعیف، متوسط و
خوب، چارکها
بود. بدین
ترتیب که چارک
اول ضعیف،
چارک دوم
متوسط و چارک
سوم خوب در
نظر گرفته شد.
پس از
گردآوری دادهها
از گروههای
مداخله و
کنترل،
برنامه
آموزشی برای
گروه مداخله
طراحی و اجرا
شد. مداخله به
صورت 3 جلسه
آموزشی 40
دقیقهای،
همراه با مواد
آموزشی مثل
تخته وایتبرد،
پمفلت و روشهای
آموزشی پرسش و
پاسخ در
جلسات، بحثهای
گروهی و ارائه
جزوه آموزشي
با موضوع اهمیت
تغذیه سالم در
کودکان،
تغذیه کودک با
شیر مادر و
چگونگی شروع
تغذیه تکمیلی
شیرخوار اجرا
گردید. همچنین
پس از پایان
مطالعه پمفلت
آموزشی در
اختیار گروه
کنترل قرار
داده شد.
درنهایت 3 ماه
پس از مداخله
آموزشی دادهها
جمعآوری شد و
با هم مقایسه
و تجزیهوتحلیل
گردیدند. برای
تجزیهوتحلیل
دادهها از
نرمافزار
آماری SPSS20 و با
توجه به توزیع
نرمال دادهها
از آزمونهای
آماری توصیفی
(میانگین،
انحرافمعیار،
فراوانی)،
آزمون تی زوجی
برای مقایسه هر
گروه قبل. سپس از
مداخله و تی
مستقل برای
مقایسه دو
گروه قبل و
بعد از مداخله
استفاده شد.
همچنین در این
مطالعه سطح
معناداری 05/0p< در نظر
گرفته شد.
یافتهها
درنهایت، در
این مطالعه 262
نفر شرکت کردند:
128 نفر در گروه
مداخله و 134 نفر
در گروه
کنترل. دو
گروه از لحاظ
دادههای
جمعیتی شامل
سن، وضعیت تحصیلی،
وضعیت تحصیلی
همسر، شغل،
شغل همسر و جنسیت
کودک همسان
بودند (جدول 1).
جدول 1.
اطلاعات فردی
مادران
موردبررسی در
دو گروه مداخله
و کنترل
|
بیسواد |
ابتدایی |
راهنمایی |
دبیرستان |
دانشگاهی |
|
تحصیلات |
مداخله |
1/21% |
00/25% |
3/27% |
6/8% |
00/18% |
کنترل |
6/24% |
2/17% |
6/24% |
7/6% |
9/26% |
|
تحصیلات
همسر |
مداخله |
3/6% |
9/28% |
9/46% |
7/4% |
3/13% |
کنترل |
00/9% |
9/23% |
6/39% |
9/11% |
7/15% |
|
|
|
<20 |
20-30 |
30-40 |
40-50 |
|
سن |
مداخله |
3/27% |
1/28% |
5/37% |
1/7% |
|
کنترل |
4/22% |
8/35% |
6/36% |
2/5% |
|
|
سن
همسر |
مداخله |
3/2% |
4/16% |
5/69% |
8/11% |
|
کنترل |
5/4% |
4/13% |
9/73% |
2/8% |
|
|
|
کارمند |
آزاد |
بیکار |
|
|
|
شغل همسر |
مداخله |
8/39% |
3/%56 |
9/3% |
|
|
کنترل |
8/35% |
7/59% |
5/4% |
|
|
|
|
|
شاغل |
خانهدار |
|||
شغل |
مداخله |
9/10% |
1/89% |
|
|
|
کنترل |
7/15% |
3/84% |
|
|
|
|
|
|
پسر |
دختر |
|
|
|
جنسیت
کودک |
مداخله |
3/63% |
7/36% |
|
|
|
کنترل |
7/62% |
3/73% |
|
|
|
تجزیهوتحلیل
گروه مداخله
نشان داد که
قبل از مداخله
7/47% افراد دارای
آگاهی ضعیف، 5/37%
متوسط و 8/14% آنها
آگاهی خوبی
نسبت به تغذیه
کودکان زیر 2
سال خود
داشتند. اما
بعد از مداخله
فراوانی
افرادی که
آگاهی، نگرش و
عملکرد خوبی
نسبت به تغذیه
کودکان خود
داشتند، در
گروه مداخله
افزایشیافته
بود (جدول 2).
جدول2.
فراوانی و
فراوانی نسبی آگاهی،
نگرش و عملکرد
مادران در
مورد تغذیه
کودکان زیر 2
سال
بعد از
مداخله |
قبل از
مداخله |
|
|
||||
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
|
|||
4/16 |
21 |
7/47 |
61 |
ضعیف |
آگاهی |
گروه
مداخله |
|
1/46 |
59 |
5/37 |
48 |
متوسط |
|||
5/37 |
48 |
8/14 |
19 |
خوب |
|||
6/15 |
20 |
6/26 |
34 |
ضعیف |
نگرش |
||
3/52 |
67 |
1/46 |
59 |
متوسط |
|||
00/32 |
41 |
3/27 |
35 |
خوب |
|||
8/18 |
24 |
6/26 |
34 |
ضعیف |
عملکرد |
||
9/46 |
60 |
3/45 |
58 |
متوسط |
|||
4/34 |
44 |
1/28 |
36 |
خوب |
|||
1/35 |
47 |
2/52 |
70 |
ضعیف |
آگاهی |
گروه
کنترل |
|
7/56 |
76 |
8/35 |
48 |
متوسط |
|||
2/8 |
11 |
9/11 |
16 |
خوب |
|||
8/41 |
56 |
3/34 |
46 |
ضعیف |
نگرش |
||
9/29 |
40 |
8/44 |
60 |
متوسط |
|||
4/28 |
38 |
9/20 |
28 |
خوب |
|||
5/36 |
49 |
6/30 |
41 |
ضعیف |
عملکرد |
||
5/54 |
73 |
0/53 |
71 |
متوسط |
|||
0/9 |
12 |
4/16 |
22 |
خوب |
|||
بر اساس
نتایج آزمون تی
مستقل اختلاف
معناداری در
میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و عملکرد
تغذیهای در
بین گروه
مداخله و شاهد
قبل از مداخله
آموزشی
مشاهده نشد. درحالیکه
3 ماه بعد از
مداخله
آموزشیٍ
میانگین
نمرات آگاهی (001/0p<)، نگرش (002/0=p) و عملکرد (001/0p<) تغذیهای
بهطور
معناداری در
گروه مداخله
بیشتر از گروه
کنترل بود (جدول
3).
جدول
3: میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و رفتار
مادران در دو
گروه مداخله و
شاهد قبل و
بعد از مداخله
آزمون
تی زوجی |
میانگین
تغییرات |
بعد
از مداخله |
قبل
از مداخله |
گروه |
متغیر |
||||
انحرافمعیار |
میانگین |
انحرافمعیار |
میانگین |
انحرافمعیار |
میانگین |
||||
001/0p< |
17/3 |
62/1 |
19/2 |
92/14 |
86/1 |
30/13 |
مداخله |
آگاهی |
|
270/0=p |
26/2 |
22/0 |
64/1 |
24/13 |
81/1 |
02/13 |
کنترل |
||
|
|
|
001/0 p< |
228/0= p |
|
آزمون تی
مستقل |
|||
013/0=p |
01/11 |
46/2 |
69/7 |
45/27 |
17/7 |
99/24 |
مداخله |
نگرش |
|
346/0=p |
4/9 |
76/0 |
41/7 |
47/24 |
73/6 |
70/23 |
کنترل |
||
|
|
|
002/0=p |
137/0= p |
|
آزمون
تی مستقل |
|||
001/0p< |
28/1 |
42/0 |
11/2 |
39/14 |
61/1 |
97/13 |
مداخله |
رفتار |
|
198/0p= |
26/1 |
14/0- |
91/1 |
45/13 |
16/2 |
59/13 |
کنترل |
||
|
|
|
001/0p< |
136/0=p |
|
آزمون
تی مستقل |
|||
بر اساس
نتایج آزمون
تی زوجی، که
برای مقایسه
تغییرات در دو
گروه قبل و
بعد از مداخله
آموزشی
استفاده شد،
پس از مداخله
آموزشی
میانگین
نمرات آگاهی (001/0p<)، نگرش (013/0=p) و
عملکرد (001/0p<) بهطور
معناداری در
گروه مداخله
نسبت به قبل
از مداخله
افزایشیافته
بود. درحالیکه
تغییرات صورت
گرفته در
آگاهی (27/0=p)،
نگرش (346/0=p) و
عملکرد (198/0=p)
افراد در گروه
کنترل،
معنادار نبود
(جدول 3).
بحث
پژوهش
حاضر با هدف
تعیین بررسی
تأثیر اجرای برنامه
آموزش تغذیه توانمندسازی
تغذیهای
مادران دارای کودک
0 تا 2 ساله تحت
نظر خانههای
سلامت منطقه 18
تهران انجام شد.
بر اساس نتایج
این پژوهش،
آموزش باعث
افزایش
آگاهی، بهبود
نگرش و تغییر
رفتار گروه
هدف گردید. میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و عملکرد
گروه مداخله
قبل از مداخله
به ترتیب 30/13، 99/24 و
97/13 بود. 3 ماه پس
از اجرای
برنامه
آموزشی،
میانگین
نمرات آگاهی،
نگرش و عملکرد
در افراد گروه
هدف مداخله به
ترتیب 92/14، 49/27 و 39/14
شده بود. در
همین ارتباط،
مطالعهای
توسط
صفرعلیزاده و
همکاران در
سال 1388 با هدف
ارتباط آگاهی
مادران
مراجعهکننده
به مراکز
بهداشتی
درمانی شهر
خوی با عملکردشان
در مورد وضعیت
تغذیه کودکان
زیر سه سال
انجام پذیرفت.
نتایج این
مطالعه نشان
داد آموزش میتواند
گامی مهم جهت
ارتقاء آگاهی
و عملکرد مادران
جهت پیشگیری
از سوءتغذیه
کودکان و حفظ
و ارتقاء
سلامت افراد
داشته باشد؛
که با یافتههای
پژوهش حاضر
همخوانی دارد(24).
نتایج
مطالعه گشمرد
و همکاران در
سال 1385 با هدف
تأثیر آموزش
تغذیه به
مادران بر
الگوی غذایی
کودکان نوپای 12-30
ماهه نشان داد
بین دو گروه
کنترل و
مداخله قبل از
مداخله از نظر
مصرف گوشت،
قند و چربی
اختلاف
معناداری
وجود نداشت
ولی پس از مداخله
از نظر مصرف
گوشت، قند و
چربی اختلاف معناداری
بین دو گروه
مشاهده شد(3).
گلشیری
و همکاران
مطالعهای با
هدف نقش
مشاركت
مادران در
تغيير عملكرد آنان
در زمينه رشد
و تغذيه كودك
در شهرستان
اصفهان در سال
1382 انجام دادند.
در این تحقیق
ميانگين
مجموع نمرات
آگاهي
مادران، قبل و
پس از مداخله
به ترتيب 23 و 34 و
ميانگين
نمرات عملكرد
آنان قبل و پس
از مداخله 3/47 و 2/60
بود. افزایش
میانگین
نمرات صورت
گرفته بهطور
معناداری
بیشتر از قبل
از مداخله بود
(25).
در
مطالعه دیگری گلشیری
و همکاران به
مقايسه تأثير دو روش آموزش سخنراني و خودآموز بر آگاهي و عملكرد
مادران در مورد روند رشد و مراحل تكامل تغذیهای كودكان كمتر از سه سال در
سال 1388-1389 پرداختند.
در این مطالعه
نیمهتجربی و
آیندهنگر 100
مادر 25 تا 30 ساله
دارای کودک
زیر 3 سال شرکت
داشتند. نتایج
این مطالعه
نشان داد که میانگین
نمرات آگاهی
مادران در مورد مراحل تكامل
تغذیهای كودكان كمتر از سه سال در گروههای سخنراني و خودآموز قبل از مداخله به ترتيب 66/30 و 33/34 بود. 3
ماه بعد از مداخله آموزشي ميانگين نمره آگاهي در گروه
سخنراني و خودآموز در مورد مراحل تكامل تغذیهای به ترتيب
33/96 و 33/80 شد. همچنین
میانگین
نمرات عملکرد
در گروه
سخنرانی و
خودآزمون قبل
از مداخله به
ترتیب 00/45 و 27/44 بود
و بعد از
مداخله به
ترتیب 91/77 و 66/88 شد که
نشاندهنده
تأثیر آموزش
بر افزایش
آگاهی و
عملکرد مادران
در مورد تکامل
تغذیهای
کودکان زیر 3 سال
میباشد (26).
نتايج اين تحقیق
با نتايج مطالعه صبا و همكاران با
هدف تأثیر
آموزش بر افزايش ميزان
شيردهي انحصاري به مادران باردار
نیز همسویی
دارد و نشان
میدهد كه در
گروه مداخله امتياز عملكرد مادران نسبت به قبل
از مداخله افزايش داشته است(27).
شریفیراد
و همکاران
مطالعهای با
هدف تأثیر برنامه آموزشی بر اساس مدل بزنف بر رفتار شیردهی مادران باردار شهر
اراك در سال 1388
انجام دادند.
در این مطالعه
نیمهتجربی 88
مادر باردار
بهطور
تصادفی در دو
گروه مورد و
کنترل قرار
گرفتند.
میانگین
نمرات آگاهی و
نگرش گروه
مورد قبل از
مداخله 63/63 و 84/65
بود و بعد از
مداخله به 84/65 و 67/73
افزایشیافته
بود. درحالیکه
میانگین
نمرات آگاهی و
نگرش در گروه
کنترل قبل از
مداخله به
ترتیب 66/64 و 32/63 بود
و بعد از
مداخله به 86/64 و 32/63
کاهشیافته
بود (28).
مطالعه
آبل و همکاران
پیرامون ارتقاي عملكرد تغذیهای مادر و کودک از طريق
مادربزرگها
نشان داد كه 12 ماه بعد از مداخله آگاهی تغذیهای مادربزرگها و
توصیههایشان به زنان سنين باروري و
عملكرد زنان جوان
نسبت به تغذيه دوران حاملگي و تغذيه كودك افزايش قابلملاحظهاي داشته
است (29). کلوهه و
همکاران در
سال 2005 در
ایالاتمتحده،
مطالعهای با
هدف بررسی
الگوی تغذیهای
کودکان نوپای
خانوادههای
کمدرآمد بر
روی یک نمونه 77
نفری از
مادران کودکان
1 تا 3 ساله
انجام دادند.
نتایج مطالعه آنها
نشان داد که
مشارکت
مادران در امر
تغذیه کودک بهطور
مستقیم تأثیر
زیادی در
تنظیم عادات
غذایی و ایجاد
الگوهای
غذایی صحیح
کودک دارد (30).
نتیجهگیری: پذیرش
این واقعیت که
کودکان آیندهسازان
ملتها
هستند، سبب
شده است تا
تدابیر
مختلفی در جهت
افزایش سلامت
این گروه از
جامعه طرحریزی
شود. کمتوجهی
در حفظ و
تأمین سلامت
کودکان ضایعهای
جبرانناپذیر
است. اگر
امروز کودکی
به غذای کافی
و مناسب
دسترسی
نداشته باشد،
در آینده از
نظر جسمی و
ذهنی موجودی
ناتوان خواهد
بود. بنابراین،
به دلیل آسیبپذیر
بودن این گروه
در جامعه،
مراقبتهای
بهداشتی از
آنان به ویژه
در دو سال اول
زندگی مهم
است. تغذیه
مصنوعی و روشهای
نادرست تغذیه
تکمیلی منجر
به مشکلاتی ازجمله
کوتاهی قد،
تأخیر در رشد
حرکتی و ذهنی،
ضعف سیستم عصبی
و ذهنی، حملات
مکرر اسهال،
کمبود
ریزمغذیها و
درشتمغذیها
میشود. بهطورکلی،
با توجه به
اهمیت مواردی
از قبیل تغذیه
کودک با شیر
مادر، شروع تغذیه
تکمیلی و
استفاده از
مواد غذایی
مناسب در این گروه
سنی و همچنین
بر اساس یافتههای
این پژوهش میتوان
نتیجه گرفت که
اجرای برنامههای
مداخلهای
برای مادران
جهت افزایش
آگاهی، بهبود
نگرش و تغییر
رفتار آنان در
خانههای
سلامت میتواند
از اهميت ویژهای
برخوردار باشد.
لذا بایستی
مادران را به
شرکت در کلاسهای
آموزشی و کسب
اطلاعات در
مورد تغذیه
کودکان ترغیب
و تشویق کرد.
سپاسگزاری
بدین وسیله
مراتب تقدیر و
تشکر خود را
از کلیه همکارانی
که در جمعآوری
دادههای این
پژوهش به ویژه
همکاران
اداره سلامت
منطقه 18
شهرداری تهران
ما را یاری
نمودند اعلام
میداریم.
References:
1. Stoltzfus RJ, Dreyfuss ML, Organization WH. Guidelines for
the use of iron supplements to prevent and treat iron deficiency anemia: Ilsi
Press Washington^ eDC DC; 1998.
2. Martorell R, Horta BL, Adair LS, Stein
AD, Richter L, Fall CH, et al. Weight gain in the first two years of life is an
important predictor of schooling outcomes in pooled analyses from five birth
cohorts from low-and middle-income countries. The Journal of nutrition.
2010;140(2):348-54.
3. Gashmard R, Kashani nia Z,
Sajedi, Rahgozar M.
The Impact of the Mothers' Nutritional Education on 12-30 Months Toddlers Food
Pattern, ARMAGHAN DANESH Journal 2009; 14(1): 80-89 [in Persian].
4. Mei Z, Yip R,
Grummer-Strawn LM, Trowbridge FL. Development of a research child growth
reference and its comparison with the current international growth reference.
Archives of pediatrics & adolescent medicine. 1998;152(5):471-9.
5. Salarkia N, Amini M, Eslami M,
Dadkhah M, Zoghi T, Haidari H, et al. Mothers' views and beliefs about the role
of complementary feeding in children under the age of two in Damavand: a
qualitative study. Arak Medical University Journal. 2010;13(2):63-74.
6. Rice AL, Sacco L, Hyder A, Black RE. Malnutrition as an
underlying cause of childhood deaths associated with infectious diseases in
developing countries. Bulletin of the World Health Organization.
2000;78(10):1207-21.
7. Müller O, Garenne M, Kouyaté B, Becher
H. The association between protein–energy malnutrition, malaria morbidity and
all‐cause mortality in West African children. Tropical Medicine &
International Health. 2003;8(6):507-11
8. Shidfar F, Montazer M, Azizi H,
Darvishian M, Jahangiri N. The relation between age of introduction of
complementary feeding and physical growth of infants under 2 years of age in
west of Tehran. Razi Journal of Medical Sciences. 2008;14(57):121-31.
9. Thomas B. Manual of dietetic practice.
Clinical Nutrition Insight. 1989;15(10):5..
10. Shahbazi
A, Ghorbani R, Frivar F, Shah-Hoseini A. A survey on the starting age of
complementary feeding and some of its associated factors in the breast-feeding
infants (Semnan, Iran). Koomesh. 2007;9(1):59-66.
11. Clark H, Goyder E, Bissell P,
Blank L, Peters J. How do parents' child-feeding behaviours influence child
weight? Implications for childhood obesity policy. Journal of Public Health.
2007;29(2):132-41. Abstract
12. Sangster J, Cooke L, Eccleston P.
'What's to eat?'--nutrition and food safety needs in out-of-school hours care.
Nutrition & dietetics: the journal of the Dietitians Association of
Australia. 2004.
13. Moroton H, Campbell K, Santich B,
Worsla A. Parental strategies and young children
snaking.
Behavior: a pilot study.
Australian Journal of Nutrition and Dietetics. 1999; 56 (4): 215-220.
14.
Rezaei O, Moodi M, Moazam N. Analyzing the level of knowledge and attitude of
the mothers referring the urban health centers of Birjand about nutritional
behaviors. Journal of Education and Health Promotion. 2014;3(1):37.
15.
Baghdari N, Bahrami Morghaki A, Norozi A, Sadeghi Sahebzad E, Mazlom SR,
Mohajeri A. The Effect of Mother’s Training via Newsletter and Group Discussion
on The Energy Intake of Preschool Children. Journal of Midwifery and
Reproductive Health. 2014;2(3):180-7.
16. Patrick H, Nicklas TA. A review of
family and social determinants of children’s eating patterns and diet quality.
Journal of the American College of Nutrition. 2005;24(2):83-92.
17.
Bagheriyan S, Miri S, Tehrani H, Babaei heydarabadi A. The Effect of Being in
Mother’s Hug on Neonates’ Pain during Immunization. Journal of Nursing and
Midwifery. 2013;23(80):44-50
18. Kim Y. Effects of a breast-feeding
empowerment program on exclusive breast-feeding. Journal of Korean Academy of
Nursing. 2009;39(2):279-87.
19.
Imdad A, Yakoob MY, Bhutta ZA. Effect of breastfeeding promotion interventions
on breastfeeding rates, with special focus on developing countries. BMC public
health. 2011;11(Suppl 3):S24
20.
Horodynski MA, Stommel M. Nutrition education aimed at toddlers: an
intervention study. Pediatric nursing. 2004;31(5):364, 7-72.
21.
Horodynski MAO, Hoerr S, Coleman G. Nutrition Education Aimed at Toddlers: A
Pilot Program for Rural, Low‐Income Families. Family & Community
Health. 2004;27(2):103-13.
22. Worsley A. Nutrition knowledge and food
consumption: can nutrition knowledge change food behaviour? Asia Pacific
journal of clinical nutrition. 2002;11(s3):S579-S85..
23. Morrison H, Power TG, Nicklas T, Hughes SO. Exploring
the effects of maternal eating patterns on maternal feeding and child eating.
Appetite. 2013;63:77-83.
24. Safaralizadeh F, Seddighi R, Partoazam
H. Knowledge of mothers referred to health Centers in the Khoy
with a performance evaluation of the nutritional status of children
under three years. Journal of Nursing and Midwifery 2009;
7(3):25-29[in Persian].
25.
Golshiri P, Sharifirad G, Baghernezhad F.
Comparison of two methods of education (lecture and self learning) on knowledge
and practice of mothers with under 3 year old children about growth monitoring
and nutritional development stages. journal of education in
medical science. 2010; 10(5):927-936
26. Golshiri p, Shams b, Zamani ar, Pourabdian s,
Hassanzadeh a. The role of mothers’ participation in changing their practice
concerning the growth and nutrition of their children in Esfahan during
2003-2004. Yafteh. 2004;6(1):33-43.
27. Saba MS. Bazmamoon H, Razavi Z. Comparison of Face to
Face Education with Other Methods to Pregnant Mothers in Increase Exclusive
Breast Feeding. Journal of Hamadan University of Medical Medical Sciences.
2005; 12(3): 42-47.
28. Sharifirad GR, Golshiri P, Shahnazi H, Barati M,
Hasanzadeh A, Charkazi AR and et al. The impact of educational program based on
BASNEF model on breastfeeding behavior of pregnant mothers in Arak. Arak
Medical University Journal (AMUJ). 2010;13(1):63-70.
29. Aubel J. The role and influence of grandmothers on
child nutrition: culturally designated advisors and caregivers. Maternal &
child nutrition. 2012;8(1):19-35.
30. Klohe DM, Clarke K, Chacko G, Tracy J, Freeland J. Relative
Validity and Reliability of a Food Frequency Questionnaire for a Triethnic
Population of 1-Year-Old to 3-Year-Old Children from Low-Income Families.Journal
of American Dietetic Association 2005; 105(5):727-734.