Mental Health of Married Women

The Relationship Between Sexual Knowledge and Marital Forgiveness With Mental Health of Married Women

Nesa Samaeelvand1* & Banafsheh Hasanvand 2

*1.M.A. in Counselling and Guidence, Dept. of Counselling and Guidence, Islamic Azad University Kermanshah Science and Research Branch, Kermanshah, Iran (Corresponding Author)  n.samaeelvand@gmail.com

 

2. Instructor, Dept. of Psychology, Payam-e-Noor University, Tehran Branch, Tehran, Iran

 

                                                    Abstract

Background & objective: An appropriate sexual intercourse resulting in both parties' satisfaction can play a crucial role in couples' relations and family strength. Forgiveness is one of the psychological and relational processes for enhancing hurt-healing which influence many indicators of mental health. Women' mental health guarantees family and, in turn, society’s health. Thus, this study aims to explore the relationship between sexual knowledge and marital forgiveness with the mental health of married women aged 20-40 yrs. in Aleshtar city in Lorestan Province, Iran .

Methods:The Hooper Sexual knowledge scale, Pollard Forgiveness scale (FFC), and Goldberg General Health Questionnaire (GHQ-28) were used in the study. The statistical population consisted of married women in Aleshtar city in the year 2012. Samples comprised of 120 people were selected by clustering sampling. Data was analyzed through SPSS16 using simple correlation coefficient; regression and t-test were used for comparing means and analysis of variance. In this study, the significance level was considered 0.05.

Results: There was a significant positive correlation between sexual knowledge and mental health of married women (r=0.215, p <0.05). There was also was a significant positive correlation between forgiveness and mental health of married women (r=-0.347, p <0.001),

Conclusion: Education and increasing the sexual knowledge of women could improve their mental health. In addition, forgiveness has a positive role in improving the mental health of married women.

Paper Type: Research Article.

Keywords: Sexual knowledge, Marital forgiveness, Mental health, Married women, Alestar.

u Citation: Samaeelvand N, Hasanvand B. The relationship between sexual knowledge and marital forgiveness with mental health of married women. Iranian Journal of Health Education and Health Promotion. Winter 2015;2(4): [270-280].

 

 

سلامت روان زنان

ارتباط بین دانش جنسی و بخشودگی زناشویی با سلامت روان زنان متأهل

نسا سماعیلوند1* و بنفشه حسنوند2

*1. کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی، گروه مشاوره و راهنمایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات کرمانشاه،  کرمانشاه، ایران (نویسنده مسئول) n.samaeelvand@gmail.com  

2. مربی گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، واحد تهران،  تهران، ایران

چکیده

زمینه و هدف: رابطه جنسی مطلوب که موجب تأمین رضایت طرفین شود، نقش بسیار مهمی در رابطه زوجین و استحکام خانواده دارد. بخشش یکی از فرایندهای ارتباطی برای افزایش التیام آزردگی است و بر بیشتر شاخص‌های سلامت روان تأثیر می‌گذارد. سلامت روان زنان، سلامت خانواده و در پی آن جامعه را تضمین می‌کند. لذا پژوهش حاضر درصدد بررسی ارتباط بین دانش جنسی و بخشودگی زناشویی با سلامت روان زنان متأهل 20-40 ساله شهرستان الشتر بود.

مواد و روش­ها: پرسشنامه­های مقیاس دانش جنسی آن هوپر، مقیاس بخشودگی پولارد و پرسشنامه کوتاه­شده سلامت عمومی گلدبرگ (GHQ-28) در این پژوهش مورداستفاده قرار گرفتند. جامعه آماری زنان متأهل شهرستان الشتر در سال 1391 بود. تعداد نمونه‌ها 120 نفر بودند که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. برای تجزیه­وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS16 و روش‌های آماری ضریب همبستگی ساده و رگرسیون و آزمون تی برای مقایسه میانگین­ها و آزمون تحلیل واریانس استفاده شد. سطح معناداری در این پژوهش 05/0 در نظر گرفته‌شده است.

یافته‌ها: بین دانش جنسی و سلامت روان زنان متأهل رابطه مثبت معناداری (215/0-r=، 05/0p<) وجود داشت. بین بخشودگی زناشویی و سلامت روان زنان متأهل نیز رابطه مثبت معناداری وجود داشت (347/0-r=، 001/0p<که بخشودگی توانست 3/13% پراکندگی سلامت روان را تبیین کند درحالی‌که سهم دانش جنسی در این پیش‌بینی در سطوح آماری معنادار نبود.

نتیجه‌گیری: آموزش و افزایش دانش جنسی زنان سبب ارتقاء سلامت روان آنان می‌گردد، بخشش نیز سهم مثبتی در افزایش سلامت روان زنان متأهل دارد.

نوع مقاله: مطالعه پژوهشى.

            کلیدواژه‌ها: دانش جنسی، بخشودگی زناشویی، سلامت روان، زنان متأهل، الشتر.

t استناد:  سماعیلوند ن، حسنوند ب. ارتباط بین دانش جنسی و بخشودگی زناشویی با سلامت روان زنان متأهل. فصلنامه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت. زمستان 1393؛2(4): [270-280].


 

 

 

 

مقدمه

ازدواج نوعی پیوند اجتماعی صمیمانه و عمیق میان زن و شوهر است که می‌تواند منشأ خوشی و شادمانی فراوان و یا رنجی عمیق براي آنان گردد. انگیزه‌های برقراري روابط صمیمانه بسیار هستند که از آن جمله می‌توان به دستیابی به عواطف مثبت، صمیمیت، عشق و مصاحبت اشاره کرد که موجب شادمانی و رضایت زوجین شده و سلامت جسمانی و روانی را براي آنان به ارمغان می‌آورد (1). آنچه در ازدواج مهم است رضايتمندي زناشويي است. رضايت زناشويي وضعيتي است كه در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع، احساس خوشبختي، رضايت از ازدواج، رضایت جنسی و رضايت از هم ديگر دارند (2).

رضایت و تمایلات جنسی درونی‌ترین احساسات و عمیق‌ترین آرزوهای قلبی انسان‌ها در معنابخشیدن به یک ارتباط است. رفتارهاي جنسي به منظور جلب توجه و رضایت شريک جنسي، برقرار کردن رابطه جنسي، نشان دادن عواطف و آمیزش صورت می‌گیرد (3). طبیعی است که فقدان اطلاعات یا اطلاعات غلط در مورد مسائل جنسی، خطر ایجاد انواع اختلالات جنسی، رفتارهای پرخطر، بیماری‌های مقاربتی، کاهش لذت جنسی، بارداری­های ناخواسته و مسائل خانوادگی و زناشویی را افزایش می‌دهد (4). اگر زوجین نسبت به تفاوت‌های خود در تقاضاهای جنسی و تمایلات مختلفشان در آمیزش جنسی آگاهی داشته باشند، می‌توانند قبل مشکل­دار شدن ارتباطشان آن را درمان کنند. برعکس اگر زوجین نسبت به صمیمیت جنسی خود آگاه نباشند، باید شاهد برون­ریزی مشکلات باشند (5و6).

علاوه بر نظام‌های انگیزشی مؤثر بر تجربه رضایت زناشویی، یکی دیگر از مؤلفه‌های تأثیرگذار بر رضایت زناشویی بخشش است. همسران گاهی در زندگی زناشویی موجب رنجش یکدیگر می‌شوند و در صورتی که اشتباه‌های طرف مقابل را نبخشند، به راحتی در حلقه تعاملات منفی گرفتار می‌شوند، پرخاشگري آن‌ها نسبت به هم افزایش می‌یابد، تعاملات مثبت آنان کمتر می‌شود و رضایت زناشویی کمتري را تجربه می‌کنند (7). تعارض‌های بین شخصی در روابط زناشویی، رویدادهاي منفی اجتناب‌ناپذیری هستند که مدیریت آن‌ها، پیامدهاي مختلفی را به دنبال دارد (8). مدیریت نادرست تعارض‌ها موجب بروز استرس‌های بین شخصی و مشکلات روان‌شناختی می‌شود و مدیریت صحیح آن‌ها تداوم روابط زناشویی و افزایش سلامت روان‌شناختی را در پی دارد (9). انتقام‌جویی و مشکلات ارتباطی محرک‌های آزارنده‌ای هستند که بیشتر اوقات به دنبال تعارض‌هاي ارتباطی بروز پیدا می‌کنند. درحالی‌که بخشش پاسخ مثبتِ شناختی، عاطفی و رفتاري فرد به تعارض‌هاي بین شخصی است که موجب بهبود روابط صمیمانه می‌شود. زیرا وقتی فرد، اشتباه‌های شخص خطاکار را می‌بخشد، عواطف و قضاوت‌های منفی وي را انکار کرده و با وي دوستانه و محبت‌آمیز رفتار خواهد کرد (10). داشتن سلامت رواني، عاطفي و علاقه، مهم‌ترین راه‌کار براي رسيدن به يك ازدواج موفق است (11). سلامت روان حالتي از رفاه و آسایش است كه در آن فرد توانایی‌هایش را بازمی‌شناسد و قادر است با استرس‌های معمول زندگي خود را تطابق دهد، از نظر شغلي مفيد و مولد باشد و به عنوان بخشي از جامعه با دیگران مشاركت و همكاري کند (12). سلامت رواني يكي از مباحث مهمي است كه در رشد و بالندگي خانواده و جامعه مؤثر است. سلامت روان و بلوغ عاطفي نقش بسزايي در ایجاد مهارت‌های لازم و ضروري جهت برقراري تعامل و ارتباط مؤثر با دیگران، سازگاري اجتماعي، حل مسئله و مقابله با مشكلات پيراموني دارند (13).

طبق گزارش سازمان جهاني بهداشت، شيوع اختلالات رواني در ايران حدود 22% تخمين زده‌شده است كه بيشتر زنان دچار آن هستند و در سال‌های اخير روند روبه رشدي نيز داشته است (14). هم‌چنین بر اساس نتايج بررسی‌های انجام‌شده توسط امور آسيب­ديدگان سازمان بهزيستي ايران در سال 1390 تعداد قابل‌توجهی از ازدواج‌ها به طلاق منتهي شده است و اين امر روند رو به رشدي دارد (15). با توجه به اهميت تأثیر سلامت خانواده در سلامت رواني جامعه و نقش اساسي زن و شوهر در اين رابطه (16) و با توجه به این‌که روابط جنسی صحیح، باکیفیت و رضایت‌بخش همسران، رضایت زناشویی و سلامت روان بالاتری را برای آن‌ها به دنبال خواهد داشت. در صورتی که این روابط مسئولانه، در چارچوب خانواده و برطرف‌کننده نیازهای زن و شوهر باشد، سهم مؤثری در دوام و قوام خانواده داشت و مانع از فروپاشی این نهاد مقدس می‌شو.د از سویی بی‌توجهی به مسائل جنسی و عدم رضایت‌مندی جنسی برای فرد عوارضی نظیر افسردگی، اضطراب، کاهش اعتمادبه‌نفس و نیز انزوا را به همراه دارد و هم باعث بروز مشکل در حوزه روابط خانوادگی و زناشویی می‌شود؛ که درنهایت ممکن است به طلاق عاطفی یا حقوقی ختم شود (17).

 با عنایت به این‌که امروزه در جامعه ما کمبود آموزش‌های جنسی صحیح و مناسب برای زوج‌ها بیش از پیش احساس می‌گردد و تاکنون اغلب پژوهش‌های پزشکي بر مشکلات جنسي بيماران مرد متمرکزشده (18) و نيز برخلاف بحث‌های اجتماعي گسترده و ابراز نگراني در مورد رفتار جنسي نوجوانان و نيازهاي بهداشت باروري توجه محدودي به رفتار جنسي زنان جوان شده است (19-20)، مطالعه بر روی دانش جنسی زوجین خصوصاً زنان متأهل و تأثیری که بر سلامت روان و سلامت جامعه دارد، هم‌چنین بررسی میزان بخشش زوجین و نقش آن در سلامت روان زوجین و پایداری و انسجام زندگي زناشويي و کاهش طلاق، در ایران احساس می‌شود.

مطالعات مختلفی اثربخشی آموزش‌های جنسی را در زمینه زناشویی و خانوادگی تأیید نموده‌اند. سلیمی و فاتحی­زاده در پژوهشی به بررسی تأثیر آموزش جنسی به شیوه رفتاری-شناختی بر دانش، خودابرازی و صمیمیت جنسی زنان متأهل شهرستان مبارکه پرداختند و نشان دادند که آموزش جنسی به شیوه رفتاری- شناختی دانش، خودابرازی و صمیمیت جنسی زنان را ارتقا داده است (21). صحت و همکاران تأثیر آموزش جنسی را بر افزایش رضایت جنسی زوجین شهر اصفهان بررسی نمودند، نتایج نشان داد که آموزش جنسی، رضایت جنسی زوجین را افزایش داده است (22). تنکابنی، حسن‌زاده و ابراهیمی تأثیر آمورش جنسی بر رضایت زناشویی در زنان را بررسی کردن و به این نتیجه رسیدند که رضایت زناشویی در زنان پس از آموزش‌های جنسی افزایش پیداکرده است (23). نتايج حاصل از مطالعه ابراهیم­پور و همکاران نشان داد كه با بهر ه گيري از آموزش بر پايه نظریه رفتار برنامه‌ریزی‌شده كه بر روي عوامل مهم روان‌شناختی ايجاد و يا تغيير رفتار تأكيد می‌کند، می‌توان عملكرد جنسي را در زنان ارتقا دهد. بر اين اساس، هرزمان كه زنان، آگاهي كافي و صحيح همراه با نگرش مثبت نسبت به قابل‌کنترل بودن رابطه جنسي را به­دست­­آورند و احساس کنند که

برقراري رابطه جنسی رضایت بخش، ازهرنظر در اختیار و

اراده آنان است براي برقراري رابطه جنسی قصد بالایی

پیدا می کنند(24).

مطالعات اخیر نشان می‌دهد که بخشش یک سازه روان‌شناختی و رویکردی درمانی براي مشکلات ارتباطی و تعارض‌های زناشویی همسران است (25). زوجینی که اشتباهات یکدیگر را می‌بخشند، رضایت، نزدیکی و تعهد بیشتري را تجربه خواهند کرد (26). افزون بر این، بخشیدن خطاهاي خود و دیگران، استرس، سرزنش­گري، رفتار خصمانه و پرخاشگري را در روابط بین فردي کاهش می‌دهد و در نتیجه، افراد روابط سالم‌تری را تجربه می‌کنند (25). برای نمونه اوركات[1] نشان داد که ميان بخشش و نشانگان روان‌شناختی مانند افسردگي، اضطراب و غیره رابطه وجود دارد. او هم‌چنین نشان داد كه بخشيدن منجر به كاهش نشانگان روان­شناختي در فرد بخشنده و افزايش سلامت روان وي می‌شود (27). يِسِل­ديك[2] و همكاران در سال 2007 در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدند كه ميان بخشش و سلامت روان رابطه مثبت وجود دارد؛ و افراد بخشنده نسبت به افرادي که نمی­توانند اشتبا‌هات ديگران ببخشند، از سلامت روان بيشتري برخوردارند (28). میلر و روتینگتون[3] در پژوهشی به بررسی رابطه میان جنسیت، رضایت زناشویی، بخشودگی زناشویی و سلامت روان پرداختند. جامعه مطالعاتی آنان 311 زوج متأهل بودند که کم‌تر از یک سال از ازدواجشان گذشته بود. نتایج مطالعاتشان نشان داد که مردان، بخشودگی زناشویی بیش‌تر و همدلی بیش‌تری را نسبت به زنان داشتند. علاوه بر این، رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری با بخشودگی زناشویی نشان داد و هم‌چنین زنان، بخشودگی از جانب همسران خود را بیش‌تر از مردان درک می‌کردند. نتایج هم‌چنین حاکی از آن بود که بخشودگی بهترین پیش‌بینی‌کننده رضایت زناشویی است (29).

با عنایت به نکات مطرح­شده، هدف اصلی پژوهش بررسی ارتباط بین دانش جنسی و بخشودگی زناشویی با سلامت روان زنان متأهل بود.

مواد وروش­ها

پژوهش حاضر یک پژوهش مقطعی با رویکرد توصیفی تحلیلی بود. داده‌ها با روش‌های آماری ضریب همبستگی ساده و رگرسیون و آزمون تی برای مقایسه میانگین­ها و آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه با استفاده از نرم‌افزار SPSS16 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. به‌طورکلی رویدادها و عوامل گوناگونی می‌تواند باکیفیت زندگی زنان و سلامت روان آن‌ها مرتبط باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان متأهل 20-40 سال شهرستان الشتر در زمستان 1391 بود. در این پژوهش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای صورت گرفت. ابتدا شهرستان الشتر بر اساس ناحیه جغرافیایی به سه خوشه (بالای شهر، مرکز شهر و پایین شهر) تقسیم گردید و در مرحله بعد به روش خوشه‌ای از هر کدام از سه قسمت بالا، هشت کوچه یا خیابان (در مجموع 17 کوچه و هفت خیابان) انتخاب و درنهایت 120 خانه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. به دلیل نامشخص بودن تعداد افراد جامعه برای برآورد تعداد نمونه از روش تخمین استفاده شد و این‌که تعداد نمونه در پژوهش‌های توصیفی حداقل 100 نفر است (30).

معیارهای ورود آزمودنی ها به مطالعه عبارت بودند از: متأهل بودن، سن بین 20-40 سال، حداقل یک سال سابقه ازدواج، ازدواج اول، در قید حیات بودن همسر، داشتن فرزند و سکونت در الشتر. معیارهای خروج از مطالعه نیز عبارت بودند از: ازدواج مجدد و مطلقه بودن. پرسشنامه عصرها توسط پژوهشگران به مدت سه روز متوالی انجام شد. در صورت منزل نبودن آزمودنی­ها، در روز بعد دوباره به درب منزل آن­ها مراجعه می­شد. از کلیه افراد نمونه به صورت شفاهی رضایت گرفته شد و در مورد محرمانه ماندن پاسخ‌ها اطمینان داده شد. روش پر کردن پرسشنامه‌ها برای تک‌تک نمونه‌ها توضیح داده شد. در بین آزمودنی­ها فردی بی­سواد نبود. دلیل محدود کردن سن نمونه به 40-20 سال سن فعال جنسی و یائسه نبودن بود.

سه ابزار در این پژوهش استفاده شد. اولین آن مقیاس بخشش خانواده ساخته‌شده پولارد[4]، اندرسون[5] و جنینگز[6] در سال 1998 بود. این مقیاس 40 ماده دارد و از دو قسمت تشکیل‌شده است. بیست ماده اول به روابط خانواده اصلی مربوط است و 20 ماده بعدی آن به روابط زناشویی فعلی مربوط‌اند. این مقیاس به روش طیف ساده لیکرت (الف=1 و ب=2 و ج=3 و د= 4 امتیاز) نمره‌گذاری شده بود. قسمت دوم پرسشنامه که مربوط به بخشش همسر است در این پژوهش به کار رفت. این بخش شامل پنج خرده­مقیاس و هر خرده­مقیاس دارای چهار سؤال است. نمرات آزمودنی‌ها از 4-16 نمره‌گذاری می‌شود و نمره کل از مجموع این 5 خرده­مقیاس بین 20-80 به دست می‌آید. درواقع، حد پایین نمره متعلق به کسانی است که در خانواده بخشش را به میزان کمی تجربه کرده‌اند (20=1×20) و حد بالای نمره هم متعلق به کسانی بود که با توجه به معیارهای مطرح‌شده در مقیاس، بخشش بسیار زیادی در خانواده تجربه کرده‌ بودند و نمره (80=4×20) دریافت می­کردند (31). سیف، بهاری و خسروی  در سال 1380 با استفاده از یک نمونه 766 نفری از متأهلین شهر تهران ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس بخشش در مورد خانواده را موردبررسی قراردادند. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی مربوط به بخشش خانواده فعلی (قسمت دوم پرسش‌نامه)، 85/0 به­دست­آمد. هم‌چنین با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، ساختار عاملی دو بخشش این مقیاس (خانواده اصلی و خانواده فعلی) را مورد تأیید قراردادند. آنان در این پژوهش نشان دادند که این مقیاس دارای اعتبار قابل‌قبولی است (32).

برای سنجش دانش و آگاهی جنسی زنان از پرسشنامه دانش جنسی آن هوپر در سال 1992 استفاده شد. این پرسشنامه به بررسی دانش و آگاهی جنسی زوجین پیرامون مسائل و ارتباط جنسی می‌پردازد و دارای 15 سؤال پیرامون مسائل جنسی زنان و مردان است و ازاین‌رو برای هر دو جنس کارایی دارد (33). سؤالات به صورت درست و غلط پاسخ داده می‌شود؛ به سؤال درست یک امتیاز و به سؤال غلط نمره‌ای تعلق نمی‌گیرد. ازاین‌رو حداکثر نمره آزمون 15 و حداقل نمره آن صفر است. این آزمون در پژوهش عشقی در سال 1385 استفاده شد و روایی محتوایی آن توسط پنج متخصص مشاوره و پزشک متخصص زنان و زایمان تأییدشده است. برای تعیین همسانی درونی آن نیز از ضریب آلفای کرونباخ (72/0=s)استفاده شد (34).

سومین ابزار، پرسشنامه سلامت روان، اولین بار توسط گلدبرگ[7] در سال 1972 متشکل از 28 سؤال و 4 مقیاس ساخته شد که هر مقیاس شامل 7 سؤال بود؛ این مقیاس دربرگیرنده علائم جسمانی، علائم اضطراب، کارکرد اجتماعی و علائم افسردگی هستند. این پرسشنامه درصدد یافتن ناراحتی‌های جدی نظیر اسکیزوفرنی و غیره نیست، متن پرسشنامه راجع به وضع کسالت و ناراحتی در فرد با تأکید بر مسائل روان‌شناختی، جسمانی و اجتماعی در زمان حال است و از این طریق علائم مرضی و حالت‌های تندرستی فرد ارزیابی می‌شوند. فرم اصلی این پرسش‌نامه دارای 60 سؤال است و فرم‌های کوتاه­ آن از 12 تا 28 سؤالی نیز تهیه و به 38 زبان ترجمه‌شده است، مطالعات ­روان‌سنجی در 70 کشور جهان بر روی نسخه‌های مختلف آزمون، نشان می‌دهد که نسخه 28 سؤالی نسبت سایر نسخه‌ها دارای بیش‌ترین حساسیت، اعتبار و ویژگی است. تقوی ویژگی‌های روان‌سنجی نسخه 28 سؤالی را با نمونه 92 نفری دانشجویان دانشگاه شیراز انجام داد که ضرایب روایی بازآزمایی، تنصیفی (دو نيمه كردن) و آلفا کرونباخ به ترتیب 70/0، 93/0 و 90/0 به­دست­آمد. طیف پاسخ‌ها به صورت چهار گزینه­ای (خیلی کمتر از همیشه، کمتر از همیشه، مثل همیشه و بیشتر از همیشه) است. با جمع کردن نمرات این 4 خرده­مقیاس یک نمره کلی سلامت عمومی نیز به­دست­می‌آید. نمره‌گذاری بر اساس یک سیستم لیکرت 4 درجه‌ای است و برای هر سؤال 4 جواب (صفر، یک، دو و سه) وجود دارد که به پاسخ خیلی کمتر از همیشه صفر امتیاز و پاسخ بیشتر از همیشه سه امتیاز داده می‌شود. بر این اساس، نمره هر فرد از صفر تا 84 متغیر است. نمرات بالاتر نشان‌دهنده اختلال بیشتر در سلامت عمومی فرد می‌باشند. هرچه نمره بیشتر، کیفیت سلامت عمومی پایین‌تر است (35). نظیفی و همکاران پایایی، روایی و ساختار عاملی ترجمه فارسی پرسش‌نامه سلامت عمومی 28 سؤالی را موردبررسی قراردادند. یافته‌های پژوهش در زمینه همسانی درونی خرده­مقیاس‌های مختلف پرسشنامه سلامت عمومی، از همسانی درونی بالای این خرده­مقیاس‌ها حکایت داشت. به‌طوری‌که ضریب آلفای کرونباخ همه خرده مقیاس‌ها بالاتر از 74/0 بود (36).

 

یافته‌ها

از نظر وضعیت اشتغال، 6/76% پاسخگویان خانه­دار، 5/7% دانشجو، 5/2% کارمند، 5% معلم، 5/2% فروشنده، 7/1% پرستار، 5/2% آرایشگر و 7/1% خیاط بودند. میزان تحصیلات 5/32% زیر دیپلم، 5/37% دیپلم، 5% کاردانی، 17/24 کارشناسی و 3/8% کارشناسی­ارشد بود. سن 5/12% بین 20-25 سال،40% بین 26-30 سال، 3/33% بین 31-35 سال و 2/14% بین 36-40 سال قرار داشتند. ازنظر وضعیت سلامت روان، 2/34% بدون علائم، 40% دارای علائم خفیف و 2/19% دارای علائم متوسط و 7/6% دارای علائم شدید بودند.

نتایج نشان داد که بین دانش جنسی و بخشودگی زناشویی با کیفیت زندگی و سلامت روان همبستگی مثبت معناداری مشاهده شد. بین دانش جنسی و سلامت روان همبستگی مثبت معناداری در سطح 05/0 p< وجود داشت. با افزایش دانش جنسی، سلامت روان هم افزایش یافت و بین بخشودگی زناشویی و سلامت روان رابطه مثبت معناداری در سطح 05/0 p< وجود داشت. با افزایش بخشودگی زناشویی، سلامت روان هم افزایش یافت. هم‌چنین نتایج حاکی از آن بود که بخشودگی توانست 3/13% پراکندگی سلامت روان را تبیین کند؛ درحالی‌که سهم دانش جنسی در این پیش­بینی در سطوح آماری معنادار نبود. بخشودگی نیز توانست 1/29% پراکندگی کیفیت زندگی را تبیین کند؛ درحالی‌که سهم دانش جنسی در این پیش­بینی از نظر آماری معنادار نبود.


جدول 1. نتایج تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت بین گروه‌های سنی در متغیرهای دانش جنسی، بخشودگی زناشویی، سلامت روان

متغیرها

دامنه تغییرات

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

سطح معناداری

دانش جنسی

بین­گروهی

درون­گروهی

کل

713/21

654/458

367/480

3

116

119

238/7

954/3

831/1

145/0

بخشودگی زناشویی

بین­گروهی

درون­گروهی

کل

652/192

214/6343

867/6535

3

116

119

217/64

683/54

174/1

323/0

سلامت روان

بین­گروهی

درون­گروهی

کل

566/582

759/30699

325/31282

3

116

119

189/194

653/264

734/0

534/0

05/0 p<

نتایج تحلیل واریانس یک‌طرفه در جدول 1 نشان می­دهد که بین گروه‌های سنی نمونه در متغیرهای دانش جنسی و بخشودگی زناشویی، سلامت روان تفاوت معناداری مشاهده نشد.

جدول 2. نتایج تحلیل واریانس برای بررسی تفاوت بین گروه‌های تحصیلی در متغیرهای دانش جنسی، بخشودگی زناشویی، سلامت روان

متغیرها

دامنه تغییرات

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

سطح معناداری

دانش جنسی

بین­گروهی

درون­گروهی

کل

14/753

614/465

367/480

4

115

119

688/3

049/4

911/0

460/0

بخشودگی زناشویی

بین­گروهی

درون­گروهی

کل

949/28

918/6506

867/6535

4

115

119

237/7

582/56

128/0

972/0

سلامت روان

بین­گروهی

درون­گروهی

کل

491/568

834/30713

325/31282

4

115

119

123/142

077/267

532/0

712/0

 05/0 p<

نتایج تحلیل واریانس یک‌طرفه در جدول 2 نشان می­دهد که بین گروه‌های مختلف تحصیلی در متغیرهای سلامت روان، کیفیت زندگی، دانش جنسی و بخشودگی زناشویی تفاوت معناداری مشاهده نشد.

 

با توجه به نمودارهای 1 و 2 فرض خطی­بودن و همگنی پراکنش و مفروضه نرمال بودن برقرار است.

 

 

 

 

 

 

نمودار 1. پراکنش نمرات پیش‌بینی‌شده و باقی‌مانده‌ها

نمودار 2. نمودار برقراری فرض نرمال بودن


 

همچنین نشان داد که  3/13% واریانس متغیر سلامت روان توسط متغیرهای دانش جنسی و بخشودگی زناشویی قابل پیش­بینی ­است (133/0=R2).

 

 

 

جدول 3. تعیین میزان ضرایب بتای متغیرهای دانش جنسی و بخشودگی زناشویی در پیش­بینی سلامت روان

مدل

B

Beta

t

Sig

دانش ­جنسی

بخشودگی زناشویی

951/0-

678/0-

118/0-

310/0-

300/1-

418/3-

196/0

*001/0

*05/0 p<

همان‌گونه که اطلاعات جدول 3 نشان می­دهد بخشودگی زناشویی (31/0-=β و 418/3- t=) در سطح 05/0p< قادر به تبیین واریانس متغیر سلامت روان به صورت معنادار است. ضرایب استاندارد بتا برای بخشودگی زناشویی در معادله رگرسیون مثبت است (علامت منفی نشانگر نوع نمره­گذاری مقیاس سلامت روانی است)، یعنی اگر یک واحد به میزان بخشودگی زناشویی اضافه شود، مقدار 310/0 بر نمره فرد در سلامت روان اضافه می­شود. دیگر مؤلفه­ یعنی دانش جنسی (118/- =β و 300/1-t= و 196/0sig=) قادر به پیش­بینی سلامت روان نبود. به عبارتی، ضرایب رگرسیونی نشان می­دهند که بیش‌ترین اثر مربوط به بخشودگی زناشویی است و دانش جنسی در پیش­بینی سلامت روان اثر معناداری نداشت.

جدول4. ماتریس همبستگی دانش جنسی و سلامت روان

متغيرها

دانش جنسی

سلامت روان

سطح معناداری

دانش جنسی

1

215/0-

*018/0

سلامت روان

215/0-

1

*018/

*05/0 p<

علامت منفی نشان داده‌شده در ضریب همبستگی نشانه رابطه منفی بین متغیرها نیست، بلکه علت آن نمره­گذاری خاص مقیاس سلامت روان است که نمرات بالا در این مقیاس حاکی از سلامت روان کمتر و نمرات کمتر نشان‌دهنده وضعیت سلامت روانی بهتر در افراد است. لذا علامت منفی ذکرشده به علامت مثبت تفسیر می­شود. با توجه به این توضیحات باید اشاره کرد که بین دانش جنسی و سلامت روان زنان متأهل رابطه مثبت معناداری (215/0- r=، 05/0 p<) وجود داشت.

 

جدول 5. ماتریس همبستگی بخشودگی زناشویی و سلامت روان

متغيرها

بخشودگی زناشویی

سلامت روان

سطح معناداری

بخشودگی زناشویی

1

347/0-

*001/0

سلامت روان

347/0-

1

*001/0

*05/0 p<

نتایج جدول 5 نشان مي­دهد که بین بخشودگی زناشویی و سلامت روان زنان متأهل رابطه مثبت معناداری وجود داشت (347/0- r=، 05/0 p<) که علامت منفی با توجه به توضیحات ذکرشده در بالا نشانگر نمره­گذاری خاص پرسشنامه سلامت روان است و باید آن را به صورت مثبت تفسیر کرد.

 


بحث

نتایج در بررسی ارتباط دانش جنسی با سلامت روان نشان داد که بین دانش جنسی و سلامت روان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد و با افزایش دانش جنسی، سلامت روان هم افزایش می‌یابد و برعکس. این مطالعه با پژوهش فرنام و همکاران که به بررسی تأثیر یک برنامه آموزش مسائل جنسی بر سلامت جنسی زوج‌های تازه ازدواج‌کرده پرداخته بودند، همسو بود (37).

صحت و همکاران (22)، تنکابنی، حسن‌زاده و ابراهیمی (23) و ابراهیم‌پور و همکاران (17) در پژوهش‌هایی مشابه نشان دادند که آموزش جنسی باعث افزایش رضایت جنسی و رضایت زناشویی می‌گردد. دانش جنسی هم با فراهم ساختن زمینه جهت شناخت محدودیت­ها و کالبدشناختی رفتار جنسی برای افراد امکان محقق­شدن رفتار جنسی لذت­بخش و شاد را فراهم می­سازد تا بدین وسیله با ارضاء یکی از نیازهای بشری موجبات افزایش آرامش و آسایش افراد را فراهم سازد. ازآنجایی‌که یکی از خصوصیات اشخاص سالم و دارای سلامت روان، شناخت محدودیت­ها و نواقص خود است، آگاهی و دانش جنسی باعث افزایش شناخت و پذیرش محدودیت‌ها می‌شود و صمیمیت و نزدیکی حاصل از رابطه جنسی سالم و آگاهانه حس باهم بودن و دوست داشتن و دوست داشته شدن و نهایتاً سلامت روان را به همراه می‌آورد(38). نتایج نیز نشان داد که بین بخشودگی زناشویی و سلامت روان زنان متأهل رابطه مثبت معناداری وجود دارد. یافته­های این مطالعه با لاورلو و پایفری[8] (39) مبنی بر ارتباط بخشودگی و سلامت روان همسویی داشت.

يسل­ديك و همكاران در سال 2007 در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدند كه ميان بخشش و سلامت روان رابطه مثبت وجود دارد و افراد بخشنده نیز نسبت به افرادي كه قادر به بخشيدن اشتباه‌های ديگران نيستند، از سلامت روان بيشتري برخوردارند. بخشش با تعامل‌های مثبت ميان بخشنده و خطاكار پس از رخداد خطا، ارتباط مثبت دارد. افزون بر این، بخشش كيفيت روابط زناشويي را به‌گونه‌ای مثبت پیش‌بینی می‌کند (28). براش و همكاران (40) و مورای (41) دريافتند كه بخشش بايد بخشی از رابطه همسران و خانواده باشد. فينچم در مطالعه خود كه در مورد رابطه بين بخشش و رضايت از روابط بود نشان داد كه بخشش به بهبود كيفيت روابط می‌انجامد. اين پيشرفت در بهبود شامل كاهش پرخاشگری‌های رواني و تعارض‌هاي زناشويي نيز است (42).

تأثیرات مثبت بخشودگی بر بهزیستی ممکن است به این دلیل باشد که با آثار استرس و هیجان­های منفی مقابله می­کند و چهارچوب شناختی و رفتاری افراد را گسترش می­دهد و فنون انطباقی جدیدی را ایجاد می­کند (43). پژوهشگران معتقدند که بخشودگی بر هیجان‌های مثبت مانند امید، قدردانی، سپاسگزاری و شادکامی متمرکز است (44). وجود چنین هیجانات مثبتی موجب افزایش سلامت روانی افراد می­شود و بدین ترتیب با سلامت روان رابطه مثبت معناداری دارد و قادر به پیش­بینی واریانس آن است.

 بخشودگی افراد را از خشم و احساس گناهی که نتیجه خشم ناهشیار است، رها می­کند. علاوه بر این فردی که می­بخشد از کنترل ظریف و ناآگاه متخلف رها می­شود و رها کردن دیگران به معنی رها کردن خود است. كساني كه از خطاهای ديگران چشم­پوشي مي­كنند و آن‌ها را می­بخشند، افرادي هستند که در ارتباط با دیگران داراي خلقي مثبت‌اند وسعي مي­كنند در زندگي با مثبت­انديشي به مسائل بنگرند؛ که اين امر مي­تواند موجب شادي و نشاط در آن‌ها گردد. درواقع، در بخشودگي تلاش عمدي براي غلبه بر احساسات و افكار ناراحت­كننده صورت مي­گيرد تا سلامت روانی فرد تضمین گردد.

 

نتیجه‌گیری: به‌طورکلی یافته‌های پژوهش نشان داد که آموزش جنسی و به دنبال آن افزایش دانش جنسی باعث افزایش سلامت روان زنان متأهل می‌گردد. درواقع، توجه به دانسته‌های جنسی زنان، رضایت جنسی، صمیمیت و افزایش سلامت خانواده را به دنبال خواهد داشت. هم‌چنین افزایش بخشودگی زناشویی در زنان باعث کاهش رنجش، افسردگی و اختلافات زناشویی می‌گردد. توجه به این دو امر مهم در پایداری و استحکام خانواده نقش مهمی دارد. پیشنهاد می‌شود به پژوهش‌هایی که به بررسی رابطه متغیرهای این پژوهش با سایر متغیرهای دیگر مثل رضایت زناشویی، احساس شادمانی و غیره پرداخته شود.

اجرای این پژوهش نیز در دیگر شهرها و مقایسه نتایج حاصل از آن مطالعات با پژوهش­های انجام‌شده قبلی و نیز بررسی متغیرهای پژوهش در جامعه مردان و مقایسه نتایج حاصل از آن با جامعه زنان می­تواند کارساز باشد.

از محدودیت‌های تحقیق می‌توان به زیاد بودن تعداد سؤالات مقیاس­های به‌کاربرده شده در پژوهش است که می­تواند بر میزان دقت پاسخگویان تأثیر داشته باشد. با توجه به این­که این پژوهش بر روی زنان متأهل شهرستان الشتر صورت گرفته است، باید جانب احتیاط را برای تعمیم نتایج به سایر جوامع رعایت کرد. از محدودیت دیگر پژوهش، بررسی سخت و دشوار متغیر دانش جنسی به علل فرهنگی و بافت مذهبی جامعه‌ ایران است. هرچند بین دانش جنسی و سلامت روان همبستگی مثبت معناداری مشاهده شد، اما به نظر می­رسد زمانی که در کنار بخشودگی قرار می­گیرد سهم چندانی در پیش­بینی سلامت روانی ندارد و می­توان به محدودیت‌های مقیاس مورداستفاده در پژوهش اشاره داشت که تا چه حد توانسته است متغیر دانش جنسی را سنجیده باشد.

 

سپاسگذاری

از کلیه زنان شهرستان الشتر که در پژوهش شرکت نمودند و کلیه همکارانی که در تهیه مقاله پژوهشی از هیچ‌گونه راهنمایی و کمک دریغ نکردند و قدردانی می­شود.

 

References:

 

1. Williams K, Sassler S, Nicholson LM. For better or for worse? The consequences of marriage and cohabitation for single mothers. Social Forces. 2008;86(4):1481-511.

Abstract

 

2. Shahi A, Ghaffari I, Ghasemi K. Relationship between mental health and marital satisfaction. Journal of Kermanshah University of Medical Sciences 2011;15(2):119-26.

Abstract/FREE Full Text

 

3. Giblin P. Men Reconnecting Spirituality and Sexuality. Journal of Spirituality in Mental Health. 2014;16(2):74-88.

Abstract

 

4. Chan D. Sex misinformation and misconceptions among Chinese medical students in Hong Kong. Medical Education. 1986;20(5):390-8.

Abstract

 

5. Butzer B, Campbell L. Adult attachment, sexual satisfaction, and relationship satisfaction: A study of married couples. Personal relationships. 2008;15(1):141-54.

Abstract/FREE Full Text

 

6. Timm TM, Keiley MK. The effects of differentiation of self, adult attachment, and sexual communication on sexual and marital satisfaction: A path analysis. Journal of sex & marital therapy. 2011;37(3):206-23.

Abstract

 

7. Fincham FD, Beach SR. Forgiveness in marriage: Implications for psychological aggression and constructive communication. Personal relationships. 2002;9(3):239-51.

Abstract

 

8. Khojasteh Mehr, R., Kosheki, R. & Rajabi, Gh. R. Mediating role of relationship attributions and destructive conflict resolution strategies on the relationship between attachment styles and marital quality. Biannual Journal of Contemporary Psychology. 2012;7(2):3-14.

Abstract/FREE Full Text

 

9. Wai ST, Yip T. Relationship among dispositional forgiveness of others, interpersonal adjustment and psychological well-being: Implication for interpersonal theory of depression. Personality and Individual Differences. 2009;46(3):365-8.

Abstract

 

10. McCullough ME, Fincham FD, Tsang J-A. Forgiveness, forbearance, and time: the temporal unfolding of transgression-related interpersonal motivations. Journal of personality and social psychology. 2003;84(3):540.

Abstract

 

11. Uecker JE. Marriage and mental health among young adults. Journal of health and social behavior. 2012;53(1):67-83.

Abstract/FREE Full Text

 

12. Tehrani H, Rakhshani T, Zadeh DS, Hosseini SM, Bagheriyan S. Analyzing the relationship between job stress to mental health, personality type and stressful life events of the nurses occupied in Tehran 115 emergency. Iran Red Crescent Med J. 2013;15(3):272-3.

Abstract/FREE Full Text

 

13. Donnellan MB, Conger RD, Bryant CM. The Big Five and enduring marriages. Journal of Research in Personality. 2004;38(5):481-504.

Abstract

 

14. Organization WH, Colleges WOoN, Academies, Physicians AAoGPF. Integrating mental health into primary care: a global perspective: World Health Organization; 2008.

Abstract/FREE Full Text

 

15. Ghazivakili Z, Norouzinia R, Kabir K, Karimi M. Mental Health of People Who Are Going to Marry and Its Relation to Some of Their Demographic Factors. Alborz University Medical Journal; 2014;3(2):81-8.

Abstract/FREE Full Text

 

16. Banaian S, Parvin N, Kazemian A. The investigation of the relationship between mental health condition and marital satisfaction. Journal of Hamadan nursing and midwifery faculty 2006;14(2):52-8.

Abstract/FREE Full Text

 

17. Shakarami M, Davarniya R, Zahrakar K, Gohari SH.The Effect of Sex Education on Sexual Intimacy of Married Women. Journal of Psychiatric Nursing 2014;2 (1):34-42.

Abstract/FREE Full Text

 

18. Shakarami M, Davarniya R, Zahrakar K, Gohari SH. The Effect of Sex Education on Sexual Intimacy of Married Women. Journal of Nursing Education. 2014;2(1):34-42.

Abstract/FREE Full Text

 

19. Ozgoli G, Zaki F. A Survey upon the sexual function and behaviour of pregnant women referring to state Health Centers of Ahvaz City. Pajoohandeh Journal. 2008;13(5):397-403.

Abstract/FREE Full Text

 

20. Lindberg LD, Singh S. Sexual behavior of single adult American women. Perspectives on sexual and reproductive health. 2008;40(1):27-33

Abstract/FREE Full Text

 

21.Salimi M, Fatehizadeh M. The effect of sex education on sexual knowledge, self-expression and

intimacy in married women of Mobarakeh city. Journal of Modern psychological research 2012; 7(28): 111-128.

Abstract/FREE Full Text

 

22. Sehat S, Sehat N, Shahsiah M, Mohebi S, Tabaraie Y. The effect of sex education on sexual satisfaction increase of couples' in Esfahan. Life Science Journal 2013; 10(5):31-5.

Abstract/FREE Full Text

 

23.Tonekaboni S, Hassanzadeh R, Ebrahimi S. The effect of sex education on the marital satisfaction

.European Journal of Experimental Biology 2013; 3(6):427-31.

Abstract/FREE Full Text

 

24 Ebrahimipour H, Jalambadany Z, Peyman N Ismaili H, Vafaii A. Journal of Effect of sex education, based on the theory of planned behavior, on the sexual function of the woman attending Mashhad health centers. Scientific Journal of Birjand University of Medical Sciences 2013;1(20):58-67.

Abstract/FREE Full Text

 

25.DiBlasio F. A, Benda, B. B. Forgiveness intervention with married couples: Two empirical analyses. Journal of Psychology and Christianity 2008; 27: 150-158.

Abstract/FREE Full Text

 

26.Kachadourian L. K, Fincham F, Davila J. Attitudinal ambivalence, rumination, and forgiveness of partner transgressions in marriage. Personality and Social Psychology Bulletin 2005;31:334-342.

Abstract/FREE Full Text

 

27. Orcutt HK. The prospective relationship of interpersonal forgiveness and psychological distress symptoms among college women. Journal of Counseling Psychology. 2006;53(3):350.

Abstract/FREE Full Text

 

28. Ysseldyk R, Matheson K, Anisman H. Rumination: Bridging a gap between forgivingness, vengefulness, and psychological health. Personality and Individual Differences. 2007;42(8):1573-84.

Abstract

 

29. Miller AJ, Worthington Jr EL. Sex differences in forgiveness and mental health in recently married couples. The Journal of Positive Psychology. 2010;5(1):12-23.

Abstract

 

30. Elmes D, Kantowitz B, Roediger III H. Research methods in psychology: Cengage Learning; 2011.

View Link

 

31. Pollard MW, Anderson RA, Anderson WT, Jennings G. The development of a family forgiveness scale. Journal of Family Therapy. 1998;20(1):95-109.

Abstract

 

32. Seif S, Bahari F, Khosravi Z. Forgiveness Scale Extended to the Iranian Families. Peer Reviewed Quarterly Journal of Woman's Studies. 2006;6(3):97-112.

Abstract/FREE Full Text

 

33. Rahimi, E. Investigating the Effect of Behavioral-Cognitive Instruction on Sexual Knowledge, Attitude, and Self-confidence of Woman in Shiraz. Journal of Knowledge brings 2009;3(14):103-111.

Abstract/FREE Full Text

 

34. Eshghi R, Bahrami F, Fatehizade M. The study of effectiveness couple sexual cognitivebehavioral therapy on improvement of sexual self_confidnece, sexual self_disclosure and sexual knowledge in frigid women in Isfahan Journal of Consulting 2007;6(23):83-93.

Abstract

 

35.G Goldberg DP, Gater R, Sartorius N, Ustun T, Piccinelli M, Gureje O, et al. The validity of two versions of the GHQ in the WHO study of mental illness in general health care. Psychological medicine. 1997;27(01):191-7

Abstract/FREE Full Text

 

36. Nazifi M, Mokarami H, Akbaritabar A, Faraji Kujerdi M, Tabrizi R, Rahi A. Reliability, Validity and Factor Structure of the Persian Translation of General Health Questionnire (GHQ-28) in Hospitals of Kerman University of Medical Sciences. Journal of Fasa University of Medical Sciences. 2014;3(4):336-42.

Abstract/FREE Full Text

 

37. Farnam F, Pakgohar M, Mirmohamadali M, Mahmoodi M. Effect of sexual education on sexual health in Iran. Sex Education. 2008;8(2):159-68.

Abstract/FREE Full Text

 

38. Synovitz L, Hebert E, Kelley RM, Carlson G. Sexual knowledge of college students in a southern state: relationship to sexuality education. American Journal of Health Studies. 2013;17(4):163-72.

Abstract/FREE Full Text

 

39. Lawler-Row KA, Piferi RL. The forgiving personality: Describing a life well lived? Personality and Individual Differences. 2006;41(6):1009-20.

Abstract

 

40. Brush BL, McGee EM, Cavanagh B, Woodward M. Forgiveness a concept analysis. Journal of Holistic Nursing. 2001;19(1):27-41.

Abstract

 

41. Murray RJ. Forgiveness as a therapeutic option. The Family Journal. 2002;10(3):315-21.

Abstract

 

42. Fincham FD, Kashdan TB. Facilitating Forgiveness: Developing Group and Community Interventions. 2004.

Abstract

 

43. Worthington EL, vanOyen Witvliet C, Lerner AJ, Scherer M. Forgiveness in health research and medical practice. EXPLORE: The Journal of Science and Healing. 2005;1(3):169-76.

Abstract

 

44. Varona AE, Monks JM. En/gendering equality: seeking relief under Title VII against employment discrimination based on sexual orientation. Wm & Mary J Women & L. 2000;7:67.

Abstract/FREE Full Text



[1] Orcutt

[2] Ysseldyk

[3] Miller & Wortington

[4] pollard

[5] Anderson

[6] Gennings

[7] Goldberg

[8] Lawler-Row & Piferi