The Role of Perfectionism and
Its’ Dimensions in Predicting Disordered Eating Behaviors Among Students
Mohammad
Reza Khodabakhsh*1&Fariba Kiani2
*1. PhD in Psychology, Young Researchers and Elite Club, Islamic
Azad University., Mashhad Branch, Mashhad, Iran.(Corresponding Author) Khodabakhsh@ut.ac.ir
2. PhD in Psychology, Young Researchers and Elite Club, Islamic
Azad University., shahrekord Branch, shahrekord, Iran
ABSTRACT
Background
and objective: Researches related to perfectionism have
tried to investigate the negative relationship between this variable and its’
dimensions with the various fields of physical and psychological hygiene and
health. The aim of this study was to investigate the role of perfectionism and its’ dimensionsin
predicting disordered eating behaviors among students.
Methods:
This cross-sectional study was conducted
among 477 students of AllamehTabataba’i University who was selected by multiple
cluster sampling. Participants responded to the questionnaires of demographic
characteristics, perfectionism of Besharat (1382), disordered eating behaviors of Garneret al. (1982). Data were analyzed
using Pearson correlation coefficient and stepwise regression.
Results:
There were significant positive correlations
between perfectionism and its’ dimensions (self-centered, other-centered, and community-centered)
with disordered eating behaviors (p<0.01). In other words,when perfectionism
increases, the degree of disordered eating behaviors among students also
increases. Stepwise regression analysis also indicated that in the interaction
between the dimensions of perfectionism, the community-centered perfectionism
and other-centered perfectionism significantly predicted, respectively, 11% and
9% of the variance of disordered eating behaviors among student (p<0.05).
Conclusions:
The results of this study suggest the
importance of perfectionism and its’ dimensions in
predicting disordered eating behaviors.These factors can explain the high
degree of variability of these behaviors.
Paper
Type: Research Article.
Keywords:Disordered eating behavior, Community-centeredperfectionism, Other-centered perfectionism,Self-centeredperfectionism, Students, AllamehTabataba’i University.
uCitation: Khodabakhsh MR,
Kiani F.The Role of Perfectionism
and Its’ Dimensions in Predicting Disordered Eating Behaviors Among Students. Iranian Journal of Health Education
and Health Promotion. Spring 2015;3(1): [69-77].
رفتارهای
خوردن آشفته
نقش کمالگرایی
و ابعاد آن در
پیشبینی رفتارهای
خوردن آشفته بین دانشجویان
محمدرضا
خدابخش1* و
فریبا کیانی2
*1. دکترای
روانشناسي،
دانشگاه آزاد
اسلامی، واحد
مشهد، باشگاه
پژوهشگران
جوان و
نخبگان،
مشهد، ایران (نویسنده
مسئول)
2. دکترای
روانشناسي،
دانشگاه آزاد
اسلامی، واحد شهرکرد،
باشگاه پژوهشگران
جوان و
نخبگان،
شهرکرد، یران
زمینه
و هدف: پژوهشها
در حوزه کمالگرایی
سعی کردهاند
که رابطه منفی
بین کمالگرایی
و
ابعادش را با زمینههای مختلف
بهداشت و
سلامت جسمی و
روانی
موردبررسی
قرار دهند. هدف از
پژوهش حاضر،
تعیین نقش کمالگرایی
و ابعاد آن در پیشبینی
رفتارهای خوردن
آشفته در میان
دانشجویان بود.
مواد و
روشها: این
مطالعه مقطعی
بر روی 477 نفر از
دانشجویان دانشگاه
علامه
طباطبائی که
به روش نمونهگیری
خوشهای
چندمرحلهای
انتخاب شدند،
انجام گردید.
شرکتکنندگان
به پرسشنامههای
خصوصيات جمعیتشناختی،
کمالگرایی
بشارت (1382) و
رفتارهای
خوردن آشفته
گارنر و
همکاران (1982)
پاسخ دادند. دادهها با
استفاده از
محاسبه ضریب
همبستگی
پیرسون و
رگرسیون گامبهگام
تحلیل شدند.
یافتهها: بین
کمالگرایی و
ابعاد آن
(خویشتنمدار،
دیگرمدار و
جامعهمدار)
با رفتارهای
خوردن آشفتههمبستگی
مثبت
معناداری
وجود دارد (01/0p<).
یعنی، هرچه
کمالگرایی
افزایش یابد،
میزان
رفتارهایخوردن
آشفته در میان
دانشجویان
نیز افزایش مییافت.
نتایج تحلیل
رگرسیون گامبهگام
نیز نشان داد
که در تعامل بین
ابعاد کمالگرایی،
ابعاد کمالگرایی
جامعهمدار و
دیگرمدار به
ترتیب 11% و 9% از
واریانس
رفتارهای خوردن
آشفته را بهطور
معناداری پیشبینی
کردند (05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج
این پژوهش
حاکی از اهمیت
کمالگرایی و
ابعاد آن در
پیشبینی
رفتارهای
خوردن آشفته است
و اين عوامل
میتوانند
ميزان بالايي
از
تغییرپذیری
این رفتارها
را تبيين نمایند.
نوع مقاله:مطالعه پژوهشی.
کلیدواژهها:رفتارهای
خوردن آشفته، کمالگرایی
جامعهمدار، کمالگرایی
دیگرمدار، کمالگرایی
خویشتنمدار،
دانشجویان،
دانشگاه
علامه
طباطبائی.
t
استناد: خدابخش
م ر،کیانی ف.نقش کمالگرایی وابعادآن در پیشبینی رفتارهای خوردن آشفته بین
دانشجویان.
فصلنامه
آموزش بهداشت
و ارتقاء
سلامت. بهار 1394؛3(1):
[69-77].
مقدمه
مطالعه
علمی
اختلالات
خوردن[1] به
نسبت حوزهی
جدیدی است که
در دههی 1960 شدت
گرفت و گسترش فزایندهای
تاکنون داشته
است. تحقیقات،
شواهد نگرانکنندهای
را نشان میدهند؛
یعنی
اختلالات
خوردن میتواند
هزینههای
سنگینی را بر
زندگی فرد
تحمیل کند.
این
اختلالنیز میتواند
افراد هر جنس
و سنی را مبتلا
کنند.اختلالات
خوردن بهعنوان
شرایط تهدیدکننده
زندگی،
آشفتگیهای جدی در
خوردن و تصویر
بدن ایجاد میکند و در زنان
بسیار شایع است (1)(Agras, 2010 #51).
اختلالات
خوردن بهعنوان
نشانگانِ چندعاملی
ناهمگونی است
که نتیجه
کارکرد عوامل
نوروبیولوژی،
روانشناختی
و اجتماعی
فرهنگی است (2). برای
مثال، شیوع بیشتر اختلالات
خوردن در زنان
میتواند بهواسطه
تاکید
فرهنگی بر روی
لاغری زنان
باشد (3). پژوهشگران
پیشنهاد میکنند
اختلالات
خوردن را میتوان
بهعنوان
اختلال در
فرایند
خودتنظیمی یا
نقص در ظرفیت
پردازش و
تنظیم
هیجانات
مفهومسازی
نمود (4). در سالهای
اخیر، اختلالات
خوردن،
رفتارها و
باورهای
خوردنِ مشکلساز
بهگونهای
فزاینده شایع
شدهاند (5). بیاشتهایی
عصبی[2] و پرخوری
عصبی[3] حدود 3/0% تا 1% از
زنان را مبتلا
میکند و
میزان شیوع
بیشتری در
زنان سنین بین
15 تا 24 سال دارد (6).
رفتارهای
خوردن آشفته[4] مشکلی
متداول در
میان
نوجوانان است
و میتواند
پیشدرآمد
اختلالات
خوردن باشد (5). تحقیقات
نشان میدهند
افرادی با
اختلالات
هیجانی چون
افسردگی[5] و
اضطراب[6](7)، اختلال
وسواس بیاختیاری[7](8)، اضطراب
اجتماعی و
حساسیت بین
شخصی (9) خطر
بیشتری در
ایجاد
اختلالات
خوردن دارند.
شواهد
تجربی یک
پیوستار آسیبشناسی
اختلالهای
خوردن را نشان
میدهد.
اصطلاح خوردن
آشفته[8]
برای افرادی
استفاده میشود
که در میانه پیوستار
قراردارند.
این افراد نوع
خاصی از رفتار
خوردن آشفته
دارند که
دلالت بر
اختلال خوردن
خاص مانند بیاشتهایی
عصبی یا
پرخوری عصبی
ندارند.
افرادی که این
نوع از
الگوهای
خوردن آشفته
را دارند، در
گروه اختلالهای
خوردن تصریح
نشده[9] (NOS)قرار
میگیرند و در
برخی موارد
علائمی از هر
دو نوع اختلال
را نشان داده
و پیشزمینهای
برای ابتلا به
اختلال خوردن
بالینی
خواهند داشت (10).درواقع،رفتارهای
خوردن آشفته
شامل استفاده
از مکانیسمهای
جبرانی برای
کنترل وزن و
خوردن است؛ که
شامل محدودیتهای
تغذیهای،
رفتارهای
جبرانی
نامناسب و
افکار تحریفشده
درباره اهمیت
وزن و شکل
بدن، ترس از
چاق شدن،
رفتارهای
کنترل وزن
نامناسب و
اشتغال ذهنی
با غذا هستند.
این رفتارها
پیامدهای
مخربی بر
سلامت دارند (11).
تحقیقات نشان
میدهند شیوع
رفتارهای
خوردن آشفته
درحال افزایش بوده و حتی
فراتر از شیوع
ثبتشده برای
اختلالات
خوردن بهویژه
در میان جوانان
است (12).
تحقیقات
اخیر، توجه
خود را به نقش
شخصیت و
ساختارهای آن
در ایجاد
بیماری معطوف
کردهاند (13).
افرادی با اختلالات
خوردن بهطور
متداول
ملاکهای
تشخیصی برای اختلالات
شخصیت را
نیز دارا
هستند (14).
از دیدگاه
درمانی، وجود
همزمان
اختلالات
خوردن با
اختلالات
شخصیت در
فرایند درمان
تداخل ایجاد
میکند (15).تحقیقات
نشان میدهد کمالگرایی[10]با
نشانگان
اختلالات
خوردن و باورهای
خوردن
غیرانطباقی در جمعیت
بالینی رابطه
دارد (16-17).
تحقیقات
اندکی بر
رابطه بین
کمالگرایی و اختلالات
خوردن در نمونههای
غیربالینی
پرداختهاند
و این نوع از تحقیقات
بدون
شک مهم هستند؛
بهخصوص نمونههای
غیربالینی که
ترکیبی از
دانشجویان
دختری هستند
که
اختلالات
خوردن در میان
آنها شایعتر
است (18). شناسایی
عواملی که در
رفتارهای
خوردن آشفته سهیم
هستند میتواند
به فهم ما از
این اختلال
کمک کرده و
مداخلات،
ارزیابیها و
برنامههای
پیشگیری
هدفمند را
گسترش دهد. کمالگرایی
بهعنوان
ساختاری
چندبعدی (19)
که
دربرگیرنده
ابعاد درون
شخصی و بین
شخصی است
تأثیر قابلملاحظهای
بر انطباق
روانشناختی
دارد (20). کمالگرایی،ساختاری
شخصیتی است که
نشاندهنده
تلاش برای دستیابی
به
استانداردهای
بالا برای
عملکرد و
تمایل به
ارزیابی خود
به شیوه
انتقادی است (21). این تلاش
برای دستیابی
به موفقیت بهطور
مثبت با
افزایش خطر برای
اختلالات
خوردن رابطه
دارد (22). تحقیقات
نشان میدهد
کمالگراییبا
پریشانی روانشناختی
و خودکشی (23)، آشفتگی (24)، اضطراب و
افسردگی (16) و اختلالات روانتنی
(سایکوسوماتیک)(25) رابطه دارد.
با
توجه به اینکهدانشجویان،
گروه هدف مهمی
برای ترغیب
سبک زندگی
سالم در جمعیت
بزرگسال
هستند (26) و تحقیقات
انجامشده
در داخل و
خارج از ایران
نشان
میدهد این
جمعیت در این
گروه سنی بهویژه
در قشر زنان
بیشترین
میزان خطر را
برای آغاز
اختلالات
خوردن دارند
(27و 28)؛ هدف
از
پژوهش
حاضر،تعیین
نقش کمالگرایی
و ابعاد آن (خویشتنمدار،
دیگرمدار و
جامعهمدار)
در پیشبینی رفتارهای
خوردن آشفته
دانشجویان است. با توجه
به وجود
مطالعات
اندکي که
موضوع پژوهش
حاضر را بهطور
مستقيم
موردبررسی
قرار داده
باشند و عدم وجود
سابقه انجام
چنين مطالعهاي
در ايران، اين
مطالعه
در نوع خود کمنظیر
بوده و داراي نوآوريهاي
خاص خود ازنظر
موضوع و تبيين
نتايج است.
مواد و
روشها
این
مطالعه
توصیفی- مقطعی
بر روی 477 نفراز دانشجویان
دانشگاه
علامه
طباطبائی
تهران (267 دانشجوی
دختر و 210
دانشجوی پسر)
که در
سال 1392-1393 مشغول
به تحصیل بودهو
به روش تصادفی
خوشهای
چندمرحلهای
و براساس
فرمول مورگان
انتخاب شدند،
انجام گردید.
ابتدا از بین
دانشکدههای
دانشگاه
علامه
طباطبائی پنج
دانشکده و از
هر دانشکده
نیز 100 نفر بهطور
تصادفی
انتخاب شدند و
از هر کلاس
نیز 25 نفر بهصورت
تصادفی
انتخاب گردید.
تعداد 23
پرسشنامه به
دلیل مخدوش
بودن کنار
گذاشته شدند.
معیار ورود به
پژوهش اشتغال
به تحصیل در دانشگاه
در زمان پژوهش
و تمایل
دانشجو به شرکت
در تحقیق بود.
معیار خروج از
پژوهش، تمایل
به شرکت در
پژوهش و مشغول
به تحصیل نبودن
در دانشگاه در
زمان پژوهش
بود. در ابتدا
با اخذ مجوز
از دانشگاه
پژوهشگر وارد
محیط پژوهش
شده و سپس
پرسشنامههای
طراحیشده
مطابق روش
نمونهگیری
در اختیار
دانشجویان
قرار دادهشده
و تکمیل شدند.
شرکتکنندگان
در پژوهش
کاملاً توجیه
شدند که شرکت در
پژوهش برای
کلیه افراد
اختیاری بوده
و هیچگونه
نام و نشانی از
آنها خواسته
نمیشود و
مسئله
رازداری
کاملاً رعایت
خواهد شد و اطلاعات
تنها بهصورت
گروهی مورد
تجزیهوتحلیل
قرار خواهند
گرفت. ضمناً
شرکتکنندگان
بهصورت
شفاهی رضایت
خود را در
مورد شرکت در
پژوهش اعلام
کردند و
همچنین سعی بر
آن شد تا در
تدوین سؤالات
پرسشنامه، از
عبارت ارزشی
استفاده نشود
که باعث شود
حساسیت شرکتکنندگان
را برانگیزد و
درنتیجه موجب
سوگیری در
پاسخدهی به
سؤالات شود.
ابزارهای
جمعآوری دادهها:دادهها
توسط 3
پرسشنامه زیر
جمعآوری
گردید:
الف)
پرسشنامه
اطلاعات جمعیتشناختی.شامل
اطلاعاتی در
مورد سن، جنس،
وضعیت تأهل و
مقطع تحصیلی
بود.
ب) مقياس کمالگرایی:این مقیاس
که توسط بشارت
(29) ایرانی شده
است، یک آزمون
30 سؤالی است که
سه بعد کمالگرایی
خویشتنمدار،
دیگرمدار و
جامعهمدار را
براساس مقیاس
5 درجهای
لیکرت میسنجد.
حداقل
و حداکثر نمره
آزمودنی در
زیرمقیاسهای
سهگانه
آزمون به
ترتیب 10 و 50 است. پایایی
مقیاس توسط
بشارت (29) برای
زیرمقیاسهای
کمالگرایی
به روش آلفای
کرونباخ برای
بعد کمالگرایی
خویشتنمدار 92/0، برای
بعد کمالگرایی
دیگرمدار 87/0 و
برای بعد کمالگرایی
جامعهمدار 84/0 گزارششده
است. برای بهدستآمدن
روایی
همزمان، مقیاس
کمالگرایی
چندبعدی
همزمان با
مقیاس مشکلات
بین شخصی،
مقیاس سلامتروانی
و زیرمقیاسهای
روان رنجور
خویی[11] و برونگرایی
مقیاس NEOPI-Rمورداستفاده
قرار گرفت که
همبستگیهای
معنادار، این
روایی را
تائید کرد. در
پژوهش حاضر،
پایایی این
مقیاس به روش
آلفای کرونباخ،
79/0 بهدستآمد.
ج)مقياس
رفتارهای
خوردن آشفته:این
مقیاس 26 گویهای
از گرنر،
اولمستد،
بوهر و
گرفینکل[12](30)، یک
پرسشنامه
غربالگری است
که بهمنظور
کمک به اینکه
آیا رفتار غذا
خوردن و نگرش
پاسخدهندگان
نیازمند
ارزیابی
بیشتر است، ساختهشده
است. این
پرسشنامه یک
تشخیص را
ارائه نمیدهد
بلکه در عوض،
نشانههایی
را شناسایی میکند
که سازگار با هرکدام
از اختلالهای
خوردن است. دو
نمونه سؤال
این مقیاس «دائماً
به غذا فکر میکنم»
و «وقتی
غذا میخورم،
احساس میکنم
قادر به متوقف
کردن خود
نیستم.» بر
مبنای مقیاس
لیکرتی 6 درجهای
است از 1 (همیشه)
تا 6 (هرگز). مطالعه
ریواز و همکاران
(31) نشان دادند
که این
پرسشنامه
دارای همسانی
درونی بالایی است.
همچنین این
پژوهشگران
نشان دادند که
این مقیاس
دارای قابلیت
تشخیص بین
آزمودنیها
با اختلال
خوردن (ED)، علامتدار
و بدون علامت
بهوسیله
میانگین تحلیلهایROC و
با استفاده از
نتایج
پرسشنامه
برای تشخیص اختلال
خوردن[13](32) بهعنوان
ملاک است. این
مطالعه
توانست
آزمودنیها
با اختلالات ED و
بدون ED را
شناسایی کند.
در پژوهش حاضر
آلفای
کرونباخ
مقیاس رفتارهای
خوردن آشفته
برابر با 81/0 بهدستآمده
است.
پس از جمعآوری
پرسشنامهها
و کدگذاری آنها،
اطلاعات بهدستآمده
وارد نرمافزار
شدند. برای
تجزیهوتحلیل
دادهها از SPSS20 و روشهای
آماری توصيفي (درصد،
فراواني،
ميانگين و انحرافمعیار)
و تحلیلی(رگرسیون
گامبهگام
و ضريب
همبستگي
پيرسون)استفاده
شد.
يافتهها
ميانگين
سني كل
آزمودنیها 22
سال با دامنه 18
تا 33 سال و
انحراف
استاندارد 13/6،
ميانگين سن
مردان 25 سال با
دامنه 18 تا 33 سال
و انحراف
استاندارد 95/5 و
ميانگين سن
زنان 23 سال با
دامنه 18 تا 30 سال
و انحراف
استاندارد 22/6
بود. از بین آنها 395 نفر (83%)
مجرد و 42 نفر (9%)
متأهل بودند و
تعداد 40 نفر (8%)
وضعيت تأهل
خود را مشخص
نکرده بودند.
تحصیلات 310 نفر (65%)
کارشناسی، 119
نفر (25%)
کارشناسیارشد
و تعداد 48 نفر (10%)
دکترا بودند. در جدول
1، شاخصهای
آمار توصیفی
متغیرهای پژوهش
ارائهشده
است.
جدول 1.
شاخصهای
توصیفی
متغیرهای
پژوهش
متغیرها |
میانگین |
انحراف
استاندارد |
حداقل
نمره |
حداکثر
نمره |
رفتارهای
خوردن آشفته |
54/34 |
52/8 |
34/25 |
11/63 |
کمالگرایی |
49/74 |
57/10 |
43/33 |
74/94 |
بعد خویشتنمدار |
59/31 |
86/6 |
39/12 |
51/38 |
بعد
دیگرمدار |
65/31 |
31/5 |
11/12 |
63/39 |
بعد جامعهمدار |
89/32 |
13/6 |
33/14 |
31/43 |
برای بهدستآوردن
میزان رابطه
بین متغیرهای
پژوهش از ضریب
همبستگی
پیرسون
استفاده شد.
نتایج
همبستگیهای محاسبه
شده نشان داد
که بین
کمالگرایی و
رفتارهای
خوردن آشفته (477n=، 32/0r=، 001/0p<)، بین
کمالگرایی خودمدار و رفتارهای
خوردن آشفته (477n=، 33/0r=، 001/0p<)، بین
کمالگرایی
دیگرمدار و رفتارهای
خوردن آشفته (477n=، 37/0r=، 001/0p<) و بین
کمالگرایی
جامعهمدار و رفتارهای
خوردن آشفته (477n=، 37/0r=، 001/0p<) رابطه
مثبت
معناداری
وجود دارد. بهمنظور
پی بردن به
اینکه در
تعامل بین
ابعاد کمالگرایی،
کدامیک پیشبینی
کننده بهتری
برای
رفتارهای
خوردن آشفته
هستند، از
تحلیل
رگرسیون
چندگانه به
روش گامبهگام
استفاده شد که
نتایج آن در
جدولهای 2 و3
آمده است.
جدول 2.خلاصه
مدل تحلیل
رگرسیون
|
R |
R2 |
∆R2 |
∆F2 |
Sig |
گام اول:
بعد جامعهمدار |
37/0 |
14/0 |
13/0 |
94/68 |
000/0 |
گام دوم:
بعد جامعهمدار
و دیگرمدار |
38/0 |
15/0 |
01/0 |
26/5 |
022/0 |
نتایج
این دو مدل
تحلیل
رگرسیون برای
تبیین رفتارهای
خوردن آشفته
از روی ابعاد
کمالگرایی
جامعهمدار و
دیگرمدار
نشان داد که
ضریب F
مربوط به هر
دو مدل ازلحاظ
آماری در سطح
کمتر از 05/0
معنادار است.
بنابراین،
امکان تبیین
رفتارهای
خوردن آشفته
بر اساس این
دو بعد وجود
دارد. بعد
کمالگرایی
خودمدار به
دلیل اینکه در
معادله تحلیل
رگرسیون
معنادار نبود،
از معادله حذف
شد.
جدول
3.خلاصه
تحلیل
رگرسیون گامبهگام
برای پیشبینی
رفتارهای
خوردن
آشفتهبر اساس
ابعاد کمالگرایی
جامعهمدار و
دیگرمدار
|
β |
B |
SE B |
T |
R2 |
Sig |
بعد جامعهمدار |
21/0 |
56/0 |
22/0 |
51/2 |
11/0 |
012/0 |
بعد
دیگرمدار |
19/0 |
50/0 |
21/0 |
93/2 |
09/0 |
022/0 |
در جدول
3، ضرایب
رگرسیون
تحلیل
رگرسیون گامبهگام
ارائهشده
است. همانطور
که مشاهده میشود
بعد کمالگرایی
جامعهمدار
با بتای 21/0 قادر
است 11% از
واریانس
رفتارهای
خوردن آشفته
را تبیین کند.
در خصوص پیشبینی
رفتارهای
خوردن آشفته
از طریق بعد
کمالگرایی
دیگرمدار،
نتایج نشان
داد مدل
استفادهشده
معنادار است و
بعد دیگرمدار
با بتای 19/0، 9% از
واریانس
رفتارهای
خوردن آشفته
را تبیین میکند.
درنتیجه،در
تعامل ابعاد
کمالگرایی،
کمالگرایی
جامعهمدار و
سپس کمالگرایی
دیگرمدار بیشترین
سهم را در
تعیین
رفتارهای
خوردن آشفته
دانشجویان
داشتند و بعد
دیگر یعنی کمالگرایی
خویشنمدار
گرچه بهتنهایی
با رفتارهای
خوردن آشفته
همبستگی را
نشان داد ولی در
تعامل با ابعاد
دیگرکمالگرایی
معنادار نبود.
بحث
نتايج
مطالعه حاضر
رابطه خطی بین
کمالگرایی و
ابعاد آن با
میزان
رفتارهای
خوردن آشفته
را تائید کرد
و مشخص شد که
این رابطه از
نوع مستقیم است؛
یعنی با
افزایش کمالگرایی
و ابعاد آن،
رفتارهای
خوردن آشفته
افزایش مییابد؛
که با نتایج پژوهشهاي
قبلي(33)همسو است.
اين یافتهها
را ميتوان بر
حسب احتمالات مختلفی
تفسير کرد. تحقیقات
نشان داده است
کمالگرای نقش
اساسی در اختلالات
خوردن دارد
اگرچه ماهیت
دقیق این
رابطه نامشخص باقیمانده
است (34). تمایلات
کمالگرایانه
به خودارزیابی متکی
است که به
پیگیری مداوم معیارهای
شخصی و
توانایی
حمایت به لحاظ
فردی از استانداردهای
خواستهشده
وابسته است.
نگرانی بیشازحد
بر روی
اشتباهات که
در افرادی با
ویژگی کمالگرایی
مشاهده میشود،
با رفتارهای
خوردن آشفته رابطه
دارد (35).
زمانی که رفتارهای
خوردن آشفته
در افراد کمال
گرا وجود دارد،
مشاهده شده
است که
بهطور خاص این افراد
معیارهای
بالایی را در
حوزه کنترل بر
روی خوردن،
شکل و وزن خود
قرار داده
اند. درواقع،احساس
کنترل داشتن
شیوهای است
که موجب
افزایش احساس
شایستگی شخصی
و خودکارآمدی
در ارتباط با
رفتارهای
خوردن آشفته می
شود (36). در
اختلالات
خوردن افراد
تمایل شدیدی را
در بهدستآوردن
معیارهای
بالا برای
لاغری و کنترل
از خود نشان
می دهند (37).
درواقع، می
توان گفت رفتارهای
خوردن آشفته بهنوعی
بیان
کمالگرایی
است که بر روی
خوردن
متمرکزشده
است(38). افراد
دارای ویژگی
کمال گرایی
ممکن است به
دلیل به دست
آوردن کنترل
بر روی زندگی
خودشان تمایلات
مفرطی به
کنترل کردن
وزن و شکل بدن
شان از خود
نشان دهند و
ملاک های سخت
گیرانه ای را در
حوزه ی غذا
خوردن خود
اعمال نمایند.
کمالگرایی
بهعنوان
ساختاری مهم
در سببشناسی
و حفظ انواع
گوناگونی از
اختلالات روانی
و اختلالات
خوردن شناساییشده و
تحقیقات
بسیاری پیرامونآن انجامشده
است(39).کمالگرایی
در
افرادی با اختلالات
خوردن در
مقایسه با
گروه کنترل بیشتر
است(40). کمالگرایی مانع
درمان اختلالات
خوردن و عاملی
مهم در عود
اختلالات
خوردن است (41). تحقیقات
نشان میدهند
سطوح بالایی
از کمالگرایی
با شکست درمان
در افرادی با
بیاشتهایی
عصبی همراه
است (42). رابطه میان
ابعاد مختلف
کمالگرایی
با نشانگان
اختلالات
خوردن در
مطالعات
گوناگون (برای
مثال ارتباط
بیاشتهایی
عصبی با تلاش
برای دست
یافتن به موفقیت)
موردبررسی
قرارگرفته
است (43).
کمالگرایی
میتواند
درایجاد
موقعیتها و
شرایط یا تجربیاتی
که بهعنوان راهانداز[14]شناخته میشوند
در رفتارهای
خوردن آشفته سهیم
باشد.این راهاندازها
مشکلات بین
شخصی
(نگریستن به
خود بهعنوان
بخشی از
انتظارات
دیگران)، عزت
نفس بین شخصی
پایین (احساس
نپذیرفته شدن بهوسیله
دیگران،
ناآرامی و موردتنفر
قرارگرفتن بهوسیله
دیگران)،
عواطف افسرده
(احساس بدبختی
و غمگینی) و
محدودیتهای
مربوط به رژیم
غذایی هستند.
شواهد
تحقیقاتی از
نقش این راهاندازها
در تبیین
اینکه چرا
افرادی که در
کمالگرایی
بالا هستند به
رفتارهای
خوردن آشفته روی
میآورند،
حمایت میکند.
افراد کمالگرایی
که تلاش
بسیاری برای
دستیابی به
معیارهای سطح
بالا در حوزههای
دیگر زندگی
انجام میدهند،
ممکن است این
تفکر را
درباره وزن و
شکل بدن بکار
برند (44).
در هنگام
بررسی تعاملِ
ابعاد کمالگرایی
در تحلیل
رگرسیون،
مشخص شد که
بعد کمالگرایی
جامعهمدار و
سپس بعد کمالگرایی
دیگرمدار،اهمیت
بیشتری در
تبیین
واریانس
رفتارهای
خوردن آشفته
در میان
دانشجویان
شرکتکننده
در مطالعه
حاضر داشتند.
این امر شاید
به دلیل شایع
بودن ملاحظات
اجتماعی و
توجه به نظرات
رسانهها و
دیگران در بین
دانشجویان
بوده باشد.
بهطور
خلاصه، یافتههاي
پژوهش حاضر
یافتههای
تحقیقاتی
گذشته در
زمینه ارتباط کمالگرایی
با نشانگان
اختلالات
خوردن را در
نمونه
غیربالینی
متشکل از
مردان و زنان
را مورد تایید
قرار میدهد و
همسو با
تحقیقات
گذشته (40،16)
در بهبود فهم
ما از نقش
ویژگیهای
شخصیتی که سببشناسی،
روند و حفظ
رفتارهای
خوردن آشفته
را تحت تأثیر
قرار میدهند،
نقش به سزایی
دارد. بر اين
اساس، میتوان
به دو دسته
پيامد عملي و
نظري پژوهش
اشاره کرد. در
سطح عملي، میزان بروز
اختلالات
خوردن در میان
دانشجویان بهعنوان
یک مشکل
اجتماعی رو به فزونی
است. دانشجویان
زن به عنوان یک
گروه در معرض
خطر برای
ایجاد
اختلالات
خوردن هستند و
برنامههای
پیشگیری
اولیه و
ثانویه بهمنظور
مقابله با این
شرایط در میان
دانشجویان زن ضروری
است (45). استفاده
از راهبرد اطلاعرسانی
به دختران
جوان بعد اصلی
برنامههای
پیشگیری است.این
برنامهها از
بروز موارد
جدید جلوگیری
کرده و افرادی
را که از پیش
این اختلال را
دارند ترغیب
میکنند که به
دنبال مراجعه
به متخصصین
باشند.
بهمنظور
فهم سببشناسی
و درمان رفتارهای
خوردن آشفته
باید شبکه
ارتباطات بیمار
نیز در نظر گرفته
شود. این شبکه
نباید تنها بر روی
بیمارانمتمرکز
شود. توجه به ویژگیهای
شخصیتی سطح
بالا میتواند
بخشی از رابطه
کمالگرایی
با
رفتارهای
خوردن آشفته
را تبیین
نماید. فهم
نقش ویژگیهای
شخصیتی سطح
بالا در رابطه
بین کمالگرایی
با رفتارهای
خوردن آشفته
در بهبود درک ما
از عوامل
خطرساز
اختلالات
خوردن نقش
مهمی خواهد
داشت. پژوهشگران
این حوزه باید
به فراتر از
عوامل سطح
فردی تمرکز
کنند و عوامل
سطح ارتباطی
را بهعنوان
رفتارهایی که
سلامت را در
معرض خطر قرار
میدهند، در
نظر بگیرند. افرادی
با اختلالات
خوردن تمایل
دارند تا
محدودیتهای
غذایی و یا
کنترل بر وزن
بدن خود را بهعنوان
یک شیوه
خودارزیابی،
علیرغم
پیامدهای
خطرناک آن تحمیل
کنند.
بنابراین، اختلالات
خوردن ممکن
است بهنوعی
بیان کمالگرایی
مربوط به غذا
خوردن یا شکل
بدن باشد.
البته
بازشناسی
تمایز بین کمالگرایی
فردمدار و
جامعهمدار
برای ارزیابی
دقیق
اختلالات
خوردن و همینطور
نیاز به
ارزیابیهای
چندبعدی در
این زمینه از
اهمیت ویژهای
برخوردارست.
در
سطح نظري،
یافتههاي
پژوهش حاضر میتوانند
به غناي نظریههای
فعلي مربوط به
شخصيت و
نشانگان
اختلالات خوردن
کمک کند. پژوهش
حاضر، به دليل
تازگي آن در
نمونههاي
ايراني،
نيازمند
تکرار در
نمونههاي
مختلف و
تأییدهای
تجربي بيشتر
است. تا آن موقع،
یافتههاي
پژوهش بايد با
احتياط تفسير
شوند. همینطور،
نمونه پژوهش
(گروهي از
دانشجويان) و
نوع پژوهش
(همبستگي)،
محدودیتهایی
را در زمينه
تعميم یافتهها،
تفسيرها و تبیین
های علتشناختي
متغيرهاي
موردبررسی
مطرح میکنند
که بايد در
نظر گرفته
شوند. بهعلاوه،
مشکلات و
محدودیتهای
مربوط به
ابزارهاي
خودگزارشدهي
در اين پژوهش
را نبايد ازنظر
دور داشت.
نتیجهگیری:
نتایج این
پژوهش نشان
داد کمالگرایی
بهعنوان یک
ساختار
شخصیتی، که
دربرگیرنده
معیارهای
بالا است، میتواند
با رفتارهای
خوردن آشفته،
که درواقع بهنوعی
بیان کمالگرایی
معطوف به بدن
است، ارتباط
داشته باشد. لذا
با توجه به
نتایج این
مطالعه ،توصیه
میشود در
درمان افرادی
با رفتارهای
خوردن آشفته
توجه همهجانبهای
به عوامل
شخصیتی (برای
مثال کمالگرایی)
و عوامل
هیجانی-اجتماعی
مبذول گردد.
سپاسگزاری
از
تمام
دانشجويان شرکتکننده
در اين پژوهش که
ما را یاری
فرمودند، کمال
تشکر و
قدرداني را
داریم.
References:
1. Agras WS. The Oxford handbook of eating
disorders: Oxford University Press; 2010.
2. Fairburn CG, Harrison PJ.
Eating disorders. The Lancet. 2003;361(9355):407-16.
3. Wiseman CV, Gray JJ,
Mosimann JE, Ahrens AH. Cultural expectations of thinness in women: An update.
International Journal of Eating Disorders. 1992;11(1):85-9.
4. Taylor GJ, Bagby RM,
Parker JD. Disorders of affect regulation: Alexithymia in medical and
psychiatric illness: Cambridge University Press; 1999.
5. Herzog DB, Keller MB,
Sacks NR, Yeh CJ, Lavori PW. Psychiatric comorbidity in treatment-seeking
anorexics and bulimics. Journal of the American Academy of Child &
Adolescent Psychiatry. 1992;31(5):810-8.
6. Hoek HW. Incidence,
prevalence and mortality of anorexia nervosa and other eating disorders.
Current opinion in psychiatry. 2006;19(4):389-94.
7. Wade TD, Bergin JL,
Martin NG, Gillespie NA, Fairburn CG. A transdiagnostic approach to
understanding eating disorders. The Journal of nervous and mental disease.
2006;194(7):510-7.
8. Murphy R, Nutzinger D,
Paul T, Leplow B. Conditional-associative learning in eating disorders: a
comparison with OCD. Journal of Clinical and Experimental Neuropsychology.
2004;26(2):190-9.
9. Hart TA, Flora DB, Palyo
SA, Fresco DM, Holle C, Heimberg RG. Development and examination of the social
appearance anxiety scale. Assessment. 2008;15(1):48-59.
10. Turner H,
Bryant‐Waugh R. Eating disorder not otherwise specified (EDNOS): Profiles
of clients presenting at a community eating disorder service. European Eating
Disorders Review. 2004;12(1):18-26.
11. Klump KL, Bulik CM, Kaye WH, Treasure J,
Tyson E. Academy for eating disorders position paper: eating disorders are
serious mental illnesses. International Journal of Eating Disorders.
2009;42(2):97-103.
12. White S, Reynolds-Malear JB, Cordero E.
Disordered eating and the use of unhealthy weight control methods in college
students: 1995, 2002, and 2008. Eating disorders. 2011;19(4):323-34.
13. Zarei
F, Taghdisi MH, Tehrani H. Normalizing health values in the socialization
process. J Research Health. 2012;2(2):169-71.
14. Sansone RA, Levitt JL,
Sansone LA. The prevalence of personality disorders among those with eating
disorders. Eating disorders. 2004;13(1):7-21.
15. Dennis AB, Sansone RA.
Treatment of patients with personality disorders. 1997.
16. Bardone-Cone AM,
Wonderlich SA, Frost RO, Bulik CM, Mitchell JE, Uppala S, et al. Perfectionism
and eating disorders: Current status and future directions. Clinical psychology
review. 2007;27(3):384-405.
17. Sassaroli S, Ruggiero
GM. The role of stress in the association between low self‐esteem,
perfectionism, and worry, and eating disorders. International Journal of Eating
Disorders. 2005;37(2):135-41.
19. Sherry SB, Hewitt PL, Besser A, McGee BJ, Flett GL.
Self‐oriented and socially prescribed perfectionism in the Eating
Disorder Inventory Perfectionism subscale. International Journal of Eating
Disorders. 2004;35(1):69-79.
20. Rice KG, Vergara DT, Aldea MA. Cognitive-affective mediators of
perfectionism and college student adjustment. Personality and Individual
Differences. 2006;40(3):463-73.
21. Flett GL, Hewitt PL. Positive Versus Negative Perfectionism in
Psychopathology A Comment on Slade and Owens's Dual Process Model. Behavior
modification. 2006;30(4):472-95.
22. Woodside DB, Bulik CM, Halmi KA, Fichter MM, Kaplan A, Berrettini WH,
et al. Personality, perfectionism, and attitudes toward eating in parents of
individuals with eating disorders. International Journal of Eating Disorders.
2002;31(3):290-9.
23. Huggins L, Davis MC, Rooney R, Kane R. Socially prescribed and
self-oriented perfectionism as predictors of depressive diagnosis in
preadolescents. Australian Journal of Guidance and Counselling.
2008;18(02):182-94.
24. Bieling PJ, Israeli AL, Antony MM. Is perfectionism good, bad, or
both? Examining models of the perfectionism construct. Personality and
Individual Differences. 2004;36(6):1373-85.
25. Forman MA, Tosi DJ, Rudy DR. Common irrational beliefs associated with
the psychophysiological conditions of low back pain, peptic ulcers and migraine
headache: A multivariate study. Journal of rational emotive therapy.
1987;5(4):255-65.
26. Chourdakis M, Tzellos T,
Papazisis G, Toulis K, Kouvelas D. Eating habits, health attitudes and obesity
indices among medical students in northern Greece. Appetite. 2010;55(3):722-5.
27. Hudson JI, Hiripi E,
Pope Jr HG, Kessler RC. The prevalence and correlates of eating disorders in
the National Comorbidity Survey Replication. Biological psychiatry.
2007;61(3):348-58.
28. PourghassemGargari B, Kooshavar D,
SeyedSajadi N, KaramiS, HamedBehzad M, Shahrokhi H. Disordered eatingattitudes
and their correlates among Iranian high school girls.Health PromotPerspect
2001; 1(1):41–9.
29. Besharat MA. An
examination of the relationship between perfectionism and self-esteem in a
sample of student athletes. Procedia-Social and Behavioral Sciences.
2011;30:1265-71. Abstract/FREE Full Text
31. Rivas T, Bersabé R, Jiménez M, Berrocal C. The eating attitudes test
(EAT-26): reliability and validity in Spanish female samples. The Spanish
journal of psychology. 2010;13(02):1044-56.
32. Mintz LB, O'Halloran MS, Mulholland AM, Schneider PA. Questionnaire
for Eating Disorder Diagnoses: Reliability and validity of operationalizing
DSM—IV criteria into a self-report format. Journal of Counseling Psychology.
1997;44(1):63.
34. Franco‐Paredes K, Mancilla‐Díaz JM,
Vázquez‐Arévalo R, López‐Aguilar X,
Álvarez‐Rayón G. Perfectionism and eating disorders: A review of
the literature. European Eating Disorders Review. 2005;13(1):61-70.
35. Bulik CM, Tozzi F, Anderson C, Mazzeo SE, Aggen S, Sullivan PF. The
relation between eating disorders and components of perfectionism. American
Journal of Psychiatry. 2003;160(2):366-8.
36. Barlow DH. Anxiety and its disorders: The nature and treatment of
anxiety and panic: Guilford press; 2004.
37. Shafran R, Cooper Z, Fairburn CG. Clinical perfectionism: A
cognitive–behavioural analysis. Behaviour research and therapy.
2002;40(7):773-91.
38. Pearson CA, Gleaves DH.
The multiple dimensions of perfectionism and their relation with eating
disorder features. Personality and Individual Differences.2006;41(2):225-35. Abstract/FREE
Full Text
43. Halmi KA, Sunday SR, Strober M, Kaplan A, Woodside DB, Fichter M, et
al. Perfectionism in anorexia nervosa: variation by clinical subtype, obsessionality,
and pathological eating behavior. American Journal of Psychiatry.
2000;157(11):1799-805.
45. Freizinger M, Franko DL,
Dacey M, Okun B, Domar AD. The prevalence of eating disorders in infertile
women. Fertility and sterility. 2010;93(1):72-8.
[1]eating disorders
[2]anorexia nervosa
[3]bulimia nervosa
[4] disordered eating behaviors
[5]depression
[6]anxiety
[7] obsessive compulsive disorder
[8]disordered eating
[9] Not Otherwise Specified (NOS)
[10]perfectionism
[11] neuroticism
[12]Garner, Olmsted, Bohr &
Garfinkel
[13]eating disorder diagnoses