ADHERENCE TO HEALTHY LIFESTYLE
AMONG HYPERTENSIVE PATIENTS
Adherence to
Healthy Lifestyle among Hypertensive Patients and Its Association with
Anthropometric Measures
Zahra
Sedaghat1, Mohammad Javad Zibaeinejad2 & Mohammad
Fararouei3
1. MSc
Student of Epidemiology, Dept. of Epidemiology, School of Health, Shiraz Univ.
of Medical Sciences (SUMS), Shiraz, Iran.
2. Specialty in Angioplasty, Stent, &
Pacemaker; Professor of Heart, Dept. of Clinical Sciences, Cardiovascular System, School of Medicine, SUMS, Shiraz,
Iran.
*3. Associate Prof. of HIV/AIDS Research Center, SUMS, Shiraz, Iran (Corresponding author) fararooei@yahoo.com
ABSTRACT
Background and objective: The risk
of coronary heart diseases is highly associated with our lifestyle. To reduce
or prevent diseases including coronary, diabetes and many types of cancers we
need to adhere to proper lifestyle which seems not to be easily achievable. The
aim of this study was to measure adherence
to healthy lifestyle among hypertensive patients and its association with
anthropometric measures.
Methods: Patients with high blood pressure, but no history
of cardiovascular diseases (n=140) were participating in this correlation
study. An interviewer administered questionnaire was used to collect required
information. Data was analyzed using STATA12. Descriptive statistics (medium
& SD) for qualitative variables and frequency, per cent for qualitative
variables were used.
Results: Despite
the fact that more than 86% of the participants reported adhering to suggested
healthy habits, data on their current lifestyle suggested less than 12% of the
participants were adhering at least one significant healthy change in their
diet or physical activity. However, among those who were smokers before being
aware of their problem, 60% successfully stopped smoking. Higher BMI was
related to non-adherence to healthy lifestyle (p<0.05).
Conclusion: Even after being informed of the higher risk of coronary
diseases, patients with hypertension were not able to fully adhere to healthy
habits and quit smoking.
Paper Type: Research
Article.
Keywords:
Hypertension, Healthy lifestyle, Anthropometric measures, Shiraz.
u Citation: Sedaghat Z,
Zibaeinejad MJ, Fararooei M. Adherence to healthy lifestyle among
hypertensive patients and its association with anthropometric measures in
2015. Iranian
Journal of Health Education and Health Promotion.
Falls 2015;3(3): [232-241]. |
پایبندی
بیماران
مبتلابه
پرفشاریخون
به رعایت سبک
زندگی سالم
پایبندی
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون
به رعایت سبک
زندگی سالم و
رابطه آن با
شاخصهای
آنتروپومتریک
زهرا
صداقت،1
محمدجواد
زیبایینژاد2و
محمد فراروئی3*
1.
دانشجوی
کارشناسیارشد
اپیدمیولوژی،
گروه
اپیدمیولوژی،
دانشکده بهداشت،
دانشگاه علوم
پزشکی شیراز،
شیراز، ایران.
2. فوقتخصص
آنژیوپلاستی،
استنت و پیسمیکر و
استاد قلب
گروه علوم بالینی،
قلب و عروق،
دانشکده
پزشکی،
دانشگاه علوم
پزشکی شیراز،
شیراز، ایران.
*3. دانشیار
مرکز تحقیقات HIV/AIDS،
دانشگاه علوم
پزشکی شیراز،
شیراز، ایران
(نویسنده
مسئول) fararooei@yahoo.com
چکیده
زمینه و
هدف: امروزه
بیماری عروق کرونر،
بهعنوان یک بیماری
مرتبط با شیوه
زندگی شناختهشده
است. پیروی از
الگوی زندگی
سالم بهمنظور
کاهش بیماریهایی
از قبیل بیماریهای
کرونری،
دیابت و انواع
سرطانها
اقدامی ضروری بشمار
میرود که به
نظر میرسد بهسادگی
قابلدستیابی
نیست. هدف از انجام
این مطالعه بررسی
میزان پایبندی
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون به
رعایت سبک
زندگی سالم و رابطه
آن با شاخصهای
آنتروپومتریک
است.
مواد و روشها: تعداد
140 نفر از بیماران
مبتلابه پرفشاریخون
که فاقد سابقه
بیماری قلبی
عروقی بودند در
این مطالعه
همبستگی شرکت
کردند. جمعآوری
دادهها از
طریق
پرسشنامه و
مصاحبه با
بیماران
انجام شد. دادهها با
استفاده از نرمافزار
STATA12 مورد تجزیهوتحلیل
قرار گرفتند. آمار
توصیفی (میانگین،
انحراف معیار)
برای متغیرهای
کمی و فراوانی،
درصد فراوانی برای
متغیرهای کیفی
انجام شد.
یافتهها: کمتر از 12%
از بیماران اعلام
کردند که پس از
آگاهی از ابتلا
به پرفشاریخون
تغییر
چشمگیری در
سبک زندگی خود
ایجاد نکرده
بودند. در
میان افراد
سیگاری 60% قبل از
آگاهی از بیماریشان،
بهطور موفقیتآمیزی،
دیگر سیگار نمیکشیدند.
بین نمایه
توده بدنی بالا
با رعایت نکردن
سبک زندگی
سالم رابطه معناداری
یافت شد (05/0 > p).
نتیجهگیری: حتی
پس از آگاهی
از عوامل خطر مرتبط
با بیماریهای
کرونری بیماران
مبتلابه
پرفشاریخون قادر
به رعایت کامل
الگوهای سالم
زندگی و ترک
مصرف سیگار نبودند.
نوع
مطالعه: مطالعه
پژوهشی.
کلیدواژهها: پرفشاری خون،
سبک زندگی
سالم، شاخصهای
آنتروپومتریک،
شیراز.
t
استناد: صداقت
ز، زیبایینژادمج،
فراروئی م. پایبندی
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون به
رعایت سبک زندگی
سالم و رابطه آن
با شاخصهای آنتروپومتریک
در سال 1394. فصلنامه
آموزش
بهداشت و
ارتقاء
سلامت. پاییز
1394؛3 (3): [232-241]. |
مقدمه
پُرفشاریخون
یا فشار خون از
مدتها پیش بهعنوان
یکی از 9 عامل
خطر مهم و تأثیرگذار
بر بار کلی بیماریهای
قلبی عروقی شناختهشده
است. امروزه
نیز بیش از یک
بیلیون نفر از
زنان و مردان جهان
مبتلابه پرفشاری
خون هستند (1). بر
اساس یک
مطالعه فراتحلیل
انجامشده در
ایران شیوع
پرفشاری خون 1/22% برآورد
شده است (2). پرفشاری خون
بهصورت پرفشاریخون
سیستولیک بالاتر
از 140 یا دیاستولیک
بالاتر از 90 میلیمتر
جیوه تعریف میشود
(1). پرفشاریخون
یکی از
نشانگان مهم
سندرم
متابولیک است
که به نظر میرسد
با افزایش بیماریهای
قلبی عروقی، میزان
گرفتگی عروق
قلب، اختلالات
کلیوی، زوال عقل
و آلزایمر
ارتباط داشته
باشد (1). پرفشاریخونِ
سیستولیک بالاتر
از 115 mmHg
یکی از مهمترین
تعیینکنندههای
مرگومیر و عامل
62% از بیماریهای
مرتبط با قلب و
عروق در جهان معرفیشده
است که سالانه
باعث 6/7 میلیون مرگ
میشود (تقریباً
13% از کل مرگهای
جهان) (3). بنابراین،
پیشگیری و
کنترل پرفشاریخون
بهمنظور حفظ
سلامت عمومی
اقدامی ضروری
به شمار میرود
(1).
امروزه
خطر ابتلا به بیماریهای
مزمن بهویژه پرفشاریخون،
دیابت نوع 2 و
مشکلات قلبی و
عروقی به علت تغییرات
الگوی زندگی
شامل افزایش زندگی
شهرنشینی، نداشتن
فعالیت بدنی و
رژیم غذایی
نامناسب افزایش
چشمگیری یافته
است (4). چنانکه به
نظر میرسد
عوامل متعددی
در رابطه با
الگوی زندگی
با بیماری پرفشاریخون
همبستگی نشان دادهاند. عوامل
خطر متعددی ازجمله
پرفشاریخون و
اضافهوزن در رابطه
با بیماری
قلبی و عروقی شناختهشدهاند؛
که آنها نیز بهنوبه
خود با سبک زندگی
افراد مرتبط هستند
(4). سازمان
جهانی بهداشت
مصرف حداقل 400
گرم میوه و سبزیجات
تازه در روز،
محدود کردن
مصرف قندها،
نمک و چربی، پخت غذا بهصورت
بخارپز و یا
آبپز و کنترل
کردن نمایه
توده بدنی در
محدوده 5/18-9/24 را بهعنوان
سبک زندگی
سالم شناخته
است (5). پیروی
نکردن از الگوی
زندگی مناسب
شامل مصرف اندک
میوه و سبزیجات،
کاهش فعالیت بدنی،
مصرف سیگار و درنتیجه
شیوع چاقی در
افزایش خطر
ابتلا به پرفشاری
خون نقش مهمی داشتهاند
(6). بهطوریکه
بهبود رژیم غذایی
و فعالیت بدنی
میتواند نقش
مهمی در کاهش
اندازه دور
شکم و نمایه
توده بدنی،
افزایش مقدار اچدیال،
کاهش الدیال،
تریگلیسیرید
خون و کاهش پرفشاریخون
داشته باشد (7).
بر اساس آمار
موجود، چاقی و
اضافهوزن روزبهروز
در حال افزایش
است. به نظر میرسد
عوامل اصلی آن
رژیم غذایی و
فعالیت بدنی
باشد (8). بهعنوانمثال،
بیش از 54 میلیون
نفر از مردم آمریکا
دارای رژیم غذایی
نامناسب و اضافهوزن
هستند (8). بر اساس
گزارش سازمان جهانی
بهداشت رژیم غذایی
فاقد میوه و سبزیجات
سومین عامل خطر
قابلپیشگیری
برای انواع سرطانها
و بیماری عروق
کرونر است (7). ازاینرو،
به نظر میرسد پیروی
نکردن از الگوی
زندگی مناسب بخصوص
(فقدان ورزش و رژیم
غذایی
نامناسب) خطر ابتلا
به پرفشاریخون
و بیماریهای قلبی
عروقی را در
سطح جهان
افزایش داده است
(9). چاقی و اضافهوزن
از مهمترین
عوامل مرتبط
با بیماریهای
قلبی و عروقی تلقی میشوند.
این عامل یکی از
مشکلات مهم
جهان امروز می
باشد که تأثیر
منفی بر کیفیت
زندگی و سطح
سلامت جامعه میگذارند
(10).
بر همین اساس،
نداشتن اراده
کافی برای
انجام فعالیتهایی
از قبیل ترک سیگار،
کاهش در مصرف چربی،
نمک و قندها و داشتن
فعالیت بدنی مناسب
بهعنوان موانع
اصلی اصلاح الگوی
زندگی مناسب شناخته
میشوند (11). هرچند مطالعه آرتینا
در سال 2010 نشان
داد که اصلاح
الگوهای
زندگی هرچند
به میزان اندک
میتواند خطر
ابتلا به بیماریهای
قلبی عروقی را
بهطور چشمگیری
کاهش دهد(12) مطالعه
لَهان و مککارتی
(13)
در سال 2009، بنت و
همکاران (14)
در سال 2010 و لوریه
و لفوذتون (15)
در سال 2007 نشان
دادند که موفقیت
بیماران در میزان
پایبندی به توصیههای
پزشک معالج مسئولیتی
دوجانبه میان
پزشک و بیمار است.
مشارکت پزشک و
بیمار نیز میتواند
نقش مهمی در
ایجاد انگیزه
و تقویت اراده
بیماران در
پیروی از سبک
زندگی سالم
داشته باشد(15).
از دید
بسیاری الگوی غذایی
سالم شامل مصرف
مقدار کافی میوه،
سبزی، نان، مغزها،
دانهها، استفاده
از عسل و همچنین
مصرف روغنزیتون،
مصرف لبنیات بهویژه
ماست و پنیر کمچرب،
مصرف محدود تخممرغ
بهصورت هفتگی
و استفاده کمتر
از گوشت قرمز است
(16). به
نظر میرسد
پیرویکردن از
اینچنین الگوی
غذایی، خطر بروز
بیماریهای مزمن
بهویژه پرفشاریخون
و بیماری عروق
کرونر را کاهش
میدهد (16). بااینوجود،
به نظر میرسد
ایجاد آمادگی و
انگیزه در پیروی
از روشهای درمانی
مناسب و تغییر
سبک زندگی (مخصوصاً
تغییر در رژیم
غذایی و فعالیت
بدنی) بهمنظور
کاهش خطر ابتلا
به بیماریهای
قلبی و عروقی بهسادگی
قابل بهدست
نمیآید (17). مطالعه
عبدی و
همکاران (18)
نیز نشان دادهاند
که آگاهی بیماران
مبتلابه پرفشاریخون
از وضعیت
سلامت خود
بخصوص آگاهی
از وزن و
نمایه توده
بدنی از عوامل
مهم پایبندی بیماران
به رعایت سبک
زندگی سالم در
آنان است (18). باوجوداین،
تلاش در جهت کنترل
وزن و پرفشاریخون
از رفتارهای قابلدستیابی
و درعینحال دشوار
تلقی میگردد (17).
هدف
از انجام این
مطالعه بررسی میزان و عوامل
مرتبط با پایبندی
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون به
رعایت سبک
زندگی سالم و
رابطه آن با شاخصهای
آنتروپومتریک
آنان است.
مواد
و روشها
این مطالعه
یک مطالعه
توصیفی بود.
در این مطالعه
140 نفر
از مراجعهکننده
به مراکز آنژیوگرافی
بیمارستانهای
قلب الزهرا، نمازی
و کوثر شهر شیراز
مبتلابه پرفشاریخون
(با سیستول
بالاتر از 140 mmHg) یا (با دیاستول
بالاتر از 90 mmHg) با روش نمونهگیری
آسان انتخاب و
موردمطالعه قرار گرفتند.
حجم نمونه موردنیاز
بر اساس نتایج
مطالعه
پایلوت و
مقایسه وزن
بین دو گروه
با اختلاف قابلتفکیک
حداقل 5/3
کیلوگرم و
انحراف معیار
11 از طریق معادله
محاسبه حجم
نمونه جهت
مقایسه دو
میانگین با
احتمال خطای
نوع 1 برابر 05/0 و
توان 80% برآورد
گردید. از
میان کلیه بیمارستانهای
شهر شیراز
دارای بخش
آنژیوگرافی، سه
بیمارستان قلب
الزهرا،
نمازی و کوثر شهر
شیراز
بیشترین تعداد
مراجعهکننده
از نقاط مختلف
استان را دارا
بودند. دادههای
مربوط به سبک زندگی
بیماران با استفاده
از سؤالات دو
حیطه (کنترل
وزن و تغذیه و
ورزش و فعالیت
بدنی) پرسشنامه سبک
زندگی جمعآوری
شد. پرسشنامه مورداستفاده
در این پژوهش نیز
شامل بخشهای مختلفی
ازجمله دادههای
جمعیتشناختی،
تنسنجی (آنتروپومتریک)
و مصرف سیگار بود.
روایی محتوایی
پرسشنامه توسط
پانل متخصصین شامل
یک متخصص قلب،
یک اپیدمیولوژیست
و یک متخصص بهداشت
عمومی مورد ارزیابی
قرار گرفت و پرسشنامه
با توجه به اهداف
و خصوصیات فرهنگی
جامعه موردبررسی
اصلاح گردید. پایایی
پرسشنامه طی یک
مطالعه اولیه
(پایلوت) توسط روش
آزمون- بازآزمون
ارزیابی شد. بر
اساس نتایج این
مطالعه اولیه پایایی
پرسشنامه (69/0=α) به
دست آمد.
دادههای
سابقه بیماری قلبی
از پرونده بیماران
و از طریق مصاحبه
بهدستآمد. بر
اساس نظر پزشک
متخصص قلب،
بیماران آنژیوگرافیشده
در 24 ساعت اول
پس از
آنژیوگرافی، به
دلیل خونریزی
احتمالی، از
محل
آنژیوگرافی
امکان
جابجایی
نداشتند. بدینجهت
مصاحبه با بیماران
24 ساعت پس از عمل
آنژیوگرافی و
قبل از ترخیص
از بخش Post
Angiography
توسط یک مصاحبهگر
زن انجام گرفت.
پس از انجام
مطالعه اولیه
و به دلیل
راحتی بیمار و
همراهان (که
اغلب زن بودند)
در ارائه پاسخ
و کسب اعتماد
بیشتر از سوی
بیماران زن،
از مصاحبهگر
زن انتخاب شد. سوابق
بیمار از قبیل
سابقه پرفشاریخون،
قندخون، چربی خون
و کلسترول، سابقه
هرگونه بیماری
قلبی و عمل قلب
باز در ابتدای
مصاحبه پرسیده
شد.
دادههای شاخصهای
تنسنجی از قبیل
وزن، قد، دور شکم
و دور باسن پس از
اتمام مصاحبه اندازهگیری
شد. وزن بیماران
با استفاده از
یک ترازوی پرتابل
کالیبرهشده مورداندازهگیری
قرار گرفت. بیماران بدون
کفش و با کمترین
لباس بر روی ترازو
و بهصورت کاملاً
صاف و ایستاده
قرار میگرفتند.
وزن بیماران با
دقت 100 گرم خوانده
و ثبت شد. قد بیماران
با استفاده از
متر تصبشده بر
روی دیوار نصب
اندازهگیری شد.
درحالیکه بیماران
بدون کفش بوده
و 3 ناحیه سر، باسن
و پاشنه پا را به
دیوار چسبانده
بودند قد آنها
برحسب میلیمتر
ثبت گردید.
دور شکم
بیماران بر
اساس روش توصیهشده
درحالیکه
متر بالای ناف
قرار دادهشده
بود و با
استفاده از
متر پارچهای،
برحسب میلیمتر،
اندازهگیری
شد. دور باسن
بیماران نیز
با استفاده از
متر پارچهای
از محل
برجستگی
استخوان باسن برحسب
میلیمتر اندازهگیری
شد (19). پایبندی
بیماران به
الگوهای مناسب
زندگی از طریق
خوداظهاری آنان
در این زمینه
تعیین شد؛
یعنی پس از اطلاع
از ابتلا به پرفشاریخون،
از آنها
پرسیده میشد
که «آیا تغییری
در سبک زندگی (افزایش
فعالیت بدنی، پیروی
کردن از رژیم غذایی
مناسب و ترک سیگار)
داشتهاند».
شرایط ورود
افراد به مطالعه
عبارت بودند
از: کلیه مراجعین
به مراکز آنژیوگرافی
شهر شیراز که بهطور
سرپایی و با
نظر پزشک متخصص
قلب و عروق جهت
انجام آنژیوگرافی
معرفیشده و دارای
سابقه پرفشاریخون
بودند و تمایل
به شرکت در مطالعه
داشتند. شرایط
خروج افراد از
مطالعه نیز
عبارت بودند
از: بیمارانی که
در گذشته سابقه
آنژیوگرافی، زدن
بالون، سکته قلبی
یا عمل قلب باز
را داشتند یا
توانایی فعالیتهای
معمول شامل
راه رفتن و
ایستادن
نداشتند.
از آنجاکه
بخش اعظم شرکتکنندگان
بیسواد بودند،
قبل از شروع
مصاحبه از
کلیه بیماران
یک رضایت شخصی
بهصورت
شفاهی گرفته
شد.
دادهها
با استفاده از
نرمافزار STATA12 مورد تجزیهوتحلیل
قرار گرفتند. آمار
توصیفی (میانگین
و انحراف
معیار) برای
متغیرهای کمی (سن،
وزن، قد،
نمایه توده
بدنی[1] و
نسبت دورکمر
به باسن) و فراوانی،
درصد فراوانی
برای متغیرهای
کیفی (سطح
سواد، درآمد، سابقه
قندخون، چربی
خون و سابقه
مصرف سیگار)
انجام شد. رابطه
وزن با
پایبندی
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون
از طریق OR و 95% حدود
اطمینان با
استفاده از
مدل رگرسیون
لجستیک
چندمتغیره
تعیین شد.
برای ساخت مدل،
ابتدا تجزیهوتحلیل
تکمتغیره با
کلیه متغیرهای
جنسیت، سطح
سواد، درآمد،
محل سکونت،
فعالیت بدنی،
سابقه مصرف
سیگار، مصرف
سالیانه گوشت
قرمز، مرغ، تخممرغ،
مصرف میوه و
سبزیجات، مصرف
نمک و چربی، سابقه
قندخون،
سابقه چربی
خون و نمایه
توده بدنی صورت
گرفت و ارتباط
هر یک از آنها
با احتمال ادعای
پایبند بودن
به الگوی سالم
زندگی موردبررسی
قرار گرفت.
متغیرهای سطح
سواد، درآمد،
محل سکونت، سابقه
قندخون، چربی
خون، فعالیت بدنی،
مصرف سالیانه
گوشت قرمز، تخممرغ،
مصرف میوه و
سبزیجات،
سابقه مصرف
سیگار) که
رابطه معناداری
را با احتمال
پایبند بودن
بیماران نشان
ندادند از مدل
حذف شدند. مدل
نهایی شامل وزن
و نمایه توده
بدنی بود که
رابطه معناداری
را با احتمال
پایبندی
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون
به الگوی سالم
زندگی نشان
دادند. همچنین
برای ساخت مدل
رگرسیون خطی ابتدا
تجزیهوتحلیل
تکمتغیره با
کلیه متغیرهای
فوق انجام شد و
مدل نهایی
رگرسیون خطی
شامل دو متغیر
جنسیت، مصرف
نمک و چربی
بود که ارتباط
معناداری را
با نمایه توده
بدنی نشان
دادند.
یافتهها
همانگونه
که در جدول 1 نشان
داده شده عمده
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون مراجعهکننده
به مراکز قلب و
عروق زن (35/61%) بودند.
همچنین 57/28%
مردان در
مقایسه با 55%
زنان فاقد
سواد بودند (001/0 p <).
شغل 37/79% از مردان
آزاد و 92% از
زنان خانهدار
بودند. درآمد 93/26% مردان
در مقایسه با 50%
زنان پایین و 02/73%
مردان در
مقایسه با 50% زنان
درآمدی متوسط داشتند
(004/0p =). نمایه
توده بدنی 79/50% از
مردان در
مقایسه با 20/20% از
زنان طبیعی (25 <)، 10/38% از
مردان در
مقایسه با 33/33%
زنان دارای اضافهوزن
(27-29) و 11/11% مردان در
مقایسه با 46/46%
زنان مبتلابه
چاقی بودند. بهعبارتدیگر،
متوسط نمایه
توده بدنی در
مردان 05/4±63/24
در مقایسه با 43/4±36/28 در زنان
کمتر بود (001/0 p <). 14% از
مردان در
مقایسه با 37% از
زنان مبتلابه قندخون
(04/0p =) و 26%
از مردان در
مقایسه با 52% از
زنان مبتلابه
چربی خون
بودند (18/0p =). سابقه
مصرف دخانیات در
مردان 27/41% در
مقایسه با زنان
که 1% بود (001/0
p <).
جدول 1:
شیوع عوامل
خطر مرتبط در
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون
مراجعهکننده
به مراکز
آنژیوگرافی
شهر شیراز
p value |
مردان (X±SD) |
زنان (X±SD) |
|
متغیر |
3/0 |
98/11±52/70 |
22/12±45/68 |
|
وزن (کیلوگرم) |
001/0> |
77/6±55/169 |
34/7±41/156 |
|
قد (سانتیمتر) |
001/0> |
5/40±63/24 |
43/4±36/28 |
|
نمایه
توده بدنی (BMI) ( |
8/0 |
06/6±98/0 |
11/0±98/0 |
|
چاقی
شکمی (سانتیمتر) |
18/0 |
(27/41%)26 |
(52%)52 |
بله |
سابقه
چربی خون |
(73/58%)37 |
(48%)48 |
خیر |
||
04/0 |
(22/22%)14 |
(37%)37 |
بله |
سابقه
قندخون |
(78/77%)49 |
(63%)63 |
خیر |
||
001/0> |
(27/41%)26 |
(1%)1 |
بله |
سابقه
مصرف سیگار |
(73/58%)37 |
(99%)99 |
خیر |
بر اساس
نتایج جدول 2
بین میزان نمایه
توده بدنی با
سطح درآمد
مردان و زنان
و همچنین سطح
سواد در مردان
و زنان رابطه معناداری
دیده نشد (05/0p <).
جدول 2: بررسی
ارتباط BMI
با عوامل
موردبررسی
زن (p value) |
مرد (p value) |
زن |
مرد |
متغیر |
|
04/0 |
8/0 |
X±SD |
X±SD |
|
محل سکونت |
21/4±29 |
12/4±67/24 |
مرکز
استان |
|||
88/4±22/27 |
40/4±40/24 |
شهرستان |
|||
4/0 |
60/0 |
90/4±43/27 |
63/3±73/23 |
بیسواد |
سطح سواد |
94/3±81/28 |
61/4±58/24 |
ابتدایی |
|||
22/5±63/28 |
45/4±33/25 |
ابتدایی
تا کاردانی |
|||
2/0 |
05/0 |
25/4±53/27 |
81/2±77/22 |
پایین |
درآمد |
90/4±95/27 |
65/4±33/25 |
متوسط |
|||
.06/7±36/34 |
92/4±35/26 |
بالا |
بنا بر
اعلام
بیماران، 3/86% پس از
آگاهی از ابتلا
به پرفشاریخون
به از سبک
زندگی مناسب پیروی
کردند. یعنی بر
استفاده کمتر از
گوشت قرمز،
دخانیات مصرف نکردن
و پیادهروی
روزانه پایبند
بودند. این در حالی
است که پاسخ به
سؤالات اختصاصی
نشان داد که تنها
54/11% از بیماران پس
از آگاهی از بیماری
پرفشاریخون تغییرات
فوق در فعالیت
روزانه خود را
ایجاد کردند. همچنین
74/40% از بیمارانی که
هنگام تشخیص پرفشاریخون
سیگاری بودند،
پس از اطلاع از
بیماریشان همچنان
دخانیات مصرف میکردند
و تنها 04/11%
بیماران از برنامه
خاصی جهت کاهش
وزن پیروی میکردند.
جدول 3.
بررسی ارتباط
وزن با عوامل
موردبررسی
زن (p) |
مرد (p) |
زن |
مرد |
متغیر |
|
X±SD |
X±SD |
|
محل سکونت |
||
07/0 |
4/0 |
37/11±87/71 |
33/10±52/72 |
مرکز استان |
|
43/12±40/66 |
01/12±80/68 |
شهرستان |
|||
01/0 |
1/0 |
20/11±01/66 |
54/9±65 |
بیسواد |
سطح سواد |
29/10±47/70 |
94/11±86/70 |
ابتدایی |
|||
89/13±6/76 |
69/12±85/74 |
راهنمایی -زیر دیپلم |
|||
04/0 |
3/0 |
76/10±51/67 |
20/8±63 |
پایین |
درآمد |
85/12±48/68 |
25/12±19/73 |
متوسط |
|||
60/17±55/87 |
21/11±25/81 |
بالا |
|||
1/0 |
02/0 |
23/15±41/72 |
59/10±71/81 |
بهطورمعمول |
فعالیت بدنی |
86/10±89/69 |
20/9±15/72 |
گاهی اوقات |
|||
30/12±36/65 |
47/11±70/66 |
هرگز |
یافتهها
نشان داد که نشانههای
سندرم
متابولیک (حداقل
یک نشانه از
سابقه قندخون،
چربی خون،
سیگار، نداشتن
فعالیت بدنی) رابطه
معناداری با ادعای
پایبندی به
الگوهای
غذایی سالم نداشت (05/0 p <). از سوی دیگر،
وزن با میزان فعالیت
بدنی و ورزشِ روزانه
رابطه معکوس و
معناداری نشان
داد (002/0p =). نمایه
توده بدنی بیماران
با ادعای نمک
و چربی مصرف نکردن
ارتباط معناداری
نشان داد (01/0p =). بهطوریکه
نمایه توده
بدنی در
بیماران
پایبند به سبک
زندگی سالم 83/0±8/2
کمتر از
بیمارانی بود که
تغییری در الگوی
زندگی ایجاد
نکرده بودند. جدول
3 نشانگر وجود رابطه
معنادار و
مستقیم بین
سطح تحصیلات (6/4-13/15CI=، 9../0 b=، 45/4 p =) و درآمد (30-8/5CI=، 4./0 b=، 36/4 p =) با وزن
بیماران بود. وزن
در زمان مصاحبه
در بیمارانی، که
بهطور پیوسته
فعالیت بدنی داشتند،
در مقایسه با آن
دسته از بیمارانی
که هیچگونه فعالیت
بدنی نداشتند
11±73/1 کیلوگرم کمتر
بوده است (01/0p =). مصرف
بیشتر گوشت قرمز
و تخممرغ با وزن
بیماران رابطه
معناداری نشان
داد (01/0p =). درحالیکه
بین ادعای پایبندی
به الگوهای غذایی
با میزان قندخون
(6/0p =) و پرفشاریخون
در زمان مصاحبه
(83/0p =) اختلاف معناداری
مشاهده نشد.
جدول 4.
بررسی رابطه متغیرهای
موردبررسی با پایبندی
بیماران مبتلابه
پرفشاریخون تطبیق
شده با سایر متغیرها
CI |
OR |
p value |
پایبند
نبودن |
پایبند
بودن |
متغیر |
|
74/0-28/0 |
1/2 |
16/0 |
(% 08/2) 1 (% 26/3)3 |
(%92/97)47 (%74/96)89 |
مرد زن |
جنسیت |
7/7-7/0 |
3/2 |
25/0 |
(0%)0 (% 70/3)3 |
(100%)54 (%30/96)78 |
پایین متوسط |
سطح درآمد |
87/7-920/0 |
7/2 |
06/0 |
(% 33/2)2 (% 96/1)1 |
(% 67/97)84 (% 4/98) |
شهرستان مرکز استان |
محل سکونت |
31/5-44/0 |
53/1 |
5/0 |
(0%) (% 48/03)4 |
(100%)25 (% 52/96)111 |
دارد ندارد |
سابقه مصرف
سیگار |
71/3-37/0 |
18/1 |
77/0 |
(% 88/4)2 (% 02/2)2 |
(% 12/95) 39 (% 98/97)97 |
دارد ندارد |
سابقه قندخون |
64/1-14/0 |
49/0 |
23/0 |
(% 39/3)2 (% 50/2)2 |
(%61/96)57 (% 5/97)78 |
دارد ندارد |
سابقه چربی
خون |
93/0-75/0 |
05/1 |
28/0 |
44/0±75/1 |
43/0±75/1 |
|
کاهش وزن |
11/1-01/1 |
06/1 |
01/0 |
06/11±68/75 |
15/11±09/68 |
|
وزن در زمان
مطالعه |
27/1-01/1 |
13/1 |
02/0 |
28/5±37/29 |
45/4±57/26 |
|
نمایه توده
بدنی (BMI)
|
20/617-14 |
56/9 |
3/0 |
7/0±01/1 |
1/0±98/0 |
|
چاقی شکمی |
بر اساس
آنالیز
رگرسیون خطی رابطه
معناداری بین نمایه
توده بدنی با جنسیت
(001/0 p <) و مصرف
نمک و چربی (01/0 p <) یافت
شد (جدول 2). درحالیکه
نمایه توده
بدنی با سطح سواد (12/0p =) و سطح
درآمد (14/0p =) اختلاف
معناداری را
نشان نداد. همچنین
پس از حذف
تأثیر عوامل
دیگر
موردمطالعه مدل
رگرسیون رابطه
معناداری را بین
وزن با جنسیت
بیماران نشان
نداد (3/0p =). در مدل
رگرسیون
لجستیک احتمال ادعای
پیروی از سبک
زندگی سالم در
بیماران با سطح
درآمد متوسط و
بالا در مقایسه
با بیماران با
سطح درآمد پایین (12/0p =،
7/7-7/0CI=، 95%)
3/2OR= و در
بیماران ساکن مرکز
استان در مقایسه
با شهرستان (06/0p =،
87/7-92/0CI=، 95%) 7/2OR= و 6/2OR= بیشتر
بوده است. میانگین
کاهش وزن (اختلاف
وزن در زمان مصاحبه
با وزن قبل از ابتلا
به پرفشاریخون)
در بیمارانی که
پس از آگاهی از
ابتلا به پرفشاریخون
سبک زندگی خود
را تغییر داد
بودند در مقایسه
با آن دسته از بیماران
که از سبک
زندگی سالم پیروی
نکرده بودند، اختلاف
معناداری نداشت
(05/0 p <). پس از حذف
تأثیر عوامل دیگر
موردمطالعه مدل
رگرسیون لجستیک
بین وزن (11/1-01/1CI=، 01/0p =، 03/1OR=) و نمایه
توده بدنی با میزان
پایبندی به رعایت
سبک زندگی
سالم رابطه معناداری
را نشان داد (27/1-01/1CI=، 02/0p =، 06/1OR= ، 95%) (جدول 4). بهطوریکه
میانگین وزن
زمان مصاحبه
در بیمارانی
که ادعای
پایبند بودن به
رعایت
الگوهای
زندگی سالم را
کردند در
مقایسه با
بیمارانی که اعلام
کردند در
پیروی از سبک
زندگی سالم ناموفق
بودند، 09/0±59/7 کیلوگرم کمتر
بوده است (002/0p =). همچنین
میانگین نمایه
توده بدنی در
بیمارانی که از
سبک زندگی
سالم پیروی کردند
83/0±8/2 نسبت به
گروهی که در پیروی
از سبک زندگی
سالم موفق
نبودند کمتر
بوده است (05/0p =).
بحث
مطالعه
حاضر که با
استفاده از دادههای
140 بیمار مبتلابه
پرفشاریخون مراجعهکننده
به مراکز
آنژیوگرافی بیمارستانهای
نمازی، کوثر و
قلب الزهرا
شیراز انجام
شد، به بررسی
میزان
پایبندی بیماران
به رعایت سبک
زندگی سالم و رابطه
آن با شاخصهای
آنتروپومتریک
پرداخت. غالب بیماران
ادعا کرده
بودند که پس از
آگاهی از ابتلا
به پرفشاریخون
به پیروی از الگوی
سالم زندگی پایبند
بودند. این یافتهها
با نتایج
مطالعات ایمورا
(11) در سال 2009 و سرو(17) در سال 2007 که
نشان دادند
بیش از 60%
بیماران پس از
آگاهی از
بیماری
تغییری در فعالیت
بدنی و الگوی غذایی
خود ایجاد نکردند
و میزان
پایبندی آنها
به تمام الگوهای
تغذیهای،
تحرک بدنی و خودمراقبتی
بسیار اندک بوده
است تفاوت
داشت. سرو(17) علت اصلی
پایبند نبودن
بیماران را
شرکت گسترده
بیماران در مناسبتهای
اجتماعی، زندگیکردن
در خانوادههای
پرجمعیت و گردهماییهای
دوستانه به
همراه توزیع
گسترده غذا و دسترسی
آسان و وسیع
به رستورانهای
با غذاهای
آماده (مانند همبرگر
و پیتزا)
دانست. باوجوداینکه
نسبت بالایی
از بیماران اظهار
داشته میداشتند
که پس از
اطلاع از بیماریشان
به تمام
الگوهای توصیهشده
پایبند بودند،
عملکرد
بیماران
پایبند نبودن
به این توصیهها
را نشان داد. به
نظر میرسد نبود
آگاهی کافی و
صحیح بیماران
از بیماری و
اهمیت رژیم
غذایی سالم و فعالیت
بدنی مناسب به
دلیل توجه کافی
کادر پزشکی
نسبت به آموزش
بیماران با
توجه به سن و
سواد آنان
باشد. مطالعه
کارپنتر و
همکاران در
سال 2010 نیز نقش
پزشک را در
تقویت انگیزه
بیماران در پیروی
از الگوهای
سالم زندگی
نشان داد (20). از
سوی دیگر،
پیروی خانواده
بیماران از الگوهای
نامناسب
زندگی شامل مصرف
بیشتر گوشت
قرمز،
غذاهایی با
طبخ آسان (فست
فوتها) و مصرف
کمتر میوه و
سبزیجات و نداشتن
فعالیت بدنی مناسب
یکی دیگر از مشکلات
احتمالی
بیماران است؛ که
با ایجاد
محیطی
نامناسب،
پایبندی آنان
به رعایت
الگوهای
زندگی سالم را
بهسختی میسر میسازد.
بهطوریکه
مطالعه فراتحلیل لوسکیو
و همکاران (21) در سال 2012
نیز نقش گروه
همسالان،
دوستان و
اعضای خانواده
را در پایبندی
بیماران به
رعایت سبک
زندگی سالم
نشان داد.
رابطه نداشتن فعالیت
بدنی و تغذیه
نامناسب (مصرف
بالای گوشت
قرمز، مرغ،
ماهی، تخممرغ
و لبنیات) با افزایش
وزن و نمایه
توده بدنی بیماران
نشان داد که
پایبندی عملی
افراد به سبک
سالم زندگی تأثیر
واقعی و قابلتوجهی
بر شاخصهای
سلامت و کنترل
عوامل خطر خواهد
گذاشت. در این
مطالعه کنترل
وزن از طریق فعالیت
بدنی سبک
مانند قدم
زدن، پیادهروی
روزانه و امور
مربوط به منزل
قابلدسترسی به
نظر رسید. همانگونه
که یافتههای بلچر(22) در سال 2010
نشان داد کاهش
وزن در گروهی
که بهطور
منظم فعالیت
بدنی داشتند
در مقایسه با
گروهی که تنها
از رژیمدرمانی
(محدود کردن مصرف
چربی و قند)
پیروی میکردند
بیشتر بوده
است. این امر میتواند
نشاندهنده
اهمیت فعالیتهای
بدنی روزمره و
نقش آن در ارتقاء
سلامت باشد (22). بااینوجود،
نمیتوان نقش
مثبت فعالیتهای
ورزشی در کاهش
وزن را نادیده
انگاشت؛ بهطوریکه
در مطالعه فراتحلیل
گاردنر و
همکاران (23) در سال 2011
کاهش وزن در
گروهی که در
طول هفته
ساعاتی را به پیادهروی
اختصاص میدادند
نسبت به گروهی
که فعالیت
بدنی ناچیزی
داشتند بیشتر
بود. همچنین مطالعه
مالاماکی و
همکاران (24) در سال 2013 علاوه
بر تأثیر فعالیت
بدنی، تأثیر رژیم
غذایی را نیز بر
کاهش نمایه
توده بدنی نشان
داده است.
نتایج این
مطالعه نشان
داد که ادعای شرکتکنندگان
در زمینه
تغییر الگوی
زندگی با
عملکرد آنان
اختلاف قابلتوجهی
دارد.
نتیجهگیری:
با وجود تأثیر اصلاح
الگوی زندگی در
کاهش عوامل خطر
در بیماران مبتلابه
پرفشاریخون به
نظر میرسد پایبندی
عملی به این
رفتارها
محدود است. لازم
است تا مطالعات
اختصاصی بهمنظور
یافتن علل پیروی
نکردن افراد در
معرض خطر از توصیههای
مربوط به الگوی
زندگی سالم و یافتن
راهکارهایی برای
افزایش موفقیت
بیماران در اصلاح
روش زندگی و الگوهای
تغذیهای و فعالیت
بدنی انجام شود.
محدودیتها:
این
مطالعه بر روی
بیماران
سرپایی بخش post
angiography انجامگرفته
است. انتخاب نکردن
بیماران بهصورت
تصادفی از
جامعه مرجع و شرایط
جامعه پژوهش
شامل استرس و محدودیتهای
بعد از عمل
آنژیوگرافی میتواند
بر پاسخ بیماران
اثرگزار بوده باشد.
هرچند جهت
کنترل این
منبع خطا سعی
شد از منابع اطلاعات
مستقل از
دیدگاه
بیماران نیز
استفاده گردد.
سپاسگزاری
مطالعه
حاضر بخشی از پایاننامه
کارشناسیارشد
تحت عنوان «بررسی
ارتباط شاخصهای
آنتروپومتریک
و برخی عوامل تغذیهای
با گرفتگی عروق
قلب در
مراجعین جهت آنژیوگرافی
و عوامل مؤثر
بر آن» است.
هزینه مالی آن
نیز توسط
دانشگاه علوم
پزشکی شیراز تأمین
شده است. نویسندگان
ضروری میدانند
که از کلیه
بیماران بخش
آنژیوگرافی بیمارستانهای
قلب الزهرا و
نمازی و کوثر
شهر شیراز به
علت همکاریشان
در انجام این
طرح قدردانی
کنند.
References:
1.
Smith
PJ, Blumenthal JA, Babyak MA, Craighead L, Welsh-Bohmer KA, Browndyke JN, et
al. Effects of the dietary approaches to stop hypertension diet, exercise, and
caloric restriction on neurocognition in overweight adults with high blood
pressure. Hypertension. 2010;55(6):1331-8.
4.
Tehrani H, Taghdisi MH. Community Action: A Strategy for Health
Promotion. Iranian Journal of Health Education and Health Promotion.
2015;2(4):255-9.
5. Knoops KT, de Groot LC, Kromhout D, Perrin
A-E, Moreiras-Varela
O, Menotti A, et al. Mediterranean diet, lifestyle
factors, and 10-year mortality in elderly European men and women: the HALE
project. Jama. 2004;292(12):1433-9.
6.
Sacks FM, Campos H. Dietary therapy in hypertension. New England journal
of medicine. 2010;362(22):2102-12.
8. Esposito K, Pontillo A, Di Palo C, Giugliano
G, Masella M, Marfella R, et al. Effect of weight loss and lifestyle changes
on vascular inflammatory markers in obese women: a randomized trial. Jama.
2003;289(14):1799-804.
9. Blumenthal JA, Babyak MA, Hinderliter A,
Watkins LL, Craighead L, Lin P-H, et al. Effects of the DASH diet alone and in
combination with exercise and weight loss on blood pressure and cardiovascular
biomarkers in men and women with high blood pressure: the ENCORE study.
Archives of internal medicine. 2010;170(2):126-35.
13.
Lehane E, McCarthy G. Medication non‐adherence—exploring the
conceptual mire. International journal of nursing practice. 2009;15(1):25-31.
16. Roman B, Carta L, Ángel M. Effectiveness of
the Mediterranean diet in the elderly. Clinical interventions in aging.
2008;3(1):97-109
17.
Serour M, Alqhenaei H, Al-Saqabi S, Mustafa A-R, Ben-Nakhi A. Cultural
factors and patients' adherence to lifestyle measures. British Journal of
General Practice. 2007;57(537):291-5.
18.
Abdi J, Eftekhar H, Mahmoodi M, Shojaeizade D, Sadeghi R. Lifestyle of
the Employees Working in Hamadan Public Sectors: Application of the
Trans-Theoretical Model. Iran Red Crescent Med J. 2015;17(2):e25269. Epub
2015-01-25.
21. Levesque A, Li HZ, Pahal JS. Factors related
to patients' adherence to medication and lifestyle change
recommendations: data from Canada. International Journal of Psychological
Studies. 2012;4(2): 42-55.
22. Belcher BR, Berrigan D, Dodd KW, Emken BA,
Chou C-P, Spuijt-Metz D. Physical activity in US youth: impact of
race/ethnicity, age, gender, & weight status. Medicine and science in sports
and exercise. 2010;42(12):2211-2221