Effectiveness of acceptance and
commitment therapy on patients’ quality of life
The Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Quality of Life
among Patients with Type 2 Diabetes
Narges
FathiAhmadsaraei,1 Hamid Taher NeshatDoost, *2
GholamReza Manshaee3 MohammadAli Nadi4
1. PhD student of Psychology, Islamic Azad University,Isfahan
(Khorasgan)branch, Isfahan ,Iran .
2*. Department of Psychology, Islamic
Azad University,Isfahan (Khorasgan)branch, Isfahan ,Iran. (Corresponding
Author) Email:neshat@yahoo.co.uk
3. Assistant Professor in Psychology, Islamic Azad
University,Isfahan (Khorasgan)branch, Isfahan ,Iran.
4. Assistant Professor in Psychology, Islamic Azad
University,Isfahan (Khorasgan)branch, Isfahan ,Iran.
ABSTRACT
Background and objective: Diabetes is one of
the chronic disease that has the most negative effects on the quality of life.
This study was aimed to investigate the impact of acceptance and commitment
therapy (ACT) on quality of life among patients with type 2 diabetes.
Materials and methods: In this quasi-experimental study a
pre-test, posttest and a three month follow-up test was used. Among patients
from the Diabetes Association in Alborz Province
in Iran, 40 diabetic patients were
randomly assigned to an experimental and a control group. The instruments for
gathering data were demographic characteristics
and a shortened form of quality of life questionnaire (DQOL). Besides using
their diabetes drugs, during 8 weeks, and each week 2 hours, the experimental
group participated in ACT sessions; but the control group only received
diabetes drugs. The data were analyzed using covariance analysis, Tukey post hoc test and
to compare post-test and medium follow up of two groups the dependent t-test
was used through SPSS 20.
Results: ACT in post-test
and follow up
increased as a psychological intervention of quality of life was used among patients with type 2 diabetes.
Conclusion: ACT can be used as an effective psychological intervention on the quality of
life in patients with type 2 diabetes.
Paper Type: Research Article.
Keywords: Type 2 diabetes, Acceptance and commitment therapy (ACT),
Quality of life, Karaj, Alborz Province.
u Citation: FathiAhmadsaraei N., NeshatDoost H. T., Manshaee G.R., Nadi M.A. The Effectiveness of
Acceptance and Commitment Therapy on Quality of Life among Patients with Type
2 Diabetes. Iran
J Health Educ Health Promot.
Spring 2016;4(1) |
اثربخشي
درمان پذيرش و
تعهد بر کیفیت
زندگي
مبتلايان
تعيين
اثربخشي
درمان مبتنی
بر پذيرش و
تعهد بر کیفیت
زندگي
مبتلايان به
ديابت نوع دوم
نرگس فتحی
احمدسرائی،1حميدطاهر
نشاط دوست،* 2 غلامرضا
منشئی3 و
محمدعلي نادي4
1. دانشجوي
دكتري روان شناسي،
دانشگاه
آزاد اسلامي واحد
اصفهان (خوراسگان)،
اصفهان،
ايران
*2
.
دكتري روان شناسي،
استاد گروه روان
شناسي،
دانشگاه آزاد
اسلامي واحد
اصفهان (خوراسگان)،
اصفهان،
ايران (نویسنده
مسئول) تلفن
:2379داخلی35354001-031. Email:neshat@yahoo.co.uk
3. دكتري روان
شناسي. استادیار
گروه روان شناسي،
دانشگاه
آزاد اسلامي واحد
اصفهان (خوراسگان)،
اصفهان،
ايران
4. دكتري روان شناسي.
استادیار گروه روان
شناسي،
دانشگاه آزاد
اسلامي واحد
اصفهان (خوراسگان)،
اصفهان،
ايران
چكيده
زمینه و
هدف: ديابت يکی از بیماریهای مزمن است كه
بيشترين تأثیر
منفي را بر
روند کیفیت
زندگي دارد. هدف از این
پژوهش تعيين
اثربخشي
درمان مبتني
بر پذيرش و
تعهد بر کيفيت
زندگي در
بيماران ديابتي
نوع دوم است.
مواد و
روشها:
این
پژوهش یک
مطالعه نیمهتجربی
از نوع پیش
آزمون-پس آزمون
است؛ که دارای
گروههای
مداخله و
کنترل سهماهه
بود. از بین بیماران
تحت پوشش
انجمن ديابت
در شهر کرج در
استان البرز
بر مبنای
نمونهگيري
در دسترس، 40 بیمار
انتخاب شدند و
بهطور تصادفی در دو
گروه مداخله
و کنترل قرار
گرفتند.
ابزار سنجش پرسشنامههاي
جمعيتشناسي
و کیفیت
زندگي
بيماران
ديابتي بود.
افراد گروه
مداخله،
علاوه بر دریافت
داروهای ضد دیابت،
8 هفته و هر
جلسه 2 ساعته پیرامون
درمان
مبتني بر
پذيرش و تعهد آموزش
دیدند؛ اما گروه
کنترل تنها درمان دارويی دريافت
کردند. براي
تحليل دادهها
از SPSS 20 و
آزمون تحليل
كواريانس،
آزمون تعقيبی
توکی و براي
مقايسه پسآزمون
و پیگیری
ميانگين نمرههای
گروهها از
آزمون تی
وابسته
استفاده شد.
یافتهها: درمان
مبتني بر
پذيرش و تعهد در پسآزمون
و پيگيري سهماهه
آزمون كيفيت
زندگي باعث افزايش کيفيت
زندگی
بيماران شد.
نتیجهگیری: اِعمال
درمان مبتنی
بر پذيرش و
تعهد میتواند بهمنزله يک مداخله
مؤثر روانشناختی
کيفيت زندگی
بيماران
مبتلا به
ديابت نوع دوم
بکار رود.
نوع مقاله: مطالعه
پژوهشی.
کلیدواژهها: ديابت نوع
دوم، درمان
مبتني بر
پذيرش و تعهد،
کيفيت
زندگي، کرج،
استان البرز.
t استناد: فتحی احمدسرائی
ن.، نشاط دوست
ح.ط.، منشئی غ.، نادي
م.ع. تعيين
اثربخشي
درمان مبتنی
بر پذيرش و
تعهد بر
کیفیت زندگي
مبتلايان به
ديابت نوع
دوم. فصلنامه
آموزش
بهداشت و
ارتقاء
سلامت. بهار
1395؛4(1) |
مقدمه
ديابت
شایعترین بیماری
مزمن متابولیک
است؛ که از
طريق ناهنجاری
در سوختوساز
کربوهيدرات،
پروتئين و چربی
توصيف میشود. معمولیترین علائم آن، عدم تحمل گلوكز يا ازدياد قندخون است.
به همین دلیل، فرد به عوارض كوتاه و بلندمدت ديابت
مبتلا میشود
(1). ديابت
عوارض مانند
افزايش سكته
قلبي و مغزي،
نارسايي كليوي،
نابينايي و
قطع عضو دارد
(2). میزان شیوع
نوع دوم آن بهمراتب
بیشتر از نوع
اول است. شیوع دیابت،
طی دو دهه گذشته به نحو چشمگیري
افزایشیافته است
و تخمین زده میشود که تا سال
2030 به بیش از 438 میلیون نفر
افزایش یابد (1، 3).
بین بیماری و کیفیت زندگی ارتباط
متقابل دوسویه
وجود دارد (4). كيفيت زندگي نشانگر
ادراک فرد به
توانایی در
عملكرد خوب در
سطح جسمی،
روانی و
اجتماعی است (5).
بروز دیابت، جریان منظم زندگی را مختل کرده و
کیفیت زندگی افراد را در ابعاد مختلف تحت تأثیر قرار میدهد
(6). زيرا
عوارض اين
بيماري زياد،
درمان آن
درازمدت و
موفقيت آن كم
است (7-8).
اصلاح كيفيت زندگي
تنها براي بيماران ديابتي سودمند است،
بلكه هزینههای مراقبت بهداشتي و پزشكي مرتبط با آنها را
نيز كاهش می دهد
(9-10). رواندرمانی
در بيماران دیابتی
میتواند سبب
بهبود تحمل
شرايط درمان،
کيفيت بهتر
زندگی، ايجاد
پايبندی به
درمان و تغییر
سبک زندگی شود
(11). بهبود
کیفیت زندگی یکی
از اهداف اولیه
درمان و شاخص
مهم درمانی در
کنترل بیماري
دیابت محسوب میشود
(12). ازاینرو،
ارتقا کیفیت
زندگی
بيماران براي
بسیاري از
درمانگران،
ازجمله روان شناسان،
از اهمیت به
سزایی
برخورداراست.
مداخلاتی
که بر پایه
آموزش روان و
آموزشهای
روانشناختی
است، از جایگاه
ویژه
برخوردارند.
در اکثر
تحقيقات پیشین
روانشناختی،
جهت ارتقا کیفیت
زندگی
بيماران دیابتی،
از رويكرد
شناختي (5-7،
13) يا شناختی رفتاري
استفادهشده
است (14). هدف از این رویکرد
شناسایی و به
حداقل رساندن
تحریف
شناختي، کنترل
مشكل و تحلیل
منطقی است (15). برخي
پژوهشها
نشان داده اند
كه تلاش برای
به حداقل
رساندن،
کنترل و سرکوب
اضطراب، افکار،
درد و غیره
سبب تولید
مجدد آن میشود
(16).
درمانِ پذيرش و تعهد
با رويكردي
جديد توانسته
نتايج خوبي را
نشان دهد. اين
نوع درمان،
از درمانهای
رفتاری موج
سوم است كه
بر هوشیاری
فراگير،
همراه با
گشودگي و
پذيرش درد تأکید
ميكند (17).
يعني فرد بدون
تلاش براي
کنترل بر
افكار مربوط
به بيماري، به
افکارمرتبط
با بیماری
اجازه حضوردر
ذهن دهد.
هنگامیکه
اين تجربيات، یعنی
افکار و
احساسات، با
گشودگي و
پذيرش مشاهده شوند،
حتي دردناکترین
آنها کمتر
تهديدکننده
و قابل تحمّلتر
به نظرمي رسند
(18) و در
عوض اعمال كنترلي غیرمؤثر كاهش
مییابند. به بيمار
در این رویکرد آموخته
ميشود كه هرگونه
عملي جهت اجتناب يا كنترل اين تجارب ذهني ناخواسته بیاثر
بوده يا اثر معكوس دارند و بايد
تجارب را،
بدون هیچگونه واكنش
جهت حذف آنها،
بهطور کامل
پذيرفت. پذيرش
بيماري كمك میکند
تا بيمار ديد
درستي نسبت به
فرايند درمان داشته
باشد و با
تعهد درمان را
دنبال كند؛ و
بدين ترتيب،
با افزايش
پذيرش بيماري
و تعهد به درمان
كيفيت زندگي
بالا میرود (19). تأکید در
اين نوع درمان
بر جداي شدن از
افكار و
احساسات و تغییر
کنش آن، زندگی
در لحظه فعلی،
تشخيص ارزشها
و عمل
متعهدانه است (20-21). اين
درمان در كنترل
گلوكز خون در
دیابتیها(22)، بهبود
کیفیت و رضايت
زندگي و
عملکرد موفق
درکنترل پیامدهای
بیماری دیابت (19) و در
خودمديريتي
ديابت نوع دوم (23) نتايج
مثبتي داشته
و سودمندي آن
بهعنوان يك
نوع مداخله
براي طيف
وسيعي از
اختلالات
مزمن ازجمله
اضطراب،
افسردگی، درد
و ديابت مؤثر
بوده است (24).
برتري
اين روش،
استفاده از برخي
راهبردها،
مانند ناامیدی
خلاق، آگاهی
فعال از خود و تعهد
رفتاری است كه
سبب افزایش
بيشتر تحمل
درد، کاهش
افکار و
احساسات منفي و
ارتقا كيفيت
زندگي میشود (16) تا
انگيزه جهت
درمان افزايش
يابد. با
افزايش انگيزه
درمان،
مراقبت فرد
بيشتر شده و
درنتیجه
كيفيت زندگي
ارتقا مییابد.
در درمانِ
پذيرش و تعهد،
هدف كلي پذيرش
زندگي همراه
با بيماري و
سازش شناختي
با آن است. با
اين توصیف،
اين تحقيق با
هدف تعيين
اثربخشي
درمان
مبتني بر
پذيرش و تعهد
بر کيفيت
زندگي بيماران
ديابت نوع دوم
انجام شد.
مواد
و روشها
این
پژوهش، يك طرح
شبه آزمايشي
با پیشآزمون-
پسآزمون
توأم با گروه
كنترل و آزمون
پيگيري سه ماهه
بود. جامعه
آماری آن
بيماران
مراجعهکننده
به انجمن
ديابت شهر کرج
بود. در يك
مطالعه مقطعي
تعداد 370 بيمار مبتلا به
ديابت نوع دوم
در بهار 1393، كه عضو
انجمن ديابت
كرج و واجد
شركت در پژوهش
بودند مورد
بررسی قرار
گرفتند.
معيارهاي ورود
آزمودنی ها به
مطالعه عبارت
بودند از:
بيماران با
دامنه سنی 30-60
سال، تحصيلات
حداقل سيكل،
طول مدت بيماری
بيش از پنج
سال، سكونت در
استان البرز،
نداشتن
اختلالات
روانپزشکی،
بينايي و
شنوايي،
بيماري شديد
كليه و كبد و استفاده
نکردن از رواندرمانی
و تغییر دارويی
خارج از
مداخله پژوهش. معيارهای
خروج آنان نیز
ابتلا به ديگر
انواع ديابت،
بستری شدن در
بيمارستان در
طول پژوهش،
ابتلا به عوارض
ديابتی مانع
از انجام
تحقيق، غيبت
بيش از سه
جلسه و تغيير
محل سكونت
بودند. در این
بین 217 نفر از بيماران
واجد ملاکهای
ورودي بودند؛
که به
پرسشنامه
كيفيت زندگي
پاسخ دادند.
از 217 نفر 46 نفر
نقطه برش
كيفيت ضعيف
(صفر تا 37) (29)
را به دست
آوردند و
درنهایت شش
نفر انصراف
داده و از فرایند
پژوهش حذف
شدند و 40
آزمودني
انتخاب شدند.
سپس شماره
پرونده
بيماران
منتخب، به
نرمافزار MS
Excel
وارد شدند و
بيماران به
شكل تصادفي به
دو گروه تقسيم
شدند. اساس
مطالعات پیشین
(22، 25-26) و
همچنين نوع
تحقيق
(آزمايشي) بيماران
در دو گروه بهصورت
تصادفي (در هر
گروه 20 نفر) قرار گرفتند (27).
ابزار این
پژوهش پرسشنامه اطلاعات جمعیت
شناختی (سن، جنسيت،
تحصيلات و شغل) بود؛
كه بر اساس
شاخص چهار
عاملی
هالينگستد
تنظیم شد (28). فرم کوتاه
شده پرسشنامه
كيفيت زندگي
بيماران
ديابتي با 15
سؤال طراحی شده
اي. باروگز و
همكاران در
سال 2004 (29)كه
ثبات درونی
آزمون 77/0 و پایایی بازآزمايی
آن را 73/0 گزارش
كردهاند. ثبات دروني و ضريب
آلفاي
كرونباخ براي
كل سؤالات
فرم ايراني
ابزار 77/0 است:
صفر تا 18
حداقل
كيفيت زندگي،
19 تا 37كيفيت
ضعيف، 38 تا 56 كيفيت متوسط
و 57 تا 75 کیفیت
خوب (29).
در این پژوهش
ضريب آلفاي
كرونباخ
برابر 70/0 بود.
ملاحظات
اخلاقی
مطالعه رضايت
آگاهانه از
شركت در پژوهش
بود. به جاي
نام افراد، از
شماره پرونده
آن ها استفاده
شد. توافق بر
سر زمان و
مكان جلسات (انجمن
ديابت كرج).نیز
انجام شد.
درنهايت، پس
از پايان
پژوهش برنامه
جلسات به گروه
كنترل نيز
ارائه شد.
روش
اجرا و تحليل:
نمره كيفيت
زندگي در تمام
بيماران منتخب
(با توجه به
نتايج پیشآزمون)
پايين بود.
ازآنجاکه
پذيرش
بيماري، توانمندي
روانشناختی،
كنترل
هيجانات و
تعهد در قبال
درمان میتوانست
سبب ارتقا
كيفيت زندگي
شود (20-21، 25)، گروه
مداخله
در هشت جلسه
آموزشی درمانِ
پذيرش و تعهد (بر
طبق پروتكل) [1]
(25)شركت
كردند؛ مدتزمان
هر جلسه
دوساعت بود و
موارد آموزشي
عبارت بودند
از: شناخت
مشكلات فعلي
بيماران،
آموزش مفاهيم
شروع درمان
(درماندگي
خلاق) با
تمثيل و بازخورد، آموزش
كنترل مسئله
نه راهحل،
پذيرش وقايع
شخصي دردناك
بدون كشمكش، كمك براي تشخيص
گسلش شناختی (یعنی
جدايي بيماري
جسماني از كل
فرايند زندگي)
و
راهبردهاي
آن، تمرکز بر
کل زندگي و نهفقط
فرايند
بيماري،
حساسيت به نقش
(زمينه) رفتار
و آموزش تصريح
ارزشها و
اهداف زندگي،
آموزش عمل
متعهدانه (در
کنترل
هيجانات و بيماري)
و نتیجهگیری).
گروه كنترل
آموزشي
دريافت
نكردند.
بلافاصله پس
از پايان
جلسات و سه
ماه پس از
اجراي پسآزمون،
آزمون پيگيري
از هر دو گروه
گرفته شد. براي
تحليل دادهها
از SPSS 20 و
آزمون تحليل
كواريانس،
آزمون تعقيبی
توکی و براي
مقايسه پسآزمون
و پیگیری
ميانگين نمرههای
گروهها از
آزمون تی وابسته
استفاده شد.
یافته
ها
ميانگين
سن گروه
مداخله 42/44 و
انحراف معيار
47/5 و در گروه
كنترل نيز
ميانگين 24/41 و
انحراف معيار
آن 87/7 بود. بين گروه
مداخله و
كنترل تفاوت
آماري
معناداري مشاهده
نشد (05/0p>).
ساير مشخصات جمعیتشناختی
افراد موردمطالعه در جدول
1 ارائهشده است. مطابق
جدول 1 متغیرهای
جمعیتشناختی
و كيفيت زندگي
در دو گروه
تفاوت آماري
معناداري
مشاهده نشد (05/0 p>).
جدول 1.
مقايسه ميانگين نمره اوليه
كيفيت زندگي در افراد گروه مداخله و كنترل برحسب متغيرهاي جمعیتشناختی
متغير |
گروه
مداخله |
گروه
كنترل |
||||||
ميانگين |
انحراف
معيار |
معناداري |
ميانگين |
انحراف
معيار |
معناداری |
|
||
جنس |
زن |
05/24 |
24/5 |
21/0 |
52/25 |
03/6 |
31/ |
|
مرد |
73/26 |
99/4 |
83/24 |
41/5 |
|
|||
تحصيلات |
زیر دیپلم |
40/36 |
41/5 |
11/0 |
34/32 |
04/7 |
22/0 |
|
ديپلم |
51/34 |
60/5 |
28/36 |
32/3 |
|
|||
کارشناسی |
28/32 |
41/6 |
33/31 |
42/3 |
|
|||
سن |
30 -45 |
38/36 |
42/6 |
32/0 |
51/35 |
96/4 |
31/0 |
|
46 -60 |
34/30 |
47/6 |
42/31 |
54/5 |
|
|||
شغل |
خانهدار |
29/31 |
40/6 |
25/0 |
38/30 |
23/4 |
41/0 |
|
كارمند |
33/29 |
52/7 |
54/32 |
39/7 |
|
|||
آزاد |
25/31 |
23/4 |
25/33 |
87/4 |
|
سنجش کیفیت زندگی
هر گروه در سه مرحله
قبل، بعد و سه
ماه پس از
اعمال متغیر مستقل
(پذیرش و تعهد) انجام شد.
ميانگين گروه
مداخله، پس از مداخله
و پيگيري
نسبت به سنجش
در خط پايه (پیش
از مداخله) بهطور
معناداری در
كيفيت زندگي افزایش
داشت؛ ولي در
گروه كنترل در
هر سه مرحله
تغییر
معناداری
نداشت (جدول 2).
جدول 2. میانگین
نمره و انحراف
معیار کیفیت
زندگی دو گروه
مداخله و
کنترل در سه
زمان (قبل،
بلافاصله و سه
ماه بعد از
مداخله)
گروه |
پیشآزمون |
پسآزمون |
پيگيري |
|||
M |
SD |
M |
SD |
M |
SD |
|
آزمايش |
1/26 |
79/3 |
75/33 |
26/7 |
7/39 |
58/7 |
كنترل |
65/26 |
24/5 |
2/30 |
50/5 |
75/28 |
76/4 |
ميانگين
نمره كيفيت
زندگي در دو
گروه در پیشآزمون
تقریباً
مشابه است (20/0= PV؛ 05/0p>)؛
اما در پسآزمون
(001/0=PV) و پيگيري (003/0=PV) كيفيت
زندگي گروه
آزمايشي
افزايش داشت و
در گروه كنترل
در سه زمان (پیشآزمون،
پسآزمون و پيگيري)
تغييري نداشت
(05/0>P). بهمنظور
بررسي
اثربخشي
آموزش بر
كيفيت زندگي،
از تحليل
كوواريانس
استفاده شد.
قبل از
استفاده از
آزمون جهت
رعايت فرضهای
آن، از آزمون
باكس براي
ارزيابي
تشابه ماتريس
واريانس/
كوواريانس
استفاده شد (85/0=P، 58/0=(15/15745 و 12)F). بر
اساس آزمون
باکس که براي
هیچیک از
متغيرها
معنادار نبود. درنتیجه
همگنی ماتريس
واريانس/کواريانس
رعايت شد.
همچنين بر
اساس آزمون
لون و عدم
معناداري آن
براي همه متغيرها،
شرط برابري،
واریانسهای
بين گروهی و
شرط همگنی
ماتريس
واريانس/کواريانس
رعايت شد. (001/0 > Sig) و (پیشآزمون
95/0، پسآزمون 23/0
و پیگیری 67/0).
جدول 3.
نتايج آزمون تحلیل کوواریانس جهت بررسی اثربخشی آموزش بر كيفيت زندگي
|
ارزش |
F |
فرضیه
df |
df |
Sig |
اثر پيلايی |
42/0 |
73/7 |
4 |
114 |
000/0 |
لامبداي ويلکز |
57/0 |
90/8 |
4 |
112 |
000/0 |
اثر هتلينگ |
73/0 |
0/10 |
4 |
110 |
000/0 |
بزرگترین ريشه خطا |
72/0 |
7/20 |
2 |
57 |
000/0 |
همانطور
كه در جدول 3
مشاهده میشود
بين دو گروه،
تفاوت
معناداري
وجود دارد (8.90=F و 0.001> P). جدول
شماره 3 نشان
داد كه آموزش
بر كيفيت زندگي
اثربخش بوده
است. جدول 4
تفاوت بين
گروهها را
نشان میدهد:
جدول 4. نتايج تفاوت بين گروهي
آموزش بر
كيفيت زندگي
گروه |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
F |
Sig |
اندازه
اثر |
آزمايش |
30062 |
1 |
30062 |
1528 |
00/0 |
99/0 |
كنترل |
16/6 |
1 |
16/6 |
29/2 |
13/0 |
41/0 |
جدول 4
نشان داد که
در پسآزمون
گروه مداخله و
كنترل تفاوت
معناداري در
كيفيت زندگي
وجود داشته
است. (00/0 =Sig ؛001/0 >p)؛ اما تأثیری
بر گروه كنترل
نداشت (41/0 =Sig؛ 001/0 p>). بهمنظور
پي بردن به ماندگاري
نتايج در پيگيري،
نمرات پسآزمون و پيگيري هردو
گروه با یکدیگر
مقایسه شدند.
جدول 5. نتايج آزمون
t وابسته
مقايسه پسآزمون و پيگيري كيفيت زندگي
در دو گروه
گروه |
مرحله |
ميانگين |
انحراف
معيار |
t |
Sig |
آزمايش |
پسآزمون |
75/33 |
26/7 |
53/2- |
015/0 |
پيگيري |
7/39 |
58/7 |
|||
كنترل |
پسآزمون |
2/30 |
50/5 |
55/1 |
12/0 |
پيگيري |
55/27 |
26/5 |
در
جدول 5 نتايج آزمون تی
وابسته براي كيفيت زندگي در پيگيري
تفاوت معناداري نسبت
پسآزمون
داشت.
بحث
در طول 20
سال اخير،
علاقهمندی
به بهبود
کيفيت زندگی
بيماران
مبتلا به بیماریهای
مزمن افزایشیافته
است و بهبود
عملکرد
روزانه و کیفیت
زندگی اين
بيماران بهصورت
يک هدف درآمده
است (30).
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعيين
اثربخشي
درمان پذيرش و
تعهد بر کیفیت
زندگي
مبتلايان به
ديابت نوع دوم
بود. در اين
تحقيق بررسي
مشخصات جمعیتشناختی
افراد
موردمطالعه
(جدول 1) و كيفيت
زندگي در دو
گروه تفاوت
آماري معناداري
مشاهده
نگرديد (05/0p>)،
بیشتر
آزمودنیها
به لحاظ سني
با ميانگين 4/44 و
میانسال
بودند؛ كه اين
نتيجه با
تحقيقات،
اِرِن و همكاران
(34) در
سال 2007، زاهد و
همكاران (35)
در سال 2008، هوانگ
و همكاران (36) در سال
2010، مت زيو و
همكاران (37)
در سال 2011،
مكوندحسینی
و همكاران (23) در سال 2014
هماهنگ است و
همگي اين
پژوهشها اذعان دارند
كه شيوع همزیستی
دیابت و
افسردگی در میانسالی
رخ میدهد. در
تحقيق كنوني
بين ویژگیهای
جمعیتشناسی
جنسيت،
تحصيلات و شغل و كيفيت
پايين زندگي
تفاوت آماري
معناداري
مشاهده
نگرديد (05/0p>)،
كه اين يافته
با تحقیقات ساي و
همكاران (38)
در سال 2008، اِرِن
و همكاران (34) در
سال 2007 هماهنگ است؛
اما تحقيقات
مَكس وِل و
همكاران (39)
در سال 2013،
زاهد و
همكاران (35)
در سال 2008،
وِيتسفلدر و
همکاران (40) در سال 2010، هوانگ
و همكاران (36) در سال
2010، مت زيو و
همكاران (37)
در سال 2011، و اِرِن و
همكاران (34) در سال 2007 نشان دادند كه
جنسيت زن،
تحصيلات
پايين، شرايط
بد شغلي با كيفيت
پايين زندگي
مرتبط است و
بين تحقيق
كنوني و اين
تحقيقات
ناهماهنگي
وجود دارد.
علت آن را میتوان
به استفاده از
نمونه كوچك و
مقطعي نسبت داد.
نتایج پژوهش نشان داد که آموزش
پذيرش و تعهد
بر ارتقاء
کيفيت زندگي
مؤثر است. اين
يافته کاملاً
با تحقیق گِرِگ و
همكاران (22) در سال 2007، مكوندحسینی
و همكاران (23) در سال 2014
منطبق است.
پژوهش دیگری که اثربخشی این برنامه آموزشی
بر كيفيت
زندگي بیماران دیابتی را موردبررسی قرار داده باشد
تا تاریخ اجرای
پژوهش یافت نشد. اما
میتوان گفت که
این یافته
پژوهشی تا حدودی با یافته
تحقیقات مشابه در زمينه
آموزش تعهد،
آداچي و
همكاران (31)
در سال 2010،
منشي و همكاران
(3) در
سال 2007؛ دونالد
و همكاران (32) در
سال 2013، ردمون
و همكاران (33) در
سال 2010 همخواني
دارد. از سويي
نتايج آزمون
تي وابسته
نشانگر
اثربخشي و
ماندگاري
درمان، در
بهبود
كيفيت زندگي
بيماران است (001/0
>P)
كه اين يافته
با تحقيقات گرگ و
همكاران (22)
در سال 2007،
مكوندحسینی
و همكاران (23) در سال 2014
منطبق است.
همچنين ديگر
تحقيقات مشابه
در زمينه تأثیر
پذيرش در
ارتقاء کيفيت
زندگي
اِرِن و
همكاران (34) در سال 2007،
زاهد و
همكاران (35)
در سال 2008، هوانگ
و همكاران (36) در سال 2010
و مت زيو و
همكاران (37)
در سال 2011 نيز بر
اين يافته
اذعان دارند
كه تلاش جهت
انكار بيماري
كمكي به بيمار
نمیکند؛ ولي
پذيرش و چالش
درست سبب
بهبود فرايند
بيماري شده و
با بهترشدن
روند درماني،
كيفيت زندگي
ارتقا مییابد.
يكي
از محدودیتهای
اين پژوهش،
استفاده از
مطالعه مقطعي
بود. ماهيت
چند رشتهای
بودن پژوهش
(روانشناختی
و پزشكي) نیز
باعث شد كه
درمان پزشكي
كنترل نشود.
پروتكل اجراشده
در این پژوهش یک برنامه اختصاصی
برای بیماران مبتلا به دیابت نبود؛
بلکه یک
برنامه عمومی آموزشی
درمان پذيرش و
تعهد بود. صرف انتخاب
بیماران
دیابت
نوع
دوم نیز
از دیگر
محدودیتهای
پژوهش
بود.
به همین
سبب
جهت
تعمیم
نتایج
پیشنهاد میشود
مداخله
مشابهی بر روی
سایر
انواع دیابت ها
نیز
صورت
پذیرد. پيشنهاد میشود
اين پژوهش با
نمونههای
بزرگتر و با
پيگيری
بلندمدت
تکرار شود.
همچنين،
برنامه
اختصاصی
درمان پذيرش و
تعهد، از سوی
متخصصين، برای
بيماران
ديابتی طراحی
شده و ادغام
رسمی اين
آموزش در
برنامه درمانی
مراقبتی
ديابت
موردتوجه
صاحبنظران
فعال در اين
زمينه قرار
گيرد.
نتيجهگيري:
بر
اساس یافتههاي این
مطالعه،
درمان پذيرش و
تعهد با ايجاد
پذيرش تجربيات
ناخواسته
بيماري كه
خارج از کنترل
شخصاند و
همچنین تعهّد
در جهت عمل
سبب بهبود کيفيت
زندگي در
بيماران
مبتلا به
ديابت نوع دوم
شد. نتايج اين
درمان در پسآزمون
و پیگیری باعث
بهبود کيفيت
زندگي شده است
كه ماندگاري درمان
را نشان ميدهد.
سپاسگزاری
پژوهش
حاضر با
همكاري انجمن
ديابت در
استان البرز و
بيماران عضو
اين انجمن
انجام گرفت.
لذا از تمامي دوستاني
كه ما را در
اين پژوهش
ياري دادند،
كمال قدرداني
می شود.
References
1.
Meusel L, Kansal N, Tchistiakova
E, Yuen W, MacIntosh B, Greenwood C, et al. A systematic review of type 2
diabetes mellitus and hypertension in imaging studies of cognitive aging: time
to establish new norms, Front Aging Neurosci. 2014; 6: 148. Full Text.
2.
Egede L, Ellis C,
The effect of major depression on
preventive care and quality of life among adults with diabetes. Elsevier. 2010;16: 10–12. Full Text
3.
Munshi D, Khalida I,
Rachel J, Martin P. Diabetes, Common Mental
Disorders, and disability: Findings From the UK National Psychiatric Morbidity
Survey.Psychosomatic Medicine: 2007; (69) 6: 543-550. Full Text
4.
Papelbaum M, Lemos H.M, Duchesne M,
Kupfer R, Moreira R.O, Coutinho W.F, The association between quality of life, depressive
symptoms and glycemic control in a group of type 2 diabetes patient. Diabetes
research & clinical practice.2009;89:227-238. Full Text.
5.
Schram M T, Baan C A, Pouwer F.
Depression and Quality of Life in Patients with Diabetes: A Systematic Review from
the European Depression in Diabetes (EDID) Research Consortium. Curr Diabetes
Rev. 2009; 5(2): 112–119.
Full
Text.
6.
Adachi
M, Yamaoka K, Watanabe M, Nishikawa M, Hida E, Kobayashi I, et al. Effects of lifestyle
education program for type 2 diabetes patients in clinics: study design of a
cluster randomized trial. BMC Public Health. 2010; 10: 742-749. Full
Text.
7.
Gillibrand W, Holdich P. Supporting
people with diabetes related stress and depression, diabete Evidence-Based
Management 21 Practice Nursing. 2010; 21: 7-21. Abstract.
8.
Kitzler T. M, Bachar M, Skrabal F,
Kotanko P. Evaluation of treatment adherence in type 1 diabetes: A novel
approach. European Journal of Clinical Investigation. 2007; 37: 207- 213.
Abstract.
9.
Barnard K.D, Lloyd C.E, Holt R.I.G. Psychological
Burden of Diabetes and What It Means to People with Diabetes. Psychology and
Diabetes Care. 2012; 1-22. Full Text.
10.
Pena M, Hernandez V, Fernandez X, Gil
A, Perez M,Lopez A, Andres R, et al. Self-perception of health status, mental
health and quality of life among adults with diabetes residing in a
metropolitan area. Diabetes Metab.2010; 36(4): 305-311. Abstract/FREEFull
Text.
11.
Maxwell M, Harris F, Hibberd C,
Donaghy E, Pratt R, Williams C, et al. A qualitative study of primary care
professionals’ views of case finding for depression in patients with diabetes
or coronary heart disease in the UK. 2013; 2296 (1471): 14- 46. Abstract.
12.
Choi Y, Lee M, An SY, Kim TH, Kim HJ,
Chung YS, et al. The Relationship between
Diabetes Mellitus and Health-Related Quality of
Life in Korean Adults. The Fourth Korea
National Health and Nutrition Examination Survey
(2007-2009). Diabetes Metab J.2011; 35 (6): 587-594. Full Text.
13.
Ellis DA, Templin T, Conningham PB,
Podolski CL, Cakan N. Mult systemic
therapy for adolescents with poorly controlled type I diabetes, Stability of
treatment effects in a randomized controlled trial. Journal of Consulting and
Clinical Psychology 2007; 75(1): 168-74. FREE Full Text.
14.
Egede LE, Ellis C. The effects of
depression on diabetes knowledge, diabetes self-management, and perceived
control in indigent patients with type 2 diabetes. Diabetes Technol Ther.
2008; 10(3):213–219. Full Text.
15.
Hayes S. C, Pistorello J, Levin M.
Acceptance and Commitment Therapy as a Unified Model of Behavior Change. 2012;
40(7): 976-1002. Full Text.
16.
Blarrina M, Luciano C, Martinez O,
Valdivia S, Valverde M, Ortega J. Coping With Pain in the Motivational Context
of Values Comparison Between an Acceptance-Based and a Cognitive Control–Based
Protocol Behavior Modification. Publications sage pub.
2008; 32(3): 403-422. Full Text.
17.
Zettle R, Rains J, Hayes S. Processes
of change in acceptance and commitment therapy and cognitive therapy for
depression: A mediation reanalysis of Zettle and Rains. Behavior Modification.
2011; 35(3): 265– 283. Abstract.
18.
Hayes S, Luoma J, Bond F, Masuda A,
Lillis J. Acceptance and commitment therapy: model, processes and outcomes.
Behaviour Research and Therapy. 2006; 44: 1–25. Abstract/FREE Full Text.
19.
Forman E. M, Herbert J. D, Moitra E,
Yeomans P. D, Geller P. A. A randomized controlled effectiveness trial of
acceptance and commitment therapy and cognitive therapy for anxiety and
depression. Behavior Modification. 2009;36:1-28. Abstract/FREE Full Text.
20.
Smout M, Acceptance and commitment
therapy. Pathways for general practitioners. Psychological strategies. 2012;
41(9): 672- 676. Abstract.
21.
Powers M. B, Vording M, Emmelkamp P.
M. Acceptance and commitment therapy: A meta-analytic review. Psychotherapy and
Psychosomatics. 2009; 78:73-80. Abstract.
22.
Gregg J. A, Callaghan G.M, Hayes S.C,
Glenn L. Improving diabetes self-management
through acceptance, mindfulness, and values: A randomized controlled trial.
Journal of Consulting and Clinical Psychology, American Psychological
Association. 2007;75(2): 336–343.
23.
Makvand Hosseini Sh, Rezaii
M, Azadi M. Effectiveness of acceptance and commitment group therapy on the
self-management of type 2 diabetes patients. J clin psycho.
2014; 5(4):2-1. http://jcp.semnan.ac.ir/files/site1/user_files_091e30/nazifi-A-10-247-51-8c5521c.pdf
24.
Pull C. B, Janca A. Current
empirical status of acceptance and commitment therapy. Personality disorders
and neurosis: Current Opinion in Psychiatry. 2009; 22(1): 55–60. Abstract.
25.
Gillibrand W Holdich P (2010)
Supporting people with diabetes related stress and depression, diabete
Evidence-Based Management. Practice Nursing. 2010;21)7(:32-39.FREE Full
Text.
26.
Soczynska J, Konarski J, Hanna
O, Woldeyohanne S, Candy W, Miranda A, Kennedy S.D. Should Depressive Syndromes
be reclassified as “Metabolic Syndrome Type II”?. American Academy of Clinical
Psychiatrists, Clinical Psychiatry.2011; 19(4):257–264. Full Text.
27.
Dlavr A. [Research in psychology and
education]. 3st ed. Tehran. nashre virayesh. 2010;54. [Persian] Full
Text.
28. Hollingshead
A.B. Four Factor Index of Social Status [cited Oct 01 1975]. Available at: URI:
http://hdl.handle.net/10477/1879 htm
29. Nasihatkon A. pishva A. Habib Zadeh F. Tabatabai M. Taher M. Hogat F, et [Determine the reliability and validity of clinical summary quality of life questionnaire (DQOL) in Farsi (Persian)]. Diabetes and Lipid Iranian Journal 2012; 11 (5): 483-487. [Persian]. Full Text.
30.
Pibernik M, Ajdukovic D, Vucic
lovrencic M, Hermanns N. Does treatment of sub syndromal depression
improve depression and diabetes related outcomes: protocol for a randomised
controlled comparison of psycho-education, physical exercise and treatment as
usual, 2011, 12:17-27. Full Text
31.
Adachi M, Yamaoka K,
Watanabe M, Nishikawa M, Hida E,
Kobayashi I, Tango T. Effects of lifestyle
education program for type 2 diabetes patients in clinics: study design of a
cluster randomized trial. BMC Public Health, 2012; 10: 742-749. Full Text.
32.
Donald M, Dower J, Coll JR, Baker P,
Mukandi B, Doi SA. Mental health issues
decrease diabetes- specific quality of life independent of glycaemic control
and complications: findings from Australia's living with diabetes cohort study.
Health and Quality of Life Outcomes 2013; 11:1. Full Text.
33.
Redmon J. B, Bertoni A.
G, Connelly S, Feeney P. A, Glasser S. P,
Glick H. Effect of the look
AHEAD study intervention on medication use and related cost to treat
cardiovascular disease risk factors in individuals with type 2 diabetes.
Diabetes Care. 2010; 33, 1153-1158. Full Text.
34.
Eren I, Erdi O, sahin M. The effect of
depression on quality of life of patients with type IIdiabetes
mellitus.Wiley-Liss, Inc. 2007; 25(2): 98–106. Abstract.
35.
Zahid N, Asghar S,
Claussen. Depression and diabetes in a rural community in Pakistan. Diabetes Res Clin
Pract. 2008;79(1):124-127. Full Text.
36.
Huang MF, Courtney M, Edwards H, McDowell
J. Factors that affect health outcomes in adults with type 2 diabetes: a
cross-sectional study. Int J Nurs Stud 2010; 47(5): 542-549. Full Text.
37.
Matziou V, Tsoumakas
K, Vlahioti E, Chrysicopoulou L, Galanis P, Petsios K, et al. Factors
influencing the quality of life of young patients with diabetes. J Diabetes.
2011; 3(1): 82-90. Full Text.
38.
Tsai KW, Chiang JK, Lee CS.
Undiagnosed depression in patients with type 2 diabetes. BMC Public Health.
2008;20:44-48. Abstract.
39.
Maxwell M, Harris F, Hibberd C,
Donaghy E, Pratt R, Williams C. A qualitative study of primary care
professionals’ views of case finding for depression in patients with diabetes
or coronary heart disease in the UK. Psychology and Diabetes Care. 2013; 2296
(1471): 14- 46. Full Text.
40. Waitzfelder
B, Gerzoff RB, Karter AJ, Crystal S, Bair MJ, Ettner SL, et al. Correlates of
depression among people with diabetes: The Translating Research In to
Action for Diabetes (TRIAD) study. Clinical Psychiatry.2010;4: 215-222..
Full Text.
[1] The ACT protocol; http://www.health.act.gov.au/sites/default/files/Number%205%20-%20The%20Epidemiology%20of%20Diabetes%20Mellitus%20in%20the%20ACT.pdf