۲۳ نتیجه برای سادات
عفت السادات مرقاتی خویی، شهناز ریماز ، فاطمه زارعی ، مریم دستورپور ،
دوره ۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: دورههای تحصیلات تکمیلی محل تلاقی و فصل مشترک آموزش و پژوهش در عالیترین سطوح خود میباشد که در آن برجستهترین دانشپژوهان جامعه به عالیترین مباحث علمی میپردازند. اثربخشی شیوههای آموزشی در این یادگیری فراگیران با ایجاد شواهد نظاممند و مبتنی بر تحقیق کمتر مورد توجه بوده است. لذا این پژوهش با هدف تبیین دیدگاهها، تجربیات و ادراکات اساتید و دانشجویان از شیوههای آموزش و یادگیری مؤثر در مقطع تحصیلات تکمیلی در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
مواد و روشها: در این پژوهش کیفی اساتید و دانشجویان مقطع کارشناسیارشد دانشگاه علوم پزشکی تهران شرکت نمودند. مشارکتکنندگان در ابتدا بهصورت هدفمند و سپس مبتنی بر نمونهگیری نظری انتخاب شدند. با ۲۵ نفر مشارکتکننده، دادهها به اشباع رسید. مشاهده مشارکتی در کلاسهای درس مدرسین و مصاحبه متمرکز با دانشجویان و اساتید روشهای اصلی جمعآوری دادهها بود. از روش تحلیل محتوا بر اساس الگوی گراهایم برای تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: با استفاده از تجزیهوتحلیل به روش مقایسه مداوم دادهها، یافتهها تحقیق در سه حیطه ویژگیهای اساتید، انتظارات دانشجویان و تعامل بین استاد و دانشجو توصیف شد.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش بازبینی برنامههای آموزشی بهمنظور کاربرد روشهای نوین تدریس در جهت ارتقاء یادگیری و رضایتمندی دانشجویان را پیشنهاد میکند.
ناهید جلیلیان ، صدیقه السادات طوافیان، تیمور آقا ملایی، سمیرا محمدی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری پرفشاری خون یک بیماری شایع و بدون علامت است که در صورت تشخیص به موقع به راحتی قابل درمان خواهدبود، اما در صورت عدم کنترل و درمان منجر به عوارض کشنده ای مانند سکته قلبی، سکته مغزی و نارسایی قلب می شود.هدف این مطالعه بررسی تأثیر آموزش بهداشت بر دانش و نگرش افراد مبتلا به فشار خون در مورد نحوه مراقبت از خود بود.
مواد و روشها: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است که به صورت قبل و بعد انجام شد.جمعیت مورد مطالعه بیماران مبتلا به فشار خون مراجعه کننده به مرکز درمانی میلاد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران بودند.حجم نمونه ۶۰ نفر و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام شد.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که قبل و یک ماه بعد از مداخله آموزشی تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS۱۸ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و به منظور مقایسه دانش و نگرش بیماران قبل و پس از مداخله آموزشی از آزمون آماری تی زوج استفاده شد.
نتایج: میانگین نمره دانش بیماران قبل از مداخله آموزشی ۸/۱۸SD=)۶/۶۷ بود که پس از مداخله آموزشی به (۴/۵SD=)۰/۹۲ رسید و اختلاف آماری معنی داری بین آنها مشاهده شد(۰۰۰۱/۰=p). همچنین میانگین نمره نگرش بیماران قبل از مداخله آموزشی ۴/۱۵SD=)۳/۵۵ بود که پس از مداخله آموزشی به (۶/۸SD=)۸/۸۷ رسید و اختلاف آماری معنی داری بین آنها مشاهده شد(۰۰۰۱/۰=p)(جدول ۲).
نتیجه گیری: نتایج بیانگر تأثیر مثبت مداخله آموزشی بر افزایش دانش و بهبود نگرش بیماران در مورد بیماری فشار خون است و ضروری است که در برنامه درمان این بیماران مورد توجه قرار گیرد.
صدیقه السادات طوافیان، احمدرضا جمشیدی، شهره شاه محمدی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: کمردرد مزمن یکی از معضلات پزشکی در دنیای امروز است که بهطور جدی بر کیفیتزندگی افراد بشر تأثیر میگذارد به همین منظور این مطالعه با هدف بررسی تأثیر برنامه آموزشی مدون بر کیفیتزندگی زنان مبتلا به کمردرد در فواصل زمانی قبل و ۶ ماه بعد از مداخله آموزشی طراحی و اجرا گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر پژوهشی نیمه تجربی به روش سنجش قبل و بعد است که در طی آن تعداد ۲۷ نفر از زنان مبتلا به کمردرد مراجعهکننده به مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه ع.پ.تهران تحت مداخله برنامه مدون آموزشی قرار گرفتند. افراد در گروههای ۶ تا ۸ نفره در یک جلسه ۴ ساعته با فیزیوتراپی و روانشناسی کمردرد آشنا شدند. یک و دو ماه بعد مشاوره تلفنی شده و به سؤالات آنها پاسخ داده میشد. ۶ ماه بعد از مداخله مجدداً پرسشنامهها تکمیل گردید. جمعآوری دادهها به شیوه مصاحبه بود و دادهها از طریق آزمون تی مستقل و تیزوجی تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد تحت مطالعه ۶۲/۵۱ با انحراف معیار ۲۹/۹ سال میباشد و میانگین و انحراف معیار مدت ابتلا به کمردرد و مدت درمان به ترتیب ۳۷/۲۶ ± ۵۹/۱۴۸ و ۸۱/۵۸ ± ۴۴/۶۳ میباشد. بین وجود درد سیاتیک و متغیرهای عملکرد جسمانی (۰۲/۰= p)، محدودیت عملکرد جسمانی (۰۱/۰=p)، درد جسمانی (۰۱/۰=p)، محدودیت عملکرد روانی (۰۳/۰=p) اختلاف آماری معنادار وجود داشت. میانگین نمرات کیفیتزندگی در همه ابعاد بعد از مداخله افزایش داشته و در سه بعد درد جسمانی (۰۰۴/۰=p)، سلامت عمومی (۰۰۲/۰=p) و سلامتروانی (۰۰۲/۰= p) تفاوت معناداری را ازنظر آماری با نمرات قبل از مداخله نشان میدهد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد ادغام برنامه مدون آموزشی توأم با مشاوره تلفنی در فواصل زمانی ۱ و ۲ ماه بعد از مداخله در افزایش و پایداری تأثیر مداخله آموزشی بر ارتقاء کیفیتزندگی افراد مورد مطالعه نقش مهمی را ایفا مینماید.
فاطمه السادات حسینی، حسین فرشیدی، تیمور آقاملایی، عبدالحسین مدنی، امین قنبررنژاد،
دوره ۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا در جوامع رو به افزایش است و با سبک زندگی افراد
رابطه تنگاتنگی دارد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر مداخله آموزشی بر اساس
الگوی پرسید-پروسید بر تغییر سبک زندگی بیماران مبتلا به پرفشاری خون در
مراکز بهداشتی درمانی روستایی شهرستان جهرم بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مداخله ای ۴۰ بیمار در گروه مداخله و ۴۰ بیمار در
گروه کنترل قرار گرفتند. مداخله آموزشی بر اساس الگوی پرسید-پروسید طراحی
و در گروه مداخله اجرا شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محققساخته شامل
سؤالاتی درزمینۀ مشخصات جمعی تشناختی بیماران و سازه های الگوی پرسید–
پروسید بود. داد هها در دو نوبت قبل و ۲ ماه بعد از مداخله آموزشی جمع آوری شد.
داده ها به وسیله آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی و کایاسکوئر با استفاده از
نر مافزار SPSS۱۹ مورد تجزی ه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات عوامل مستعدکننده )آگاهی و نگرش(، عوامل
تقوی تکننده و عوامل قادرکننده در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش
معناداری داشت ) ۰۵ / p<۰ (. همچنین افزایش معناداری در میزان فعالیت جسمی
بیماران گروه مداخله و بهبودی قاب لتوجهی در رژیم غذایی آن ها نسبت به گروه
کنترل مشاهده شد ) ۰۵ / .)p<۰
نتیجه گیری: آموزش بر اساس الگوی پرسید- پروسید در افزایش عوامل
مستعدکننده )آگاهی و نگرش(، عوامل تقوی تکننده و قادرکننده در بیماران مبتلا
به پرفشاری خون و همچنین تغییر سبک زندگی آ نها به ویژه درزمینۀ افزایش
فعالیت جسمی و بهبود رژیم غذایی مؤثر است.
غلامرضا مسعودی، عصمت السادات حسینی، رمضان میرزایی، مهناز شهرکیپور، سیدعلی حسینی ،
دوره ۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: محافظت فردی نقش اساسی در پیشگیری و کاهش سرطانهای ناشی از پرتو ماورای بنفش نور خورشید دارد. این مطالعه با هدف تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه انگیزش محافظت بر رفتارهای پیشگیری از اثرات زیانبار اشعه آفتاب در دانشآموزان پسر انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه نیمهتجربی بر روی ۲۰۰ نفر دانشآموز پسر از ۸ مدرسه ابتدایی پسرانه در شهر زاهدان در دو گروه آزمون و شاهد که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای خوشهای انتخابشده بودند در سال ۱۳۹۲ انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محققساخته چندبخشی بود که روایی آن توسط متخصصین و پایایی آن با اجرای بررسی اولیه بر روی ۲۰ نمونه و محاسبه آلفا کرونباخ در کل حجم نمونه ۸۳/۰ تائید شد. بعد از گردآوری دادههای اولیه برنامه آموزشی (سخنرانی به همراه کلیپ و انیمیشن کارتونی در قالب پاورپوینت) در گروه مداخله انجام شد. پس از گذشت دوره انتظار (۲ ماه) دادههای گروههای پژوهشی گردآوری و با کمک نرمافزار آماری SPSS۱۶ و با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و زوجی، کایاسکوئر و آنالیز کوواریانس و رگرسیون با سطح معنادار ۹۵٪ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند (۰۵/۰ p<).
یافتهها: میانگین نمرات آگاهی و رفتار در گروه مداخله بهصورت معناداری، به ترتیب، از ۵۵/۹ به ۸۸/۱۵ و ۱۵/۶ به ۵۵/۱۰ نمره افزایشیافته بود. بر اساس آزمون رگرسیون خطی مدل قادر بود که ۱۲% رفتارهای محافظت در برابر اشعه را پیشبینی کند.
نتیجهگیری: مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی انگیزش محافظت در ارتقای دانش و نیز رفتارهای پیشگیری از اختلالات اشعه ماورای بنفش در پسران مؤثر است.
نوع مقاله: مطالعه پژوهشی.
عصمت السادات حسینی، غلامرضا مسعودی، رمضان میرزایی، مهناز شهرکی پور، سید علی حسینی، سیده فاطمه رحیمی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: محافظت از پوست و چشم در برابر خطرات اشعه ماورای بنفش نور خورشید با استفاده از بهکارگیری وسایل حفاظت فردی (لباس، کلاه، کرم ضد آفتاب و عینک) یکی از مهمترین اقدامات پیشگیرانه در برابر سرطان پوست در بزرگسالی است. هدف این مطالعه ارزیابی آموزش به روش پویانمایی بر ارتقای رفتارهای محافظتی در دانشآموزان بود.
مواد روشها: این پژوهش مداخلهای از نوع نیمهتجربی بود که در ۲۰۰ نفر از دانشآموزان سال ششم پسر انجام شد. نمونهگیری به روش تصادفی چندمرحلهای خوشهای انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه چندقسمتی بود که روایی و پایایی آن با استفاده از پانل متخصصان و آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب با مقادیر ۸۰/۰ و۸۳/۰ مورد تأیید قرار گرفت. بعد از گردآوری دادهها مرحله اول برنامه آموزشی که شامل سخنرانی به همراه نمایش کلیپ کارتونی بود در گروه مداخله انجام شد. پس از گذشت دوره انتظار (۲ ماه) دوباره دادها درگروهای موردمطالعه گردآوری و با کمکSPSS۱۶ و آزمونهای تی مستقل و زوجی، کایاسکوئر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: استفاده از تمام وسایل محافظتکننده در برابر نور خورشید (کرم ضد آفتاب، لباس، کلاه لبهدار و عینک آفتابی) بعد از مداخله بهطور معنادار افزایش یافت و یافتهها نشان داد که استفاده از کرم ضد آفتاب، با افزایش از ۳۵% به ۹/۷۰% بعد از مداخله آموزشی بیشترین تغییر را داشته است.
نتیجهگیری: مداخله آموزشی و بهکارگیری رسانههای تصویری ازجمله کلیپ کارتونی در ارتقای دانش و رفتارهای پیشگیری از اثرات زیانبار اشعه آفتاب (کرم ضد آفتاب، لباس، کلاه لبهدار و عینک آفتابی) مؤثر است. همچنین ضروری است که فرآیندهای آموزشی تغییر رفتار با در نظر گرفتن سیاستهای بهداشت همگانی تقویت شوند.
نوع مقاله: مطالعه پژوهشی.
سمیه ساداتی فیروزآبادی، قوام ملتفت،
دوره ۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: زندگی کردن براساس اهداف اصیل، یافتن معنا و تلاش در جهت رشد شخصی، همان سلامت روان است. پژوهشهای زیادی تأثیر عوامل بافتی و شخصی را بر سلامت روان کنکاش کردهاند. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه متغیرهای سبکهای والدگری و ارضای نیازهای روانشناختیِ پایه بر سلامت روان در دانشآموزان تیزهوش شهر شیراز بود.
مواد و روشها: برای این منظور ۲۵۰ نفر(۱۱۵ دختر و ۱۳۵ پسر) از دانشآموزان مدارس تیزهوش شهر شیراز به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شد. برای اندازهگیری متغیرها، افراد شرکتکننده مقیاسهای والدین به عنوان بافت اجتماعی، سلامت روان و ارضای نیازهای روانشناختی را تکمیل کردند. برای بررسی قابلیت اعتماد و روایی این مقیاسها به ترتیب از روش آلفای کرنباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که نتایج بیانگر مطلوبیت این مقیاسها بود. در تحلیل دادهها از نرمافزار لیزرل استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل مسیر، حاکی از آن بود که سلامت روان دانشآموزان تیزهوش متأثر از سبکهای والدگری خانواده و ارضای نیازهای روانشاختی است. بدین صورت که سبک کنترلی و طردکننده خانواده به صورت منفی، و سبک گرمی به همراه سبک حمایت از استقلال از خانواده به صورت مثبت، اثرمستقیم و غیرمستقیم بر سلامت روان دارند. همچنین ارضای نیاز به شایستگی و نیاز به استقلال، به صورت مثبت با سلامت روان در ارتباط است و توانسته نقش واسطهای در ارتباط بین سبکهای والدگیری و سلامت روان ایفاء کند. برای ارزیابی مدل از شاخصهای چندگانه از جمله میزان (۰/۴۲) RMSو(۰/۹۸) GFI استفاده شد که نتایج نشان داد مدل پیشنهادی با دادهها برازش دارد.
نتیجهگیری: با توجه به یافته ها سبک والدگری مناسب(گرمی در روابط، حمایت از استقلال و نداشتن سبک کنترلی) باعث بهبود شایستگی و سلامت روان در فرزندانشان میشود.
ایوب محمدی، پروانه خفتان، دکتر برزو امیرپور، مریم السادات سپیده دم، فاطمه غلامی جم،
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت مفهومی چند بعدی است و سازمان جهانی بهداشت نیز به چهار بعد جسمی، روانی، معنوی و اجتماعی آن اشاره کرده است. سلامت اجتماعی از اساسیترین شاخصهای سلامت هر کشوری است و میتواند تحت تأثیر عوامل مختلف قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ خودکارآمدی با ابعادسلامت اجتماعی در پرستاران است.
مواد و روشها: روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی از نوع همبستگی بود و جامعۀ آماری آن پرستاران شاغل در بیمارستان طالقانی شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۵ است که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفیساده، تعداد ۱۰۰نفر از آنها بهعنوان نمونه انتخاب و وارد مطالعه شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک، سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامۀ خودکارآمدی شرر جمع آوری و دادهها با نرم افزار SPSS-۲۲ ، با آزمونهای همبستگی پیرسون، T مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی پرستاران با سلامت اجتماعی آنان رابطۀ معناداری وجود دارد (۰/۰۵>p). همچنین بین خودکارآمدی با متغیرهای دموگرافیک سن، جنسیت، تحصیلات، محل سکونت و سطح درآمد رابطۀ معناداری وجود ندارد (p>۰/۰۵).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد بین خودکارآمدی جمعیت مطالعه شده با سلامت اجتماعی آنها رابطۀ معناداری وجود دارد و میتوان با انجام مداخلهها و آموزشهای مبتنی بر خودکارآمدی، سطح سلامت اجتماعی پرستاران را ارتقا بخشید.
مهسا ساداتی بالا دهی، عباسعلی تقی پور جوان،
دوره ۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف : استفاده از اینترنت به شکل مفرط موجب بروز اختلالات روانی میشود و سلامت و بهداشت روانی فرد را به خطر میاندازد. از اینرو این پژوهش با هدف بررسی رابطۀ اعتیاد به اینترنت، رشد اجتماعی و رفتارهای بهداشتی در نوجوانان صورت گرفت.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی ـ همبستگی است. جامعۀ آماری آن کلیۀ دانشآموزان مقطع تحصیلی متوسطۀ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ است که تعداد ۳۵۰ دانشآموز به شیوۀ نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ سنجش اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامۀ رشد اجتماعی وایتزمن و پرسشنامۀ استاندارد رفتارهای بهداشتی استفاده شد. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با نرمافزار SPSS نسخه ۱۹ تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد به اینترنت و رشد اجتماعی همبستگی معنادار و منفی وجود دارد. همچنین بین اعتیاد به اینترنت و رفتارهای بهداشتی همبستگی معنادار و منفی وجود دارد. همبستگی میان اعتیاد به اینترنت با خردهمقیاسهای بهداشت فردی، تغذیه، ورزش، خواب و استراحت، و کنترل استرس معنادار و منفی است (۰/۰۰۱>P). بدین ترتیب که با افزایش وابستگی به اینترنت در نوجوانان، هر کدام از متغیرهای وابسته کاهش مییابد.
نتیجهگیری: اعتیاد به اینترنت در نوجوانان باعث جلوگیری از رشد اجتماعی و کاهش کیفیت روابط اجتماعی آنان میشود. همچنین استفادۀ افراطی از اینترنت میتواند با کاهش تحرک و بیبرنامگی تأثیر بسزایی بر رفتارهای بهداشتی داشته باشد. بنابراین بررسی اعتیاد به اینترنت در نوجوانان و آموزش مدیریت زمان به آنان ضروری مینماید.
مستوره سادات قریشی، محمد واحدیان شاهرودی، حبیب الله اسماعیلی، هادی طهرانی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی عوامل مؤثر بر اتخاذ رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیابتی با استفاده از الگوهایی که عوامل مؤثر بر رفتار را شناسایی و تقویت میکنند ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فاکتورهای پیشبینیکنندۀ مرتبط با رفتارهای خودمراقبتی در بین بیماران دیابتی نوع دو با استفاده از تئوری شناختیاجتماعی صورت گرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعۀ توصیفیتحلیلی از نوع مقطعی، ۳۲۰ نفر مبتلا به دیابت نوع دو بر اساس نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامۀ محققساخته _بر اساس سازههای مدل شناختی و اجتماعی که روایی و پایایی آن محاسبه شد_ و پرسشنامۀ استاندارد خودمراقبتی دیابت بود. پس از جمعآوری دادهها، اطلاعات با استفاده از آزمونهای تی مستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرمافزار SPSS نسخۀ ۲۱ و در سطح معنیدار ۰/۰۵ تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها: طبق یافتههای بهدستآمده، متغیرهای انتظار پیامد (۰/۲۶۳r= و ۰/۰۵>P)، ارزش پیامد (۰/۱۵۱r= و ۰/۰۵>P)، خودکارآمدی (۰/۳۵۰r= و ۰/۰۵>P)، خودکارآمدی غلبه بر موانع (۰/۴۲۳r= و ۰/۰۵>P)، محیط (۰/۱۷۳r= و ۰/۰۵>P)، یادگیری مشاهدهای (۰/۴۱۶r= و ۰/۰۵>P)، درک موقعیت (۰/۲۵۱r= و ۰/۰۵>P)، خودتنظیمی (۰/۴۲۶r= و۰/۰۵>P) و سازگاری عاطفی (۰/۳۷۴r= و۰/۰۵>P) با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مثبت و معنیدار داشتند. همچنین متغیر سازگاری عاطفی (ضریب بتا = ۰/۲۸۳) بیشترین مقدار پیشگوییکنندگی را داشت.
نتیجهگیری: در طراحی و اجرای مداخلات آموزشی برای خودمراقبتی بیماران دیابتی، از تئوری شناختیاجتماعی میتوان بهعنوان چارچوبی بهره برد و به ارتقا و حفظ سلامت این بیماران کمک کرد.
اعظم السادات طباطبایی سرشت، رضا توکلی، محمود محمودی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات تکاملی و رفتاری یکی از مشکلات شایع در طب کودکان است. تشخیص زودرس این اختلالات بهمنظور مداخله و درمان زودرس اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش تأثیر آموزش مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزیشده بر ارتقای رفتارهای پیشگیریکننده از اختلال تکاملی کودکان در مادران دارای کودک یکسالۀ شهرستان قم است.
روش بررسی: در این مطالعه که بهصورت مداخلهای ـ نیمهتجربی در سال ۱۳۹۷ در شهرستان قم انجام شد، ۱۰۶ مادر دارای کودک یکساله بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامۀ مبتنی بر تئوری بود که مادران در دو نوبت قبل و یک ماه بعد از آموزش، آن را تکمیل کردند. پس از انجام پیشآزمون آموزش طی ۴ جلسه برای گروه مداخله انجام گرفت و اطلاعات از طریق نرمافزار SPSS نسخۀ ۲۲ و با آزمونهای آماری تی زوجی، تی مستقل و کای دو تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: پیش از مداخله، دو گروه در متغیرهای دموگرافیک و سازههای الگو، تفاوت آماری معناداری نداشتند. پس از مداخله، تفاوت معناداری در میانگین و انحرافمعیار اثر آموزش نمرۀ آگاهی (۲/۳۷±۲/۸۵)، نگرش (۳/۲۸±۷/۱۳)، هنجار انتزاعی (۳/۶۶±۶/۶۴)، کنترل رفتاری درکشده (۴/۳۳±۱۱/۰۵)، قصد رفتاری (۳/۹۲±۹/۸) و رفتار (۸/۱۰±۱۶/۹۴) بین دو گروه دیده شد (۰/۰۰۱>P).
نتیجهگیری: یافتههای این بررسی، مؤثربودن آموزش مبتنی بر تئوری رفتار برنامهریزیشده را در ارتقای رفتارهای پیشگیریکننده از اختلال تکاملی کودکان در مادران، نشان میدهد.
نوشین یوشنی، سید سعید مظلومی محموداباد، حمیده میهن پور، سمیه السادات سیدخامشی، سکینه گرایلو، اصغر نبیل،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: دوره سالمندی با تهدیدات بالقوه نظیر تنهایی و انزوا همراه است و افسردگی از شایع ترین اختلالات روانی در سالمندان می باشد. هدف این مطالعه تعیین نقش استفاده از گوشی های هوشمند در میزان افسردگی سالمندان بازنشسته می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی در بین ۴۰۸ نفر از سالمندان تحت پوشش کانون بازنشستگان استان یزد در سال ۹۷ انجام گرفت. نمونه ها از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه ها شامل مشخصات دموگرافیک، استفاده از اینترنت و مقیاس افسردگی سالمندان (GDS) بود. بعد از جمع آوری داده ها، تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ و آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس و کای اسکوئر انجام گرفت.
یافته ها: ۷۴/۱۰درصد (۷۴ نفر) از سالمندانی که از اینترنت گوشی هوشمند استفاده می کردند افسردگی نداشتند و ۳۸/۴۰درصد (۶۰ نفر) از سالمندان دلیل استفاده از گوشی همراه را دریافت اطلاعات ذکر کردند و افسردگی شدید در این گروه کمتر از دیگر گروه ها بود (۸/۳% شامل ۵ نفر). میانگین نمره افسردگی برحسب جنسیت (p=۰/۰۴۶)، وضعیت تاهل، تحصیلات، درآمد، نحوه زندگی (p<۰/۰۰۱) و دلیل استفاده از اینترنت (p=۰/۰۴۳) در دو گروه کاربر و غیرکاربر گوشی هوشمند به طور معنی داری متفاوت بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج و نقش مثبت گوشی های هوشمند در کاهش افسردگی سالمندان باید برنامه های مورد نیاز سالمندان از طریق شبکه های مجازی طراحی گردد. استفاده از اینترنت و شبکه های مجازی می تواند به افزایش احترام و تقویت اعتماد به نفس سالمندان در سطح جامعه کمک کند و انزوا و تنهایی ناشی از ازدواج فرزندان، فوت شریک زندگی و اختلالات و ناتوانایی های جسمی و روانی را با استفاده مناسب از گوشی هوشمند کاهش داد و وضعیت روحی و روانی سالمندان را بهبود بخشید، همچنین می توان از طریق سیاست گذاری مناسب و فعال کردن نظام های حمایتی برای بهبود سلامتی آنان تلاش نموده تا دوره¬ای مطلوب برای آنها رقم بخورد.
محسن تقدسی، آمنه فهیمی فر، فاطمه حاجی رضائی کاشان، زهره سادات،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و اهداف: دوران بارداری اگر چه برای اکثریت زنان یک دوره لذت بخش است ولی اغلب یک دوره پراسترس و همراه با تغییرات فیزیکی و روانی به شمار می آید. ارتقاء کیفیت زندگی بهزیستی روانی از اهداف مهم سلامتی در زنان باردار می باشد. هدف از این مطالعه تبیین نگرانیهای دوران بارداری در مادران نخستزا می باشد
مواد و روش ها: این مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوای قراردادی و مطابق با روش استقرائی به روش تحلیل محتوای گرانهیم و لاندمن انجام شد، جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار ی با ۲۴ مادر نخستزای شهرستان کاشان انجام و اشباع داده ها حاصل شد. تمام مصاحبه ها ضبط، دست نویس و خط به خط تحلیل شدند. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نسخه ۱۰ نرم افزار MAXQDA انجام شد.
یافته ها: از تحلیل داده ها دو طبقه و زیر طبقات آن استخراج شد. طبقه اول نگرانی های ادراک شده مادر نسبت به سلامت خود طی بارداری بود که خود شامل زیر طبقات: تغییرات شرایط جسمی و روانی در دوران بارداری و کنار آمدن با آن، زایمان سالم، حمایت اطرافیان و اجتماع، ایفای نقش همسری و چالشهای والدگری بود. طبقه دوم نگرانی های مادر در ارتباط با سلامت جنین بود. که شامل زیر طبقات: افکار ناخوشایند در مورد شکل گیری جنین، مسئولیت پذیری در مورد سلامت جنین، و نگرانی در مورد آسیب به جنین در طی بارداری و زایمان بود.
نتیجه گیری: مادران نخستزا در دوران بارداری از نگرانی های متعددی در مورد سلامت خود و جنین رنج میبرند، این نگرانیها میتواند سلامت آنها را تهدید کند. لذا به نظر می رسد متولیان سلامت مادران با برگزاری کلاسهای آموزشی جهت کاهش دغدغه های مادران، میتوانند با کاهش افکار منفی به آنها کمک نمایند تا بارداری ایمن تری را تجربه نمایند.
سیما سادات حجازی، دکتر میمنت حسینی، دکتر عباس عبادی، دکتر حمید علوی مجد،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: دانش محدودی در خصوص انگیزههای ارائه یا عدم ارائهی مراقبت در مراقبت کنندگان خانوادگی به بیماران وجود دارد. هدف این مطالعه شناسایی انگیزههای ارائه مراقبت در مراقبت کنندگان خانوادگی بیماران تحت درمان با همودیالیز بوده است.
مواد و روش ها: این مطالعهی کیفی بهشیوهی تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. پانزده مراقبت کننده خانوادگی بیمار تحت درمان با همودیالیز با نمونه گیری مبتنی بر هدف با حداکثر تنوع وارد مطالعه شدند. محیط پژوهش، بخشهای همودیالیز بیمارستانهای آموزشی شهر تهران بود. جمعآوری داده با استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت و تا رسیدن به اشباع داده ادامه یافت. تحلیل داده به شیوه تحلیل محتوای قراردادی انجام و بدین منظور از نرم افزار MAXQDA نسخه ۱۰ بهره گرفته شد. جهت تعیین صحت و اعتبار یافتهها معیارهای مقبولیت، قابلیت اعتماد، قابلیت انتقال و تایید، مد نظر قرار داده شدند.
یافتهها: پانزده مراقبت کننده خانوادگی (۱۲زن و سه مرد)، مورد مصاحبه قرار گرفتند که اکثریت آنها (هشت نفر) همسر بیمار بودند. در مجموع، ۲۰۰ کد، ۱۲ زیرطبقه، چهار طبقه کلی و دو طبقهی اصلی استخراج شد. طبقات اصلی شامل انگیزههای اجتماعی (طبقات کلی شامل ارائه مراقبت تحت تاثیر نرمها و فرهنگ و ارائه مراقبت تحت تاثیر نفوذ اجتماعی) و انگیزههای درونی (طبقات کلی شامل انگیزه معنوی مذهبی و انگیزه اخلاقی عاطفی) بودند.
نتیجهگیری: برای بهره گیری از ظرفیتهای ارزشمند مراقبت کنندگان خانوادگی، باید به انگیزههای اجتماعی و درونی آنها در ارائه مراقبت توجه شود. یافتههای این مطالعه میتواند جهت برنامه ریزیهای آینده برای تقویت انگیزههای درونی و بهبود و هدایت انگیزههای بیرونی مراقبت کنندگان کمک کننده باشد.
معصومه خوزین، نرجس سادات برقعی، زهرا مهربخش،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و اهداف: با توجه به اهمیت اصلاح سبک زندگی در دوران بارداری، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ حاضر با هدف تعیین پیامد آموزشهای دوران بارداری بر سبک زندگی و روش زایمان زنان شهر گرگان انجام گرفت.
مواد و روش ها: اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪکوهورت گذشته نگر بر روی ۳۵۲ ﻧﻔﺮ از زنان تحتپوشش مراکز جامع سلامت شهر گرگان که ۱۲-۶ ماه از زایمان آنها گذشته، انجام شد. در ﮔﺮوه مواجهه، ۱۷۶ نفر از زنان ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪه در ﻛﻼسﻫﺎی آﻣﺎدﮔﻲ زاﻳﻤﺎن به روش سرشماری و در گروه غیرمواجهه ۱۷۶ زنان غیر ﺷﺮﻛﺖﻛﻨﻨﺪه در این کلاسها، با روش همسانسازی و متناظر با گروه مواجهه از نظر سن و تحصیلات مادر وارد مطالعه شدند. سبک زندگی بوسیله ابزار HPLP II اندازه گیری و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS۱۸ و آزمونهای کای اسکوئر، تی مستقل، من ویتنی، کروسکال والیس، آزمون آنالیز واریانس و جهت بررسی تحلیل خطر نسبی از رگرسیون لجستیک انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره کل سبک زندگی درگروه مواجهه (۲۲/۶۶ ± ۱۴۱/۱۶) و در گروه غیرمواجهه (۲۰/۶۷ ± ۱۳۷/۱۶) بود. میانگین نمره، در تمام شش زیرحیطه سبک زندگی در گروه مواجهه، بیشتر از گروه غیرمواجهه بود؛ ولی آزمون تی مستقل تفاوت معنی داری را بین دو گروه نشان نداد(۰/۰۸= P) اما در زیرحیطه مدیریت استرس این تفاوت معنادار بود(۰/۰۴= P). میزان زایمان واژینال در گروه مواجهه ۱۳/۱درصد بیشتر از گروه غیر مواجهه (۰/۰۰۹= P) یا ۱/۴۹ برابر گروه غیر مواجهه با فاصله اطمینان ۹۵ درصد (۲/۰۲-۱/۰۹) ۱/۴۹ بود.
نتیجه گیری: شرکت در کلاسهای آمادگی زایمان، باعث افزایش میزان زایمان واژینال و نیز بالاتر رفتن میانگین کل سبک زندگی و شش زیرحیطه آن، حتی با گذشت ۱۲-۶ ماه بعد از زایمان میشود و در زیرحیطه مدیریت استرس بیشترین تاثیر را دارد.
کلمات کلیدی: سبک زندگی، آموزشهای دوران بارداری، زایمان، بارداری، بعد از زایمان
مریم سادات متولی، مژگان سپاه منصور، سوسن علیزاده فرد، نصراله عرفانی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت زندگی در ارتقای سلامت بیماران اهمیت به سزایی دارد. پژوهش حاضر برای ارائه مدل ساختاری کیفیت زندگی و ارتقای سلامت زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بر اساس ادراک بیماری، سرسختی سلامت با نقش میانجی شناخت اجتماعی تدوین گردیده است.
مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تمامی زنان مبتلا به اماس عضو انجمن اماس ایران و مراجعه کننده به مرکز تحقیقات اماس بیمارستان سینا تهران بودند که تعداد ۴۷۰ نفر در سال ۱۴۰۱ به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه به پرسشنامه های کیفیت زندگی اختصاصی اماس، ادراک بیماری فرم کوتاه، سرسختی سلامت تجدید نظر شده و بازشناسی احساسات چهره (شناخت اجتماعی) به صورت آنلاین (برخط) پاسخ دادند.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد مدل ساختاری کیفیت زندگی زنان مبتلا به اماس بر اساس ادراک بیماری و سرسختی سلامت با نقش واسطه ای شناخت اجتماعی برازش مطلوب ۰/۳۷۵ دارد. بین کیفیت زندگی، ادراک بیماری با میانجی گری شناخت اجتماعی با ضریب تأثیر ۰/۱۲۴- و بین کیفیت زندگی، سرسختی سلامت با میانجی گری شناخت اجتماعی با ضریب تأثیر۶۰ /۰- رابطه منفی و معنادار وجود داشت( ۰/۰۵>P ).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت نقش میانجی شناخت اجتماعی در تأثیر ادراک بیماری و سرسختی سلامت، بر کیفیت زندگی میتواند مدل مناسبی را برای تبیین بهبود روانشناختی زنان مبتلا به اماس ارائه دهد.
زهره سادات نوابی، علیرضا احمدی، محمد رضا صبری،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری های قلبی مادرزادی از شایع ترین نقص های مادرزادی در بدو تولد می باشد. کودکان و نوجوانان با بیماری های قلبی مادرزادی به دلیل استعداد ابتلا به آندوکاردیت عفونی ناشی از بهداشت نامناسب دهان و دندان نیازمند مراقبت های ویژه دندانپزشکی می باشند. هدف مطالعه حاضر طراحی و ارزیابی نرم افزار آموزشی بهداشت دهان و دندان مبتنی بر تلفن همراه برای کودکان و نوجوانان با بیماری های قلبی مادرزادی می باشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توسعه ای بود که از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ در مرکز تحقیقات قلب کودکان اصفهان انجام شد. برای طراحی و توسعه پایگاه داده نرم افزار آموزشی بهداشت دهان و دندان از سیستم MySQL استفاده شد. توسعه نرم افزار نیز بر پایه پلتفرم اندروید انجام گرفت. طراحی و ارزیابی نرم افزار آموزشی بهداشت دهان و دندان در پنج مرحله تحلیل، طراحی، توسعه، پیاده سازی و ارزیابی انجام گرفت. برای ارزیابی کاربرد پذیری نرم افزار از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر از ۵۱ نفر از کودکان و نوجوانان ۳ تا ۱۸ سال با بیماری های قلبی مادرزادی و والدین آن ها تشکیل شده بودند.
یافته ها: نتایج ارزیابی کاربرد پذیری نرم افزار آموزشی بهداشت دهان و دندان از دیدگاه کودکان و نوجوانان با بیماری قلبی مادرزادی نشان داد که ویژگی های کاربری بودن، سهولت استفاده و تاثیرات آموزشی این نرم افزار در حد خوب ارزیابی گردید.
نتیجه گیری: کاربرد این نرم افزار می تواند در زمینه ارتقای بهداشت دهان و دندان کودکان و نوجوانان با بیماری قلبی مادرزادی مفید واقع شود.
ثریا سیابانی، هانیه السادات جمشیدی، فاطمه رجعتی، افشین الماسی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلامت جنسی زنان، نقش مدیریت قاعدگی نوجوانان آشکار است. بر اساس شواهد دختران نوجوان در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ایران مدیریت قاعدگی خوبی ندارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین اثر اجرای یک برنامه ارتقاء سلامت با استفاده از الگو پرسید-پروسید در دختران نوجوان دبیرستانی کرمانشاه انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه، یک مطالعه نیمه تجربی بدون گروه کنترل است که در سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ در شهر کرمانشاه انجام شد. در این مطالعه ابتدا نیازسنجی با شرکت ۳۰۰ نفر، دختر نوجوان دبیرستانی به صورت تصادفی دو مرحلهای انجام شد و ابزار جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه بود. سپس متناسب با نتایج نیازسنجی، مداخله آموزشی با حجم نمونه ۸۰ نفر، دختر دبیرستانی که به صورت تصادفی دو مرحلهای انتخاب شدند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا بر اساس الگو ی پرسید-پروسید بود و قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله توسط دانش آموزان تکمیل شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه۲۲ و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نیاز سنجی نشان داد که میانگین نمره آگاهی دانشآموزان (میانگین ± انحراف معیار) برابر ۳/۹± ۷/۰۶، نمره نگرش برابر۸/۳۳ ± ۳۳/۱۶ و نمره خودکارآمدی برابر ۹/۴۴ ± ۳۲/۲۸ بود. نتایج مقایسهای نشان داد که میانگین و میانه عوامل مستعدکننده، عوامل قادرکننده و عوامل تقویتکننده (۰/۰۰۱>p) از نظر آماری در سه مقطع (قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله) تفاوت معنا داری دارد.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از این مطالعه، نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه آموزشی براساس الگوی پرسید-پروسید و اجزای آن (عوامل مستعدکننده، عوامل قادرکننده و عوامل تقویتکننده) بر مدیریت قاعدگی دختران نوجوان است.
طاهره کمالی خواه، اعظم سادات رضوی، رضا شهرآبادی، محمد حسن رخشانی، حمید جوینی، معصومه هاشمیان، فریبا شهرکی ثانوی، علی مهری،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری ایدز یک معضل بهداشت عمومی میباشد که برای پیشگیری آن انجام آزمون غربالگری پیشنهاد میشود. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل فرایند اتخاذ احتیاط جهت انجام آزمون غربالگری HIV انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه نیمهتجربی بر روی ۱۲۰ نفر از دانشجویان سال سوم و چهارم رشتهی پرستاری شهر سبزوار سال ۲۰۱۹ با روش نمونهگیری تصادفی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهی محققساخته با روایی و پایایی مناسب شامل اطلاعات دموگرافیک، آگاهی و سازههای مدل فرایند اتخاذ احتیاط بود. جمعآوری اطلاعات قبل، دو هفته و دو ماه بعد از مداخله در گروههای مداخله و کنترل انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار spss۱۹ و آزمونهای کایدو، تیمستقل، GEE و رگرسیون خطی چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در مطالعهی حاضر ۲۱/۷، ۳۵، ۲۸/۳، و ۱۵ درصد دانشجویان بهترتیب در مرحلهی۲، ۳، ۴و ۵ بودند. بعد از مداخله ۵۵ درصد از افراد در گروه مداخله به مرحلهی ۶ (انجام رفتار) پیشرفت نمودند. مداخلهی آموزشی، ۴% آگاهی، ۶% حساسیت، ۱۶% منافع درکشده و خودکارآمدی را افزایش داد. همچنین رفتار گروه مداخله را نسبت به کنترل بیش از ۳ برابر بهبود بخشید(۰/۰۲۸=p).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاکی از آن بود که مداخلهی آموزشی به دانشجویان علیرغم اینکه در مراحل مختلف مدل جای گرفته بودند شانس اینکه به مرحله نزدیکتر به انجام رفتار قرار بگیرند را افزایش داد. بنابراین طراحی مداخلات آموزشی در پیشبرد گروه هدف از مراحل عدم درگیری یا تصمیمگیری برای انجام آزمایش به سمت انجام آزمایش اچآیوی پیشنهاد میشود.
مهناز کریمی، فاطمه محمدزاده، آرزوسادات حاجی وثوق، فریبا عسکری،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقای سواد سلامت جنسی به درک و ارزیابی بهتر خطرات سلامت جنسی کمک میکند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخلهی آموزشی با استفاده از فناوری سلامت مبتنی بر تلفن همراه بر سواد سلامت جنسی زوجین ایرانی انجام شد.
مواد و روشها: در این کارآزمایی در عرصه تصادفی، تعداد ۱۳۱ زوج تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت شهر گناباد در سال ۱۴۰۲ بهصورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. زوجین گروه آزمون، مداخلهی آموزشی درباره سلامت جنسی را طی ۴ جلسه ۲۰ دقیقهای در طول ۴ هفته، بهصورت ارسال فایلهای صوتی، تصویری و متنی در بستر شبکههای اجتماعی مجاز مانند ایتا و روبیکا به تلفنهمراه دریافت کردند. زوجین گروه کنترل، آموزشهای روتین و رایج در مراکز را دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل فرم ثبت مشخصات دموگرافیک و پرسشنامهی سواد سلامت جنسی (SHELA) بود. دادهها با استفاده از مدل رگرسیونی معادلات برآوردی تعمیمیافته (GEE) در سطح معنیداری ۰/۰۵ تجزیه وتحلیل شد.
یافتهها: نتایج آزمون GEE نشان داد که پس از اجرای مداخله، نمرات سواد سلامت جنسی و زیرمقیاسهای آن، در طول زمان در زوجین گروه آزمون از گروه کنترل بیشتر بود (۰/۰۵> p).
نتیجهگیری: مداخلهی آموزشی با استفاده از فناوری سلامت مبتنی بر تلفن همراه میتواند باعث افزایش سواد سلامت جنسی زوجین گردد. پیشنهاد میگردد با توجه به مراجعهی کمتر زوجین به مراکز خدمات جامع سلامت بهدلایلی از قبیل شرایط فرهنگی، خجالت و انگ صحبت دربارهی مسائل جنسی، از این فناوری در آموزش زوجین در مراکز استفاده گردد.