Cognitive Skills Training

Impact of Cognitive Skills Training on Reducing Depression Among Clients During Pregnancy & Postpartum Referring to Health Centers

 

Nasrin Mosavinejad1, Farkhondeh Aminshokravi2*, Shohreh Shahmohammadi3  

 

1. MSc. in Health Education, Dept. of Health Education, Faculty of Medical Sciences, Tarbiat Modares University (TMU), Tehran, Iran.  

2. Associte Professor, Dept. of Health Education, Faculty of Medical Sciences, TMU, Tehran, Iran (Corresponding Author) Tel: 02182884506 aminsh_f@modares.ac.ir

3. MSc. in Health Education, Student Research committee, Faculty of Medical Sciences, TMU, Tehran, Iran.

 

ABSTRACT

Background and objective: Depression during pregnancy and after childbirth endangers mental health of the mother and physical health of the baby. Cognitive skills training can reduce the depression and anxiety of these periods. Thus, this study was designed to investigate the impact of cognitive skills training intervention program on women during pregnancy and postpartum referred to health centers in Khorramabad.

methods: This semi-experimental study was conducted on 120 pregnant women referred to the Health Centers. The participants were selected applying simple selection method. Data was gathered using Beck questionnaire before and two months after the educational intervention. Case group received the intervention program through lecturing.   Data was analyzed applying SPSS16 and statistical tests (chi-square, t-test and regression) were applied.

Results: Participants mean age was 27.29±5.76. The age range was between 18 and 39. After intervention, depression mean score changed from 38.13±7.45 to 29.95±5.12; the reduction in the case group statistically was significant (p=0.001).

Conclusion: Training cognitive skills have a positive impact on reducing depression among pregnant women during and after pregnancy. Therefore, it is recommended that this intervention, after being valified by a few other researches, be combined in pre and postnatal care in health centers. 

Paper Type: Research Article.

Keywords: Cognitive skills training, Pregnancy Depression, Postpartum Depression, Beck Depression Inventory. Khoramabad.

u Citation: Mosavinejad N, Shahmohammadi S & Aminshokravi F. Impact of Cognitive Skills Training on Reducing Depression Among Clients During Pregnancy & Postpartum Referring to Health Centers. Iranian Journal of Health Education and Health Promotion. Spring 2015;3(1): [39-48].

 

آموزش مهارت‌های شناختی

تأثیر آموزش مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان مادران باردار مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی

نسرین موسوی­نژاد1، فرخنده امین­شکروی*2 و شهره شاه­محمدی3

1. کارشناس ارشد آموزش بهداشت، گروه آموزش بهداشت، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران

*2. دکترای آموزش بهداشت، دانشیار گروه آموزش بهداشت، دانشكده علوم پزشكي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ایران (نويسنده مسئول) 02182884506 aminsh_f@modares.ac.ir

3.  کارشناس ارشد آموزش بهداشت، کمیته اخلاق پزشکی، دانشکده علوم پزشکی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران

 

چکیده

زمینه و هدف: افسردگی در طی بارداری و پس از زایمان سلامت روحی روانی مادر و سلامت فیزیکی نوزاد را به خطر می­اندازد و آموزش مهارت‌های شناختی روشی مؤثر در کاهش میزان اضطراب و افسردگی  دوران بارداری و پس از زایمان است. به همین منظور، جهت بررسی تأثیر آموزش مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان بر روی مادران باردار مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان خرم­آباد این مطالعه انجام شد.

مواد و روش­ها: این یک مطالعه نیمه‌تجربی بود که بر روی 120 زنان باردار مراجعه­کننده به مراکز بهداشتی درمانی، که به‌صورت غیرتصادفی، در دسترس و داوطلب انتخاب شده بودند، انجام شد. داده­ها با استفاده از پرسشنامه بِک قبل و دو ماه بعد از مداخله آموزشی جمع­آوری گردید. گروه آزمون با استفاده از روش سخنرانی در خصوص مهارت‌های شناختی مؤثر بر کاهش افسردگی دوران بارداری و پس ­از زایمان آموزش دیدند. تحلیل آماری با به­کارگیری SPSS16 و با استفاده از آزمون‌های کای­اسکوئر، رگرسیون خطی و تی­ انجام شد.

یافته­ها: میانگین سنی آزمودنی­ها 76/5 ±29/27 و دامنه حداقل 18 و حداکثر 39 سال بود. پس از آموزش در گروه آزمون میانگین نمره افسردگی از 45/7± 13/38 به 12/5± 95/29 رسید که آزمون تی زوجی میزان کاهش را معنا­دار نشان داد (001/0=p).

نتیجه­گیری: آموزش‌های مهارت‌های شناختی در کاهش  افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان تأثیر معناداری داشته است. پیشنهاد می­شود اين برنامه آموزشي بعد از تأييد در چند پژوهش ديگر در برنامه­ مراقبت­های دوران بارداری و پس زایمان ادغام گردد.

نوع مقاله: مطالعه پژوهشی

کلیدواژه‌ها: افسردگی دوران بارداری، افسردگی پس از زایمان، مهارت‌های شناختی، آزمون افسردگی بِک، خرم­آباد.

t استناد:  موسوی­نژاد ن، شاه­محمدی ش، امین­شکروی ف. تأثیر آموزش مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان مادران باردار مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی. فصلنامه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت. بهار 1394؛3(1): [39-48].


مقدمه

اختلال افسردگی یکی از شایع­ترین اختلالات روان‌پزشکی است. شیوع آن در طول عمر 15%- 25% است (1). افسردگی در مقایسه با بسیاری از مشکلات بهداشتی شایع، یک مشکل جدی است که با میزان مرگ بالایی همراه است. پژوهش­های قبلی نشان می­دهند احتمال خودکشی در افراد افسرده 15% افزایش می‌یابد (2). شیوع افسردگی در طی بارداری  بسیار متفاوت گزارش‌شده است و از 4% تا 6/17% متغیر است (1). پژوهش­های مختلف شیوع افسردگی پس از زایمان را طیفی از 10 تا 20%، 10 تا 15%، 20 تا 28%، و نیز در برخی از پژوهش­ها در ایران، شیوع افسردگی پس از زایمان را طیفی از 16 تا 31% گزارش کردند (3-7). شيوع بالاي اضطراب و افسردگي در دوران بارداري و اثرات مخرب آن بر جنين و مادر درخور توجه است (8-10).  

یکی از مؤثرترین راه‌های مقابله با اضطراب و افسردگی، استفاده از روش­های غیردارویی است. مطالعات نشان داده­اند که مداخلات آموزشی و مهارتی در کاهش افسردگی مؤثر بوده و می­تواند سبب ارتقای کیفیت‌زندگی مادر شود (11). یکی از عواملی که در بروز افسردگی پس از زایمان نقش عمده­ای دارد، حمایت اجتماعی است. حمایت اجتماعی عبارت است از کسب اطلاعات، کمک­های مادی، طرح یا توصیه بهداشتی، حمایت عاطفی از سوی دیگرانی که فرد به آن‌ها علاقه‌مند است و یا برای آن­ها ارزشمند هستند و بخشی از شبکه­ اجتماعی فرد به شمار می­روند؛ مانند همسر، بستگان، دوستان و نیز ارتباط با نهادهای مذهبی (12). حمایت اجتماعی، شکل­های متعددی دارد. ازجمله حمایت ارزیابی که به معنی کمک به فرد برای فهم و مقابله بهتر با رویداد استرس­زاست، که در این شرایط آموزش مهارت‌های شناختی می­تواند مؤثر واقع شود (13). شناخت به معنای معرفت و عمل دانستن تعریف می­شود. با توجه به این تعریف، مهارت‌های شناختی به مهارت‌هایی اطلاق می‌شود که امکان دانستن را فراهم می‌کنند (14) . بر اساس نظریه آرن بِک تأثیر مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی بارداری و پس از زایمان مؤثر است (2).

حوادث استرس­زای دوران بارداری به‌طور معنا­داری میزان شیوع افسردگی پس از زایمان را افزایش می­دهد (15). آموزش‌های دوران بارداری بر آمادگی جسمانی، عاطفی و روانی خانواده­ها برای زایمان و ارتقاء سلامتی و بهبود رفتارهای سبک زندگی در طول سال‌های باروری تمرکز می­کند. این کلاس‌ها به‌طور گسترده­ای به زوج‌ها در یادگیری مواردی مانند  بارداری، زایمان و والد شدن کمک می کند (16). از فواید مهم شرکت در این کلاس‌ها افزایش رضایت والدین، افزایش خودباوری و ارتباط بیشتر اعضای خانواده با یکدیگربوده  است (17).

مطالعه بارلو و همکاران (18) پیرامون تأثیر آموزش نقش مادری در دوران بارداری بر افسردگی پس از زایمان نشان داد که آموزش مادران به‌تنهایی نمی­تواند سبب کاهش افسردگی پس از زایمان مادر گردد. مطالعه باستانی و همکاران (19) تحت عنوان «تأثیر آموزش آرام­سازی در کاهش اضطراب و افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان» نیز نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر یادگیری مهارت‌های شناختی- رفتاری، آرام­سازی در بارداری، سبب کاهش اضطراب و افسردگی پس از زایمان می­شود. باکوم و اپستین (20) به اين مطلب اشاره دارند که از ديدگاه شناختي- رفتاري كمبود مهارت­هاي ارتباطي زوج و شيوه­هاي نامتناسب در بيان هيجانات مثبت و منفي، مطالعه شناخت­ها در پريشاني زوج‌ها را پيچيده­تر می­کند، در ناهماهنگي­هاي زوج‌ها، بر كيفيت رابطه تأكيد می­شود. نتایج مطالعه خرمی‌راد (21) بر لزوم توجه به بهداشت روانی مادران و گنجاندن برنامه­های غربالگری-  حمایتی و مشاوره­ای بهداشت روان در مراقبت­های روتین بعد از زایمان تأکید دارد. برخی از پژوهشگران آموزشِ مهارت‌های شناختی ازجمله مهارت حل مسئله را روشی مؤثر در کاهش شدت افسردگی پس از زایمان به حساب می­آورند (22). در مطالعه­ای که به بررسی اثر مداخله آموزشی شناختی بر روی زوجینی که به تازگی بچه­دار شده بودند پرداخته بودند، به این نتیجه رسیدند که شرکت زنان باردار در کلاس‌های آموزش شناختی در دوران بارداری باعث کاهش میزان اضطراب و افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان در زنان باردار نشده است (23).

میزان بالای افسردگی در زنان تازه وضع حمل­کرده سلامت عمومی جامعه را به خطر می­اندازد و باید تحقیقات بیشتری در زمینه درمان و پیشگیری افسردگی پس از زایمان به عمل آید. اکنون ما با این سؤال اساسی روبه­رو هستیم که آیا آموزش مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی دوران بارداری پس از زایمان مؤثر است؟

 

مواد و روش­ها

این پژوهش یک مطالعه نیمه‌تجربی  همراه با گروه شاهد است. در این مطالعه توصیفی تحلیلی که به‌صورت مقطعی انجام گردید، از نمونه­گیری غیرتصادفی در دسترس داوطلب استفاده‌شد. زنان باردار مراجعه‌کننده به سه مرکز بهداشتی درمانی شهری شهرستان خرم­آباد جهت دریافت مراقبت­های بارداری موردمطالعه قرار گرفتند و افرادی که جهت پر کردن پرسشنامه، حاضر به همکاری شدند، وارد مطالعه گردیدند. معیار خروج از مطالعه، نداشتن تمایل افراد برای شرکت در کلاس‌های آموزشی و یا جابجایی و نقل‌مکان و دسترسی نداشتن به آنان در طول مطالعه بود.

روش گردآوری داده­ها به این صورت بود که با کسب اجازه کتبی از افراد  و دادن توضیحات کافی در موردپژوهش، درصورتی‌که فرد حائز شرایط تعیین‌شده جهت مطالعه بود به‌عنوان نمونه انتخاب شدند و به­طور تصادفی در گروه شاهد و مورد قرار گرفتند. 60 نفر مادر باردار به‌عنوان گروه مداخله در کلاس‌های آموزش مهارت‌های شناختی شرکت کردند و 60 نفر مادر باردار به‌عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد.. خانم­های باردار گروه مورد علاوه بر دریافت مراقبت­های روتین، در کلاس‌های آموزشی مهارت‌های رفتاری نیز شرکت نمودند ولی خانم­های باردار گروه شاهد فقط مراقبت­های روتین مراکز بهداشتی درمانی را دریافت نمودند. بسته آموزشی طراحی‌شده بر اساس نظریه آرن بِک مبتنی بر تأثیر مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی بارداری و پس از زایمان بود که در طی جلسات آموزشی آشنایی با خطاهای شناختی و مقابله با آن ارائه گردید.

در خصوص سنجش شدت اختلال افسردگی، چند روش گزارش فردی و مقیاس درجه­بندی بالینی معتبر وجود دارد. در این پژوهش از پرسش­نامه افسردگی بک،[1] جهت بررسی نشانه­های افسردگی در نمونه­ها استفاده‌شده است. این آزمون یک ابزار تشخیصی است که در سال 1961 برای سنجش افسردگی تدوین‌شده است و شامل 84 سؤال است که تحت عنوان 21 جنبه گروه­بندی می­شود: 1- خلق، 2- بدبینی، 3- احساس شکست، 4- نارضایتی، 5- احساس گناه، 6- احساس تنبیه، 7- نفرت از خود، 8- اتهام به خود، 9- تمایل به خودآزاری، 10- گریستن، 11- زودرنجی، 12- گوشه­گیری از اجتماع، 13- بی­تصمیمی و درماندگی، 14- تصویر بدنی، 15- تنبلی یا کاهلی در کار، 16- اختلال در خواب، 17- خستگی‌پذیری، 18- بی­اشتهایی، 19- کاهش وزن، 20- اشتغالات ذهنی در مورد سلامتی بدن و 21- کاهش نیروی جسمی در برابر هر جنبه که نماینده یک نشانه رفتاری ویژه از افسردگی است. شدت و ضعف اختلال در جنبه­های مذکور با چهار یا پنج جمله نوشته‌شده برای هر جنبه موردسنجش قرار می­گیرد. معیارهای مورداستفاده در این آزمون از صفر تا 3 که نشانه سلامت‌روانی تا اختلالِ حاد در هر جنبه نمره‌گذاری شده است. میانگین زمان برای پاسخ­گویی به آزمون بک بین 15 تا 35 دقیقه تعیین‌شده بود. هر فرد آزمون‌شونده می­توانست از هر یک از جنبه­های 21 گانه پرسشنامه تنها یک جمله را که بیشتر با وضع فعلی او مطابقت داشت، برگزیده و با علامتی آن را مشخص ­کنند. جمع نمرات برای هر فرد می­توانست از صفر تا 63 باشد. در این پرسشنامه مجموعاً 84 جمله وجود داشت که تحت عنوان جنبه­های 21 گانه آزمون افسردگی بک گروه­بندی شده­اند.

روایی اين پرسشنامه از طریق روایی محتوایي توسط پژوهشگران مختلف تعيين شده است  (24): تشکلی و مهیار ضریب پایایی آن را 78/0 و پژوهش پرتوی در سال 1354، وهاب­زاده در سال 1352 و چگینی در سال 1381. میزان پایایی پرسشنامه بک بالا گزارش‌شده است؛ یعنی از 70/0 تا 90/0 متغیر بوده است (25).  

معیارهای مورداستفاده برای آزمون بک چندین نوع است:

1- افرادی که به افسردگی طبیعی مبتلا هستند؛ جمع نمرات آن‌ها صفر تا 15 است.

2- افرادی که به افسردگی خفیف مبتلا هستند؛ جمع نمرات آن‌ها 15 تا 31 است.

3- افرادی که به افسردگی متوسط مبتلا هستند؛ جمع نمرات آن‌ها بین 31 تا 47 است.

4- افرادی که به افسردگی شدید مبتلا هستند، جمع ­نمرات آن‌ها بین 47 تا 63 است.

برای یافتن مرز مورداطمینان، این آزمون را می­بایست در هر قومی استاندارد شود. خود بِک عدد 17 را مرز اعتماد می­داند و معتقد است که جمع نمرات افراد مبتلا به افسردگی بالاتر از 17 است. آزمون افسردگی بک به‌عنوان یک آزمون مستقل از فرهنگ خاصی شناخته‌شده و طبقات مختلف سازنده آن اختصاص به محیط اجتماعی ندارند و حتی مخصوص به هیچ طبقه­بندی اجتماعی یا تحصیلی خاص نیستند (2).

با در نظر گرفتن نتایج آزمون اولیه، برنامه آموزشی تهیه و تدوین شد. پس از تدوین و تائید محتوای آموزشی، مداخله به روش سخنرانی طی 6 جلسه 45 دقیقه­ای (20 دقیقه سخنرانی و 25 دقیقه پرسش و پاسخ) در طی 4 هفته برای مادران باردار گروه مورد توسط روان­شناس بالینی با عناوین زیر اجرا گردید:

ü  مقابله با تعمیم­ مبالغه­آمیز:  افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند، حقایق زندگی را پررنگ­تر از مقدار واقعی می­بینند. به­طور مثال، شخصی دوست قدیمی خود را می­بیند و به او سلام می­کند. دوست قدیمی مانند همیشه سلام او را به گرمی جواب نمی­دهد. او از این مسئله ناراحت می­شود و این واقعه را برای خود فاجعه تلقی می­کند. این در حالی است که شاید دلایل مختلفی برای آن وجود داشته باشد و از طرفی آن­قدر هم مهم نباشد، ولی ساعت­ها این مسئله ذهن فرد را درگیر خود می­کند.

ü  مقابله با خطای ذهن‌خوانی: افرادی که دارای خطای ذهن‌خوانی هستند، فرض را بر این می­گذارند که می­دانند آدم­ها چه می‌کنند بی‌آنکه شواهد کافی در مورد افکارشان داشته باشند. به­طور مثال، او فکر می­کند من یک بازنده­ام. برای مقابله با این امر بهتر است میزان اعتقاد به این فکر را درجه­بندی کنیم و مزایا و معایب این فکر را بررسی کنیم؛ ببینیم چه شواهدی برای رد یا تائید این فکر وجود دارد. فکر می­کنید بعضی از افراد نسبت به شما حسودند. اولاً، آیا چنین فکری می­کنید. ثانیاً اگر چنین فکر می­کنید و مشغله ذهنی شما این باشد، آیا از حسادت او کاسته می­شود. ثالثاً طبیعی است که بعضی ما را دوست ندارند و شاید حسادت هم بکنند. اگر ما به آن شخص محبت کنیم و به او احترام بگذاریم آیا از حسادت او کم می­شود یا اگر از او افراد کنیم و این موضوع مشغله فکری ما باشد.

ü  مقابله با خطای استدلال احساسی: افرادی که دارای استدلال احساسی هستند، فکر می‌کنند که احساسات منفی ما لزوماً منعکس‌کننده واقعیت­ها هستند. این نوع استدلال احساسی ما را از بسیاری واقعیت­ها دور نگه می­دارد. به­طور مثال،:«احساس می­کنم گناه می­کنم، پس باید آدم بدی باشم.» یا «خشمگین هستم، پس معلوم می­شود با من منصفانه برخورد نشده است.» یا «چون احساس حقارت می­کنم، معنایش این است که فرد درجه دومی هستم یا احساس نومیدی می­کنم، پس حتماً باید نومید باشم.»

ü  مقابله با خطای شناختی درشت‌نمایی: فرد از یک‌سو درباره اهمیت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغه می­کند و از سوی دیگر اهمیت جنبه­های مثبت زندگی را کمتر ازآنچه هست برآورد می­کند.

در این پژوهش میزان افسردگی زنان باردار از طریق پاسخگویی به آزمون بِک در طول بارداری و 42 روز پس از زایمان سنجیده شد. سن افراد موردمطالعه 18 تا 39 سال بوده و محل سکونت افراد شهرستان خرم­آباد بود.  و تعداد نمونه­ها 120 زن باردار مراجعه‌کننده به مرکز بهداشتی درمانی شهرستان خرم­آباد بود. این تعداد به‌طور تصادفی در دو گروه 60 نفر مورد و شاهد قرار گرفتند. داده‌های گردآوری‌شده با استفاده از SPSS16 و با استفاده از آزمون‌های کای­اسکوئر، من‌ویتنی و مدل رگرسیونی تجزیه‌وتحلیل شد.

 

یافته­ها

توزیع سنی افراد از طریق آزمون کای­اسکوئر بررسی شد. در دو گروه تفاوت معنی­داری مشاهده نشد (05/0p>). میانگین و انحراف‌معیار سن در گروه شاهد برابر 51/5 ±70/26 بود و  در گروه مداخله 91/5 ±88/27 بود. تحصیلات 50 نفر (7/41%) دیپلم بود؛ گرچه توزیع افراد برحسب تحصیلات در دو گروه شاهد و مورد متفاوت بود، اما آزمون من­ویتنی میانه مدرک تحصیلی، تفاوت معنی­داری در دو گروه نداشت (05/0p>) و همچنین توزیع زنان ازلحاظ متغیر شغل در دو گروه متفاوت بود (05/0P<). و اکثر خانمها خانه­دار بودند. بیشتر زنان  کمتر از 3 باردار شده بودند (7/86%) و تعداد فرزندان و مرتبه بارداری در دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0p>). (جدول 1).

جدول 1. فراوانی متغیرهای جمعیت‌شناختی در دو گروه مورد و شاهد

متغیر

مورد

فراوانی (%)

شاهد

فراوانی (%)

P- value

سن

میانگین (انحراف‌معیار)

88/27 (91/5)

70/26 (51/5)

80/0

تعداد فرزند

صفر

17 (3/28)

19 (7/31)

85/0

یک

20 (3/33)

17 (3/28)

دو

17 (3/28)

14 (3/23)

سه و بیشتر

6 (10)

10 (6/16)

رتبه بارداری

اول

17 (3/28)

21 (35)

44/0

دوم

20 (3/33)

15 (25)

سوم و بالاتر

23 (3/38)

24 (40)

تحصیلات

زیر دیپلم

7 (7/11)

10 (6/16)

11/0

دیپلم و بالاتر

53 (3/88)

50 (4/83)

شغل

خانه­دار

48 (80)

34 (7/56)

001/0

شاغل

12 (20)

26 (3/43)

      *05/0p-value<

 

 

گرچه نمرات افسردگی بک دارای طیف لیکرت هستند، اما با توجه به رد نشدن فرض نرمال در نمرات افسردگی  مدل رگرسیونی ارزیابی شد (05/0p=). متغیر وابسته شامل نمره بک در شروع مطالعه و متغیرهای مستقل شامل مرتبه بارداری، شغل و تحصیلات هستند (جدول 2). همچنین مرتبه بارداری در میزان افسردگی تأثیر دارد و با افزایش مرتبه بارداری میزان افسردگی نیز افزایش می‌یابد (05/0>p) ولی آزمون من‌ویتنی تفاوت معنی­داری را بین بارداریهای اول و دوم  نشان نمیدهد)05/0(p>. همچنین سن نیز تأثیر معناداری دارد و با افزایش سن افسردگی کاهش می‌یابد (05/0p<) متغیرهای تحصیلات و شغل تأثیر معناداری را نشان نمیدهند(05/0p>) (جدول 2).

جدول 2. ارتباط بین میانگین نمره افسردگی با متغیرهای جمعیت‌شناختی قبل از مداخله در واحدهای پژوهش

متغیر

ضرایب استانداردنشده

ضرایب استانداردشده

t

p-value*

B مطلق

انحراف‌معیار

Beta استاندارد

پایدار

85/38

35/4

 

92/8

001/0>

مرتبه بارداری

63/3

96/0

52/0

76/3

001/0>

تحصیلات

20/0

85/0

03/0

23/0

81/0

شغل

45/1-

14/2

09/0-

67/0-

49/0

سن

35/0-

17/0

27/0-

03/2-

04/0

گروه­بندی

51/0

38/1

03/0

37/0

71/0

*05/0p-value<

 

 

جدول 3 نشان می­دهد میانگین نمره افسردگی در ابتدای مطالعه در گروه شاهد 47/7 ±33/37 بوده است؛ که در انتهای مطالعه با 1/1 واحد کاهش به 80/6± 23/36 رسید؛ آزمون تی زوج این میزان کاهش را معنا­دار نشان نمی­دهد (05/0p>). ولی در گروه مورد میانگین نمره افسردگی پس از آموزش از 45/7 ± 13/38 به 12/5 ± 95/29 کاهش یافت؛ که آزمون تی زوج این میزان کاهش را معنادار نشان می­دهد (001/0 p<).

جدول 3. میانگین افسردگی قبل و بعد آموزش در دو گروه

معنا­داری*

بازه زمانی

گروه

بعد از مداخله

قبل از مداخله

انحراف‌معیار

میانگین

انحراف‌معیار

میانگین

07/0

80/6

23/36

47/7

33/37

شاهد

001/0>

12/5

95/29

45/7

13/38

مورد

*05/0p-value<

 

 

بحث

هدف از این پژوهش، تأثیر آموزش مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی در دوران بارداری و پس از زایمان مادران باردار مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان خرم­آباد بود. توزیع سنی نمونه­ها در هر دو گروه با یکدیگر همسان بودند و  تفاوت معنا­داری بین آن­ها مشاهده نشد. همچنین نتایج حاکی از آن است که سن نیز تأثیر معنا­داری بر افسردگی دارد و با افزایش سن افسردگی کاهش می‌یابد. یافته­های مطالعه رحمانی و همکاران (26) نیز تأییدی بر این مطالعه بود.

یافته­های پژوهش حاضر حاکی از آن است متغیر تحصیلات در میزان افسردگی تأثیر معنا­داری ندارند. نتایج مطالعه رحمانی و همکاران (26) و سلیمان و همکاران (27) با مطالعه حاضر همسو نمی­باشد. شاید علت این امر تفاوت فرهنگی در محل انجام مطالعه باشد مطالعه رحمانی و همکاران (26) در تهران و بافت فرهنگی خاص خود انجام‌شده که با خصوصیات فرهنگی افراد موردپژوهش مطالعه حاضر که در شهر خرم‌آباد صورت پذیرفته متفاوت بوده است. ولی ﻣﻂﺎﻟﻌﻪ ﺧﺮﻣﻲ­ﺭاﺩ (21) متغیر ﺗﺤﺼﻴﻼﺕ را به‌عنوان ﻳﻚ ﻋﺎﻣﻞ شناسایی ‌شده ﻛﻪ ﺭاﺑﻂﻪ ﻣﻌﻨاﺩاﺭﻱ ﺑﺎ اﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﭘﺲ اﺯ ﺯاﻳﻤﺎﻥ داشته باشد را ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪاﺩ؛ ﻛﻪ اﺯ اﻳﻦ ﻧﻆﺮ ﺑﺎ ﻣﻂﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ همسو می‌باشد.

بر اساس ﻳﺎﻓﺘﻪ­ﻫﺎﻱ ﻣﻂﺎﻟﻌﻪ محمدی (28) و سلیمان و همکاران (27) اﻓﺴﺮﺩﮔﻲ پس از زایمان ﺩﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﺎﻏﻞ ﻛﻤﺘﺮ اﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ­ﺩاﺭ است. این در حالی است که ﺩﺭ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻴﻦ ﻣﻴﺰاﻥ اﻓﺴﺮﺩﮔﻲ و ﺷﺎﻏﻞ ﺑﻮﺩﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎﺭﺩاﺭ ﺭاﺑﻂﻪ معناداری ﭘﻴﺪا ﻧشد. به نظر می­رسد علت این امر، تفاوت در حجم نمونه موردبررسی در این مطالعات بوده باشد. حجم نمونه در مطالعه آقاپور و محمدی (28) تقریباً سه برابر و در مطالعه سلیمان و همکاران (27) تقریباً چهار برابر حجم نمونه موردبررسی در مطالعه حاضر بود.

نتایج نیز نشان داد مرتبه بارداری در میزان افسردگی تأثیر دارد و با افزایش مرتبه بارداری میزان افسردگی نیز افزایش می‌یابد. نتایج مطالعه رحمانی و همکاران (26) و سلیمان و همکاران (27) با مطالعه حاضر همسو می­باشد. ولی نتایج مطالعه ﺻﺎﻟﺤﻲ­ (29) ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺷﻴﻮﻉ اﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﭘﺲ اﺯ ﺯاﻳﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﺨﺴﺖ­ﺯاﻫﺎ و ﺯﻧﺎﻥ ﭼﻨﺪﺯا اﺧﺘﻼﻑ ﻣﻌﻨا­ﺩاﺭﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪاﺭﺩ و نیز ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺣﺎﻣﻠﮕﻲ تأثیری ﺩﺭاﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻴﺰاﻥ اﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﭘﺲ اﺯ ﺯاﻳﻤﺎﻥ ﻧﺪاﺭﺩ؛ اﻳﻦ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﻣﻂﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻫﻤﺴﻮ نمی­باشد. شاید علت آن تعداد بالای مادران باردار نخست­زا در مطالعه ‌ایشان باشد (حدود 51%) که نتایج را تحت­الشعاع قرار داده باشد. درصورتی‌که در مطالعه حاضر حدود 31% مادران شکم اول بودند و بقیه بارداری دوم و بیشتر را تجربه می­کردند (29).

مطالعه باستانی و همکاران (19) که تأثیر آموزش آرام­سازی در کاهش اضطراب و افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان را بررسی می­کردند نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر یادگیری مهارت‌های شناختی- رفتاری و آرام­سازی در بارداری، سبب کاهش اضطراب و افسردگی پس از زایمان می­شود.

همچنین یافته­ها حاکی از آن است در گروه شاهد میزان نمره افسردگی در انتهای مطالعه کاهش‌یافته است؛ ولی این کاهش تفاوت معنا­داری با میانگین نمره افسردگی در ابتدای مطالعه ندارد. از طرفی، در گروه آزمون میانگین نمره افسردگی بعد از مداخله آموزشی نسبت به ابتدای مطالعه به‌طور معنا­دار کاهش‌یافته است. درواقع، این نتایج نشان می­دهد که آموزش تأثیر مثبتی در کاهش افسردگی داشته است. در مطالعه بهرامی و همکاران (30) نیز نتایج نشان داد که کلاس‌های آموزشی دوران بارداری باعث افزایش آگاهی از تغییرات دوران بارداری، افزایش مهارت‌های ارتباطی، افزایش حضور زنان در اجتماع و افزایش حمایت همسر می­شود که این عوامل خود باعث کاهش عوامل استرس­زاهای مختلف روانی و زیستی ایجادشده در بارداری و درنتیجه کاهش افسردگی پس از زایمان می­گردد. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﻂﺎﻟﻌﻪ می[2] (17) و ﺑﻬﺮاﻣﻲ و همکاران (30) ﺑﺎ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﻫﻤﺴﻮ است. ولی نتایج تحقیقات در انگلیس و استرالیا نشان داد که شرکت زنان باردار در کلاس‌های آموزش شناختی در دوران بارداری باعث کاهش میزان اضطراب و افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان در زنان باردار نمی­شود (31). شاید علت این تفاوت با نتایج مطالعه حاضر ‌حمایت نشدن مادران توسط همسران خود و اجتماع، کاهش اعتمادبه‌نفس آنان، نگرش­های متفاوت آن‌ها و آموزش ندیدن مهارت‌های ارتباطی باشد.

همچنین بارلو و همکاران (18)، که به بررسی تأثیر آموزش نقش مادری در دوران بارداری بر افسردگی پس از زایمان پرداخته بودند، نشان دادند که آموزش مادران به‌تنهایی نمی­تواند سبب کاهش افسردگی پس از زایمان مادر گردد. درحالی‌که مطالعه باستانی و همکاران (19) نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر یادگیری مهارت‌های شناختی- رفتاری و آرام­سازی در بارداری سبب کاهش اضطراب و افسردگی پس از زایمان می­شود؛ نتایج این پژوهش، یافته­های مطالعه حاضر را تائید می‌نماید.   مطالعه آژ و همکاران (32) که در مورد زنان باردار در سه‌ماهه سوم انجام یافت نشان داد که آموزش مهارت‌های شناختی در کاهش نمره اضطراب کل و اضطراب موقعیتی تأثیر معنادار دارد. بااین‌حال، مطالعه خرسندی و همکاران (33) در مورد زنان باردار در سه‌ماهه سوم نشان داد که آموزش مهارت‌های شناختی در کاهش نمره اضطراب کل اضطراب موقعیتی تأثیر معناداری دارد.

این پژوهش نشان داد شرکت در کلاس‌های آموزش مهارت‌های شناختی بر کاهش افسردگی مادران باردار مؤثر بوده است و افرادی که در این کلاس‌ها شرکت نموده­اند، به‌مراتب میزان افسردگی کمتری را نسبت به گروه شاهد داشته­اند. لذا به نظر می­رسد گنجاندن برنامه آموزشی مهارت‌های شناختی در مراقبت­های روتین دوران بارداری، در کاهش آمار افسردگی زنان باردار نقش مؤثری داشته باشد.

علیرغم نقاط قوت این مطالعه همانند مطالعات دیگر، نقاط ضعفی نیز دارد. یکی از این نقاط ضعف بررسی نشذن تأثیر برنامه آموزشی بر جنبه‌های مختلف به‌طور جداگانه و اینکه این مداخله آموزشی بر کدام‌یک از جنبه­های 21 گانه مؤثر بوده است. دیگر اینکه به شناسایی و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد افسردگی مادران باردار نپرداخته است. لذا لزوم انجام پژوهش­های تکمیلی در جمعیت­های مختلف با سطوح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی­ متفاوت احساس می­شود.

نتیجه گیری: هیچ‌یک از زنان بارداری که در این مطالعه طبق آزمون بک دچار افسردگی بودند، تحت پوشش مراقبت­های بهداشت روان قرار نگرفتند. درحالی‌که طبق تحقیقات انجام‌شده افسردگی، سلامت مادران و نوزادان را با مخاطرات جدی روبه­رو می­کند. بنابراین، پیشنهاد می­شود سؤالات مربوط به نشانه­های افسردگی در زمان بارداری جزء روش­های معمول مراقبت­های دوران بارداری قرار گیرد و یا به‌طورمعمول در این مراقبت­ها از ابزار غربالگری مناسب برای افسردگی مثل پرسشنامه بک و یا پرسشنامه ادینبرگ استفاده شود تا با تشخیص به‌موقع افسردگی در مادران بتوان حمایت­های لازم شامل پیشگیری و درمان را فراهم آورد.

 

سپاسگزاری:

بدین وسیله از تمامی افرادی که در انجام این مطالعه همکاری نمودند به ویژه مسئولین محترم مراکز بهداشتی درمانی شماره 8، دره گرم و پایگاه بهداشتی کوی جهادگران خرم آباد تشکر و قدردانی می­گردد.

شایان ذکر است که این مطالعه در قالب پایان­نامه و حمایت دانشگاه تربیت مدرس انجام گرفته است.

 

 

 

References:

1.       Halbreich U, Karkun S. Cross-cultural and social diversity of prevalence of postpartum depression and depressive symptoms. Journal of affective disorders. 2006;91(2):97-111.

Abstract/FREE Full Text

 

2.       Beck AT, Steer RA, Carbin MG. Psychometric properties of the Beck Depression Inventory: Twenty-five years of evaluation. Clinical psychology review. 1988;8(1):77-100.

Abstract/FREE Full Text

 

3.       Tehrani H, Rakhshani T, Zadeh DS, Hosseini SM, Bagheriyan S. Analyzing the relationship between job stress to mental health, personality type and stressful life events of the nurses occupied in Tehran 115 emergency. Iran Red Crescent Med J. 2013;15(3):272-3.

Abstract/FREE Full Text

 

4.       Azimi Lolati H, Danesh M, Hosseini S, Khalilian A, Zarghami M. Postpartum depression in clients at health care centers in Sari. Iranian journal of psychaitry and clinical psychology. 2005;11(1):31-42.

Abstract/FREE Full Text

 

5.       Barekatain M, Tavakkoli M, Kheirabadi G, Maracy MR. The relationship between life-time prevalence of bipolar spectrum disorders and incidence of postnatal depression. Iranian Journal of Psychiatry and Clinical Psychology. 2009;15(2):183-92.

Abstract/FREE Full Text

 

6.       Saber M, Tehrani H, ShojaeizadeD, Maleki Z, Esfandiarpoor R. Mental Health and Exposure to Stressful Life Events of Nurses Working in Emergency Medical Service (ER 115). Health System Research.2013:9(3):

Abstract/FREE Full Text

 

7.       Parsons CE, Young KS, Rochat TJ, Kringelbach ML, Stein A. Postnatal depression and its effects on child development: a review of evidence from low-and middle-income countries. British medical bulletin. 2012;101(1):57.

Abstract/FREE Full Text

 

8.       Bale TL. Is mom too sensitive? Impact of maternal stress during gestation. Frontiers in neuroendocrinology. 2005;26(1):41-9.

Abstract/FREE Full Text

 

9.       Buitelaar JK, Huizink AC, Mulder EJ, de Medina PGR, Visser GH. Prenatal stress and cognitive development and temperament in infants. Neurobiology of Aging. 2003;24:S53-S60.

Abstract/FREE Full Text

 

10.   Andersson L, Sundström-Poromaa I, Wulff M, Åström M, Bixo M. Implications of antenatal depression and anxiety for obstetric outcome. Obstetrics & Gynecology. 2004;104(3):467-76.

Abstract

 

11.   Rouhe H, Salmela-Aro K, Toivanen R, Tokola M, Halmesmäki E, Ryding E-L, et al. Group psychoeducation with relaxation for severe fear of childbirth improves maternal adjustment and childbirth experience-a randomised controlled trial. Journal of Psychosomatic Obstetrics & Gynecology. 2014(0):1-9.

Abstract

 

12.   Brannon L, Feist J, Updegraff J. Health psychology: An introduction to behavior and health: Cengage Learning; 2013.

View Link

 

13.   Heh S-S, Coombes L, Bartlett H. The association between depressive symptoms and social support in Taiwanese women during the month. International Journal of Nursing Studies. 2004;41(5):573-9.

Abstract/FREE Full Text

 

14.   Berkman LF, Blumenthal J, Burg M, Carney RM, Catellier D, Cowan MJ, et al. Effects of treating depression and low perceived social support on clinical events after myocardial infarction: the Enhancing Recovery in Coronary Heart Disease Patients (ENRICHD) Randomized Trial. JAMA: Journal of the American Medical Association. 2003.

Abstract

 

15. Horwitz SM, Kelleher KJ, Stein RE, Storfer-Isser A, Youngstrom EA, Park ER, et al. Barriers to the identification and management of psychosocial issues in children and maternal depression. Pediatrics. 2007;119(1): 208-18.

       Abstract

 

16. Lowdermilk DL, Perry SE, Cashion MC, Alden KR. Study Guide For Maternity & Women's Health Care: Elsevier Health Sciences; 2014.

       View Link

 

17. Dennis CL, Chung‐Lee L. Postpartum depression help‐seeking barriers and maternal treatment preferences: a qualitative systematic review. Birth. 2006;33(4):323-31.

        Abstract

 

18. Barlow DH. Clinical handbook of psychological disorders: A step-by-step treatment manual: Guilford publications; 2014.

       View Link

 

19. Bastani F, Hidarnia A, Kazemnejad A, Vafaei M, Kashanian M. A randomized controlled trial of the effects of applied relaxation training on reducing anxiety and perceived stress in pregnant women. Journal of midwifery & women's health. 2005;50(4): 36-40.

       Abstract/FREE Full Text

 

20. Baucom DH, Epstein N, Sayers SL, Sher TG. The role of cognitions in marital relationships: Definitional, methodological, and conceptual issues. Journal of consulting and clinical psychology. 1989;57(1):31.

       Abstract

 

21. Ashraf Khorramirad, Maryam Mousavi Lotfi, Alireza Shoori Bidgoli. Prevalence of Postpartum Depression and Related Factors in Qom. Pajoohandeh Journal. 2010;15(2):62-6.

       Abstract/FREE Full Text

 

22. Elliott TR, Shewchuk R, Richeson C, Pickelman H, Franklin KW. Problem‐Solving Appraisal and the Prediction of Depression During Pregnancy and in the Postpartum Period. Journal of Counseling & Development. 1996;74(6):645-51.

       Abstract

 

23. Shapiro AF, Gottman JM. Effects on marriage of a psycho-communicative-educational intervention with couples undergoing the transition to parenthood, evaluation at 1-year post intervention. The Journal of Family Communication. 2005;5(1):1-24.

Abstract/

 

24. Amir-Ali-Akbari S, Asl-Tooghiri M, Kariman N, Alavi-Majd H. Relation between gestational anemia and postpartum depression. Journal of Shahid Beheshti School of Nursing & Midwifery. 2009;17(56):19-26.

Abstract/FREE Full Text

 

 25. Fathi-Ashtiani A, Dastani M. Psychological tests: Personality and mental health. Tehran: Be’sat Publication Institute. 2009:291-308

 

26. Rahmani F, Seyedfatemi N, Asadollahi M, Seyedrasooli A. Predisposing factors of postpartum depression. Iran Journal of Nursing. 2011;24(72):78-87.

Abstract/FREE Full Text

 

27. Soleiman H, NasiriAmiri F, Khairkhah F. prevalence of pre and postpartum depression symptoms and some related factors.Journal of Babol University of Medical Sciences. 2008; 10(3): 67-75 Abstract/FREE Full Text

 

28. Mohammadi A, Aghdam GA, Ranji S. Comparison of Postpartum Depression of Working Women and Housewives and its Relationship with Social Support and Marital Adjustment. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 2011;30:1837-9.

Abstract

 

29. Salehi L. Comparison of the prevalence of postpartum depression in primiparous and multiparous groups. Bimonthly Journal of Hormozgan University of Medical Sciences. 2010;5(2): 22-25.

Abstract/FREE Full Text

 

 30. Bahrami N, Araban M, Bahrami S. The Impact of antenatal education on postpartum depression, Dezful, Iran. Bimonthly Journal of Hormozgan University of Medical Sciences. 2010;13(4):277-83.

Abstract/FREE Full Text

 

31. Spiby H, Henderson B, Slade P, Escott D, Fraser RB. Strategies for coping with labour: does antenatal education translate into practice? Journal of advanced nursing. 1999;29:388-94.

Abstract

 

32. Ajh N, Unesian M, Fili A, Abasi Motejaded A. The study of supportive activities during pregnancy on postpartum depression. Hayat. 2006;12(3):73-80.

Abstract/FREE Full Text

 

33. Khorsandi M, Ghofranipour F, Heydarnia A, FaghihZadeh S, Vafaei M, Rousta F, et al. The effect of childbirth preparation classes on childbirth fear and normal delivery among primiparous women. Arak Medical University Journal. 2008;11(3):29-36.

Abstract/FREE Full Text



[1]. Beck test

[2]. Mey