FEEDING
BEHAVIOR
Feeding Behavior
Associated With Gastric Cancer
Kiyana Kasiri 1, Farkhondeh Amin-Shokravi2*&
Hossein Shahnazi3
1.MSc. Student of Health
Education and Health Promotion, Dept. of Health Education, Faculty of Medical
Sciences, Tarbiat Modares Univ. (TMU), Tehran, Iran
*2. Associate Professor of
Health Education Dept., School of Medical Sciences, TMU, Tehran, Iran (Corresponding
Author) aminsh_f@modares.ac.ir
3.Assistant Professor, Dept. of
Health Education and Health Care Services, School of Health, Isfahan University
Of Medical Sciences, Isfahan, Iran
ABSTRACT
Background and objective: Preparing educational programs related to
prevention of prevalent diseases like cancer is considered a health necessity. The
aim of this paper was to study the impact of feeding behavior associated with
gastric cancer in women working in Isfahan in 2013.
Methods: In this
semi-experimental interventional study, 72 female workers were classified into
two case and control groups, each 36 workers. Inclusion criteria of the study
were: Iranian nationality, female workers, married, educated, having at least
20 years, and residents of Isfahan. Data was gathered using a questionnaire (s=0.810). Based on the results of
pre-test, the nutrition educational package was designed to suit the training
needs. The experimental group received the educational intervention
(six45-minutes sessions in six weeks).Then immediately and three months after
educational intervention both groups were asked to complete the questionnaire
again. Data was analyzed using independent T test with alpha level of 0.05. The
study was approved by the Tarbiat Modress University’s Medical Ethics
Committee.
Results: The mean age of
cases was 33.12 and control group 33.22, significant difference (p<0.001) in
case and control groups in mean awareness (89.72 vs. 36.85), attitude (69.50
vs. 34.98) and practice (75.63 vs. 40.22) after the intervention.
Conclusion: The
effectiveness of nutrition educational package showed a developed accretion of
knowledge, attitude and practice of employed women in feeding behavior
associated with gastric cancer.
Paper
Type: Research
Article.
Keywords: Feeding behaviors,
Gastric cancer, Nutrition, Isfahan
uCitation: KasiriK, Amin-Shokravi, F.
& Shahnazi, H. Feeding Behavior Associated With
Gastric Cancer In Women Working in Isfahan in 2013. Iranian Journal of Health
Education and Health Promotion.Summer 2015;3 (2) :[83-94].
رفتارهای
تغذیهای
رفتارهای تغذیهای مرتبط باسرطان معده
کیانا
کثیری،1
فرخنده امینشکروی2*
و حسین
شهنازی3
1.
كارشناس ارشدآموزش
بهداشت،
دانشكده
علوم پزشکی، دانشگاه
تربیت مدرس،
تهران، ايران
*2. دانشياررگروه آموزش
بهداشت،
دانشكده علوم
پزشکی، دانشگاه
تربیت مدرس،
تهران، ايران
(نویسنده
مسئول) Aminsh_f@modares. ac. ir
3.
استادیارگروه
خدمات
بهداشتی
درمانی، دانشکده
بهداشت،
دانشگاه علوم
پزشکی و خدمات
درمانی، اصفهان،
ایران
چکیده
زمینه وهدف: تدوین برنامه آموزشی درباره پیشگیری ازبیمارهای شایع مانندسرطان ازضرورتهای بهداشتی میباشد. مطالعه حاضرباهدف بررسی تأثیر
برنامه آموزش رفتارهای تغذیهای مرتبط باسرطان معده درزنان شاغل متاهل شهراصفهان در 1391 انجام
شد.
موادوروشها:مطالعه حاضرپژوهش مداخلهای نیمهتجربی
است. جامعه پژوهش 72زن متاهل شاغل شهراصفهان بودند. نمونههابه صورت تصادفی به دوگروه آزمون وکنترل و هرکدام 36نفرتقسیم شدند. معیارهای
ورودافراد به
مطالعه عبارت
بودنداز: داشتن ملیت ایرانی، زنان شاغل، متاهل، باسواد، حداقل سن 20سال وساکن شهراصفهان. ابزارگردآوری دادههاپرسشنامهای باآلفاکرونباخ
81/0بود.براساس نتایج پیشآزمون بسته آموزشی تغذیهای متناسب نیازهای اموزشی نمونه هاطراحی شد. مداخله آموزشی
برای گروه آزمون
درطی 6 هفته ودرقالب
6 جلسه آموزشی 45 دقیقهای
انجام گردید. سپس
بلافاصله و 3ماه
پس ازمداخله آموزشی
درهردوگروه آزمون
وکنترل اطلاعات
دوباره گردآوری
وبااستفاده ازآزمون
تی مستقل درسطح
آلفای 05/0موردتجزیه
وتحلیل قرارگرفت.
این پژوهش درکمیته
اخلاق پزشکی دانشگاه
تربیت مدرس تائیدشد.
یافته ها: میانگین سن
گروه آزمون 12/33وگروه
کنترل 22/33بودواختلاف
معناداری (001/0p≤) درگروهآزمون
وکنترل درمیانگین
نمرات آگاهی (72/89 دربرابر85/36)،
نگرش (50/69دربرابر98/34)وعملکرد
(63/75دربرابر22/40) بعدازمداخله
بوجودآمد.
نتیجه گیری:
یافته هااثربخشی
تدوین بسته آموزشی
تغذیه رابرافزایش
آگاهی، نگرش وعملکردزنان
شاغل درموردرفتارهای
تغذیهای مرتبط
باسرطان معده رانشان
داد.
نوع مقاله:
مطالعه
پژوهشی.
کلیدواژه
ها: رفتارهای
تغذیهای،
سرطان معده،
تغذیه،
اصفهان.
t استناد: کثیری ک،
امینشکروی ف و شهنازی
ح. رفتارهای تغذیهای مرتبط باسرطان معده . فصلنامه آموزش
بهداشت و
ارتقاء سلامت.
تابستان 1394؛3 (2) : [83-94].
مقدمه
بشر از
دیر باز در پی
یافتن علت
بیماریها و راههای
مبارزه با آن
بوده است (1). در
این میان سرطان
یک بیماری نام
آشنایی است که
همواره مورد
توجه
دانشمندان و
مردم عادی
بوده و به
عنوان یک بیماری
لاعلاج خود را
نشان داده است
(2). در حال حاضر موضوعی
که مورد قبول
تمامی سرطانشناسان
است ارجحیت
اقدامات
پیشگیری از
ابتلا به
سرطان به جای
درمان آن است (3).
در مطالعات ثابت
شده که حداقل 40%
از سرطان ها
قابل پیشگیریاند
(5-4). در
بین سرطان ها،
بیشترین علت مرگ
ناشی از سرطان
درجهان،
سرطان ریه و
بعد سرطان
معده است. اما
در ایران
سرطان معده
جایگاه اول
مرگ را در بین
سرطانها دارد
(6).
سرطان معده
ناشی از رشد
بیش از حد
سلولهای
بدخیم در
معده است و
علائم اولیه
آن مبهم و
نامشخص بوده،
دیرعلامت
نشان میدهدداده
و به سرعت هم
به اندامهای
دور و نزدیک
خود دستاندازی
میکند (7). در
مقایسه با
سایر سرطان
ها، سرطان
معدهاز نظر
پیشآگهی و
نیز از نظر
میزان بقاء5
ساله وضعیت
وخیمتری دارد (8). طول عمر
افراد مبتلا
کوتاه است.
این سرطان کشندهترین
سرطان است
(11-9). سرطان
معده دومین
علت مرگ ناشی
از سرطان را
در جهان به
خود اختصاص
داده و
معمولاً پیشآگهی
بدی دارد (12).
بروز آن در
برخی کشورها
همچون آمـــریکا
و انگلیس کاهش
یافته است (13)؛
امـــا در
بسیـــاری
کشورها همچون
ژاپن، چین،
ایتالیا و
کشورهای در
حال توسعه
همچنان در حد
بالایی قرار
دارد (14). سرطان
معده در ایران
جایگاه اول
مرگ را در بین
سرطانها دارد
(15). براساس
گزارش انجمن
سرطان و مرکز
مبارزه با
بیماری های
وزارت درمان،
بهداشت و
آموزش پزشکی،
سرطان معده
رتبه اول در
مردان را
دارد؛ به طوري
که از هر 10هزار
ايراني 21نفر
مبتلا به
سرطان معده
هستند. این
بیماری رتبه
سوم در زنان
را دارد؛ در
حالی که در
گزارش سازمان
جهانی سرطان،
این بدخیمی در
جهان دومین
سرطان در
بین مردان و
ششمین سرطان
در بین زنان
می باشد (16).
سرطان
معده یک
بیماری
چندعلتی است و
عوامل محیطی و
وراثتی در
ابتلا به آن
مؤثر هستند (17-18). بروز
این بیماری در
برخی از نقاط
دنیا به علت
اصلاح رژیم
غذایی و
روشهای آماده
سازی غذا کاهش
یافته است (19)؛
لذا عوامل
خطری که
عمدتاً
رفتاری و تغذیهای می
باشند، در
ایجاد آن مطرح
شدهاند (20).
مطالعات نشان
دادهاند که
نوعی تماس
محیطی در
ایجاد سرطان معده
نقش دارد و در
این مورد
عوامل سرطانزای
غذایی را
محتملترین
عامل یا عوامل
میدانند (21). از
طرفی ارتباط
این بیماری با
عفونت
هلیکوباکترپیلوری
مورد تأیید
قرار گرفته
است (22).
با
دقت در آمار
بیان شده و
این که تا
کنون راهکارهای
مشخصی برای
غربالگری و
تشخیص زودرس
سرطان معده
ارائه نشده
است و با توجه
به اینکه
تغییر در روش
زندگی و عادات
غذایی در الگوی
بیماری مؤثر است (23)،
امروزه در اکثر
کشورهای
پیشرفته 85%
زنان 25 تا 49 سال
درکنار زندگی
خانوادگی
خود، زندگی
حرفهایشان
را نیز دنبال
میکنند. به
دلیل مشغله
زیاد خانمهای
شاغل وقت
ندارند ساعتها
برای تهیه
غذای سالم در
آشپزخانه
سپری کنند. بعضی
از این خانمهای
شاغل، که
مسئولیت
تربیت
فرزندان و
کارهای خانه
را نیز به
عهده دارند.
برای برطرف
کردن مشکل کم
وقتی خود،
خانمها روش
مفیدی بهکار
میگیرند. این
روش به این
صورت است که
در آخر هفته
مقدار بیشتری
غذای سالم
تهیه و آنها
را به بخشهای
مجزا تقسیم
بندی وبرای مصرف
هفتهها در
فریزر
نگهداری میکنند.
استفاده از
غذاهای فریز و
منجمد شده بسیار
مضر است. در غذاهای
فریز شده،
ماهیت مواد
غذایی دچار
تحولاتی میشود
که خواص و
فواید غذا را
تغییر داده و
از بین میبرد.
در نتیجه، بدن
انسان را با
کمبود مواد غذایی
مفید روبرو میکند.
همچنین
نگهداری
طولانی مدت
این مواد در فریزر
موجب تجمع
مواد سرطانزا
در غذاها میگردد.
هر چه مدت
فریز کردن
غذاها طولانیتر
باشد، مضرات
آن نیز بیشتر
است (24). توانایی هماهنگکردن
زندگی حرفهای
خستهکننده
با زندگی
خانوادگی
کاملاً
منظم یک
شاهکار است؛
مخصوصا اگر
خانم خانه،
مادر هم باشد.
با آموزش در
حیطه
رفتارهای تغذیهای به
زنان که در
منزل غذا تهیه
میکنند، میتوان
به سادگی از
آلودگیهای
منتقله از راه
موادغذایی
پیشگیری کرد (25-
26). در این
راستا، نقش
آموزش بهداشت
و در نتيجه
ارتقاء سلامت
جامعه نقشی
کلیدی ميباشد
(27). مطالعه حاضربا
هدف ارتقاء
رفتارهای تغذیهای
مرتبط باسرطان
معده درزنان شاغل
شهراصفهان بودتا
نتایج آن گامی
در راه ارتقای
سلامت جامعه
باشد و برنامههای
آموزشی برای
مردم به منظورپیشگیری
ازبیماریهای شایع،
ازجمله سرطان هاتدوین
شود.
موادوروشها
دراين
مطالعه نيمهتجربي
كه در 1391 انجام
شد، فهرست
كليه
مراكزبهزیستی
شهراصفهان
تهيه وبه
طورتصادفي
دومركز (يكي بهعنوان
آزمون وديگري بهعنوان
کنترل) انتخاب
شدند. معيارهاي
ورود افراد در
مطالعه عبارت
بودنداز: زنان
شاغل با حداقل
20سال،دارای
سواد خواندن و
نوشتن ومتاهل
بودن، به
سرطان معدهمبتلا
نبودن خود
افراد و
خانواده آنها.
معیارهای
خروج نیز
عبارت بودند
از: بازنشسته
شدن خانمهای
شاغل وتمایل نداشتن
به همکاری. بادعوتنامه
کتبی، ازافرادبه
منظورشركت
درمطالعه
دعوت به عمل
آمد. شركت
افراددرپژوهش،
منوط به كسب
رضايت ازآنان
بودوبه هريك
ازافراددربارة
محرمانه
ماندن
اطلاعات جمعآوري
شده اطمينان داده
شد. نمونه هادردوگروه
آزمون وشاهدازنظرشرايط
اجتماعي، اقتصادي،
فرهنگي و مبتلا
نبودن بستگان به
سرطان معده همسان
سازي گروهي شدند.
براساس فرمول حجم
نمونه:
2× (1/effectsize) 2][ (1. 96+0. 84) 2× (1/0. 46) 2≈36.95]
به37نفردرهرگروه
نيازبودكه با
در نظر گرفتن دليل
احتمال ريزش نمونههادرهرمركزبا49
نفرتماس
گرفته شد. كه
درادامه، افرادي
به دلايل گوناگون
حاضربه پيگيري
نشدندودرهرگروه36نفرتاآخرمطالعه
همكاري كردند.
ابزار جمعآوری
دادهها (پرسشنامه)
که
حاصل ازنتایج
پیشآزمون و
مروری بر
منابع
مرتبط، کتب
علمی، مقالات
متعدد و مطالب
منتشر شده از
مرکز تحقیقات
سرطان کشور و
مرکز مدیریت
بیماریهای
وزارت بهداشت
به منظور
دستیابی به
اهداف پژوهش
طراحی شد. پرسشنامه
قبل از آموزش،
بلافاصله بعد
از آموزش و
3ماه بعد از
آموزش توسط
افراد گروه
آزمون و کنترل
تکمیل شد.
پس
ازتكميل
پرسشنامه
توسط دوگروه،
برنامه آموزشي
براساس نتايج
حاصل ازپيشآزمون
و
مروری بر متون
مرتبط باهدف
مشخص، محتواي
علمي
معتبروموادآموزشي
متناسب طراحي
شد.
پژوهشگرمداخله
آموزشي
رابراي گروه آزمون
به صورت
مستقيم
وبااستفاده
ازروش سخنراني،
روشهاي
مشاركتي
وفعالسازي
توأم باپرسش
وپاسخ، بحث
گروهي وبارش
افكاراجراكرد. برگزاری
جلسات آموزشی
برای گروه
آزمون 6جلسه 40
تا 50دقیقه ای براي
هرگروه
باهماهنگي
مسئول
مركزدرسالن جلسات
اجراشد.
ملاحظات
اخلاقی در این
پژوهش شامل
مراحل زیر است:
1-ارائه
معرفینامه
رسمی از
دانشگاه
تربیت مدرس
تهران به سازمان
بهزیستی
اصفهان و
انجام
هماهنگی لازم
جهت معرفی به
مراکزمداخله
و مقایسه، 2-
کسب رضایت و
تمایل آنها
برای همکاری
در مطالعه،
3-دادن
اطمینان خاطر
درمورد
محرمانه
ماندن اطلاعات
جمعآوری شده،
4-ارائه مطالب
آموزشی
(کتابچه و
پمفلت )
-برگزاری یک
جلسه آموزشی
یک ساعته برای
گروه کنترل بعد
از پایان
مطالعه.
ابزار
جمعآوری دادهها:پرسشنامه
دارای 60سوال و
درچند بخش
تنظیم شده
بود: الف) 7سوال
مربوط به
مشخصات جمعیتشناختی
(سن وتحصیلات
خود، تحصیلات
همسر، شغل
همسر، سابقه
رعایت رژیم
غذایی خاص و
سابقه سرطان
در فامیل)، 2سوال
آخر نیز دارای
دو زیر مجموعه
(نوع سرطان چه
بوده؟وشخص یا
اشخاص مبتلا
به سرطان با
شما چه نسبتی دارند؟)؛
ب) 22سوال
مربوط به سنجش
آگاهی در خصوص
سرطان معده به
صورت سه و
چهار گزینهای
طراحی شده بود.
برای نمرهدهی
به پاسخ صحیح
نمره یک و
برای پاسخ غلط
و نمیدانم
نمره صفر در
نظر گرفته شد.
کمترین نمرهبرای
سنجش آگاهی
صفر و بیشترین
نمره100 بود؛ ج) 20سوال
مربوط به سنجش
نگرش بود که
بامقیاس
لیکرت به صورت
پنج گزینهای با
حداقل نمره0و
حداکثر
نمره100در نظر
گرفته شده بود؛
د)18سوال مربوط
به سنجش
عملکرد طراحی
شده است که سوالات
به صورت چهارگزینهای
و نمرهدهی از
صفر تا سه در
نظر گرفته شده
بود. اما در
مورد چهار سوال
آخر نحوه نمره
دهی به این
صورت بود:
برای پاسخ 5/1قاشق
چایخوری کوچک
و سه ماه
یکبار یا کمتر
(نمره3)، برای
پاسخ 2 قاشق
چایخوری کوچک
و 2ماه یکبار (نمره2)،
برای پاسخ 3
قاشق چایخوری
کوچک و ماهی
یکبار (نمره1) و
در پاسخ 4 قاشق
چایخوری کوچک
و ماهی 2بار یا
بیشتر (نمره 0) در
نظر گرفته شد. اگر
مصرف
ازمقدارهای
ذکر شده بیشتر
میبود،به آن
هم نمره صفر داده
شد. در کل
حداقل نمره به
دست آمده برای
عملکرد صفر و
حداکثر 100 بود. به
طور کلی، برای
نمرات آگاهی و
نگرش و عملکرد،
نمره (0-20) ضعیف، نمره
(20-40) متوسط، نمره
(40-60) خوب، نمره (60-80) خیلی
خوب، نمره (80-100) عالی
در نظر گرفته
شد.
روایی
وپایایی
ابزار: در
بررسی میزان
روایی
محتوایی[1] یا CVR، پرسشنامه
در اختیار 10
نفر از
متخصصین و
افراد صاحبنظر
قرار گرفت و از
ایشان در خصوص
ضرورت و یا
عدم ضرورت هر
آیتم
نظرخواهی شد و
بر اساس جدول لاوشه
در خصوص قبول
و یا رد هر
سئوال تصمیم
گیری شد.
دربررسی میزان
هماهنگي يا
پايايي محتوایی
پرسشنامه دراختيار10
نفرازكاركنان
بهزیستی منفك ازنمونه
هاي مورد مطالعه،
نیز قرارداده
شد و از نظر قابل
فهم و واضح بودن،
مطالب تك تک
پرسش ها بررسي
و اصلاح
هاي لازم انجام
شد؛ CVR بالای
7/0قابل قبول
تلقی شد و
امتیاز اثر
نیز محاسبه
گردید که
بالای 7/0قابل
قبول بود. براي
تعيين پايايي
ابزار، 20نفرازاعضاي
جامعه
موردپژوهش كه
درمراحل مطالعه
شركت
نداشتندپرسشنامه
راتكميل
كردند و با استفاده
ازروش همساني
دروني، آلفاكرونباخ
هرقسمت به اين
شرح به دست
آمد: مقادیربالای7/0=q قابل
قبول بود. برای
سوالات آگاهی 79/0=
q، نگرش 72/0=q، عملکرد81/0=
q
بدست آمد.
بسته
آموزشی: مداخله
آموزشی در شش
جلسه برگزار
گردید که برای
هر جلسه
آموزشی 45
دقیقه اختصاص
داده شد.
t جلسه
اول: 1-آشنایی
زنان با موقعیت
و ساختمان
معده (5 دقیقه)،
2-آشنایی با
بیماری سرطان
معده (5 دقیقه)، 3-آشنایی
با چگونگی
ایجاد سرطان
معده (4 دقیقه)، 4-آشنایی
باعوامل خطر و
ایجاد کننده
سرطان معده (4
دقیقه)، 5-آشنایی
بارفتارهای
مرتبط با
سرطان معده (5
دقیقه)، 6-
اهمیت تغذیه و
اینکه از کدام
غذاها
خودداری کنند
(4دقیقه)، 7-آموزش
نکات بی خطر
کباب کردن
گوشت (3 دقیقه)، 8-شرکت
زنان در بحث
گروهی که
تجربیات خود
را در مورد
روش های
نگهداری
غذاهای اضافه
را مطرح کردند
(8 دقیقه)، 9-
توصیه به زنان
که به اندازه
نیاز غذا تهیه
کنند و از پخت
غذاهای اضافه
ونگهداری
طولانی آنها
خودداری کنند
تا خواص مواد
غذایی که مصرف
میکنند از
بین نرود (4
دقیقه)، 10- نکات
مورد توجه در
نگهداری و
مصرف غذای
اضافه (3 دقیقه)،
11- کتابچه
آموزشی در
اختیار تک تک
زنان قرار گرفت
تا خود و
خانوادهشان
مطالعه کنند و
بهکار بگیرند
و در کل این جلسه
بیشتر در جهت
افزایش آگاهی
زنان در مورد سرطان
معده برگزار
گردید.
tجلسه
دوم: 1-مروری
برجلسات قبلی
(5 دقیقه)،
2-پذیرفتن
مادران
حساسیت
خودنسبت به
مبتلاشدن به
سرطان معده درصورت
رعایت نکردن
نکات تغذیهای (5
دقیقه)، 3-
رسیدن به این
اعتقاد که درصورت
مصرف زیادغذاهای
سرخ شده،
کنسروی،
ترشیجات
وشوریجات
ومصرف سوسیس
وکالباس
مستعدسرطان
معده خواهند
شد (5 دقیقه)،
4-رسیدن به این
اعتقاد که
مصرف میوه
وسبزیجات
عامل پیشگیری
ازسرطان معده
است (5 دقیقه)، 5-
رسیدن به این
اعتقاد که درصورتی
هم که سابقه
سرطان معده
درفامیل نداشته
باشند،بارعایت
نکردن نکات
تغذیهای
مستعد سرطان
معده
خواهندشد (5
دقیقه)، 6- رسیدن
به این اعتقاد
که مصرف
غذاهایی که
ساعت پخت آنهاگذشته
وبه طورصحیح
نگهداری نشده
باشد، آنهارامستعدابتلابه
سرطان معده میکند
(5 دقیقه)، 7-بحث
گروهی (5 دقیقه)،
8-پاسخ به
سوالات فراگیران
وجمع بندی
جلسه (10 دقیقه). این
جلسه برای
افزایش نگرش
نسبت به سرطان
معده برگزار
گردید. زنان
شاغل به اهمیت
رعایت نکات
تغذیهای پی
بردند. برخلاف
این که اکثریت
در جلسه اول،
ابتلا به سرطان
را بیشتر
درافرادی که
سابقه فامیلی
دارند می
دانستند، در
انتهای جلسه
دوم، خود و
خانواده را
بارعایت نکردن
نکات تغذیهای
درمعرض ابتلا
به سرطان معده
می دیدند.
tجلسه
سوم: 1-مروری
برمطالب
جلسات قبلی (5
دقیقه)، 2-
رسیدن به این
اعتقاد که سرطان
معده بیماری
ناتوانکنندهای
است (5 دقیقه)، 3-
رسیدن به این
اعتقاد که ابتلابه
سرطان معده
هزینه سنگین
اقتصادی برای
فرددارد (5
دقیقه)، 4-
رسیدن به این
اعتقاد که درصورت
ابتلا یا
پیشرفت سرطان
مسکنهاهم
اثربخش
نخواهندبود (5
دقیقه)، 5-
رسیدن به این
اعتقاد که سرطان
معده باعث
درگیرشدن
سایراعضای
بدن هم میشودوعوارض
وخیمی به
دنبال دارد (10
دقیقه)، 6-
رسیدن به این
اعتقاد که درصورت
ابتلابه
سرطان معده
مرگ حتمی است (5
دقیقه)، 7-پاسخ
به سوالات
فراگیران
وجمع بندی جلسه
(10 دقیقه).
tجلسه
چهارم: 1-مروری
برمطالب
جلسات قبلی (5
دقیقه)، 2-
رسیدن به این
اعتقاد که علاقهمندی
به غذاهای خاص
وعادات تغذیهای
نادرست نمیتواندمانعی
برای رعایت
نکات تغذیهای
شود (10 دقیقه)، 3-
رسیدن به این
اعتقاد که راحتی
دسترسی به
غذاهای آماده
نبایدمانعی
برای رعایت
نکات تغذیهای
شود (10 دقیقه)،
4-پاسخ به
سوالات
فراگیران وجمع
بندی جلسه (10
دقیقه). در این
جلسه قسمتی از
بحث متوجه این
مطلب بود که
یکی از وظایف
زنان تهیه
غذای سالم
است؛ بهگونه
ای که عادات
نادرست در
فرزندان
ایجاد نشودو
زنان به این
نتیجه رسیدند
که موانعی مثل
تمایلشان به
غذاهای سرخکرده،
شور یا سایر
غذاهای مضر را
باید کنار بگذارند
و رفتارهای
سالم را
جایگزین آن
کنند و در
صورت مخالفت
اعضای
خانواده در
توجیه کردن آن
تلاش کنند.
توجه مادران
به این مطالب
طوری بود که
اکثریت معتقد
بودند قبلا
خیلی از نکات
را نمی دانستندو
حال که
فهمیدند سعی
می کنند رعایت
کنند.
t جلسه
پنجم: 1-مروری
برمطالب
جلسات قبلی (5
دقیقه)، 2-
رسیدن به این
اعتقاد که
مصرف میوه
وسبزیجات سبب
عملکردبهتردستگاه
گوارش میشود (5
دقیقه)، 3-
رسیدن به این
اعتقاد که مصرف
میوه
وسبزیجات
چندان
پرهزینه نیست
و بیان خواص
مصرف میوه
وسبزیجات (10
دقیقه)، 4-
رسیدن به این
اعتقاد که تغذیه
سالم باعث
پیشگیری
ازبیماریهاوسرطان
های دیگرهم
میشود (10 دقیقه)،
5-رسیدن به این
اعتقاد که کاهش
مصرف غذاهای
سرخ کردنی
ومضردر
پیشگیری از
سرطان معده
نقش دارد (5
دقیقه)، 6-پاسخ
به سوالات
فراگیرانو
جمعبندی (10
دقیقه).
t جلسه
ششم: 1-مروری
برمطالب
جلسات قبلی (5
دقیقه)، 2-
رسیدن به این
اعتقاد که میتوانندموادغذایی
ایجادکننده
سرطان معده
راتشخیص دهند
(5 دقیقه)، 3-
رسیدن به این
اعتقاد که میتوانندموادپیشگیریکننده
ازسرطان معده
راتشخیص دهند
(5 دقیقه)، 4-رسیدن
به این اعتقاد
که رفتارهای
تغذیهای
مرتبط
باسرطان رامیتوانندبه
راحتی رعایت
کنند (5 دقیقه)، 5-رسیدن
به این اعتقاد
که میتواننددیگران
را پیرامون
رفتارهای
تغذیهای
مرتبطباسرطان
معده آگاه
کنند (5 دقیقه)، 6-
رسیدن به این
اعتقاد که اگرخانواده
مخالف رعایت
رفتارهای
تغذیهای
باشند، میتوانندآنهاراتوجیه
کنند (5 دقیقه)،
7-بحث گروهی (5
دقیقه)، 8-پاسخ
به سوالات
فراگیران
وجمع بندی جلسه
(10 دقیقه). در این
جلسه توجه
برعملكردبود؛اززنان
شاغل خواسته
شده تا خارج
ازجلسه
آموزشي هريك
به پخت يك نوع
غذاي سالم با توجه
به مطالب
ارائه شده
اقدام كنند و مسابقهاي
به
منظورتشويق
اين عمل
برپاشد. به
نظرميرسيد
این کار
تأثيري
بسزایی
درافزايش
انگيزة مادران
براي بهبود عملكرد
شان داشت. با ارائه
يك كتابچه و دو
پمفلت آموزشي
محققساخته به
تمامي
افرادگروه
آزمون بهصورت
غيرمستقيم هم
آموزش داده
شد.
سه ماه
بعدازاجراي
برنامه
آموزشي،
دوباره همان
دوگروه، همان
پرسشنامه را تكميل
كردند؛سپس
داده ها با استفاده
از SPSS18 مورد تجزيه و
تحليل قرار گرفتند. براي
مقايسه
ميانگين
نمرات
متغيرهاي
مورد بررسي
قبل ازمداخله
و سه ماه بعد ازآن
در هرگروه
ازآزمون تي
زوج، براي
مقايسه
ميانگين
نمرات
ميان دوگروه
دريك زمان
ازآزمون تي
مستقل، براي
مقايسه سطح
تحصيلات زنان
دردوگروه
ازآزمون منويتني،
براي مقايسه
ميانگين سن
افرادموردبررسي
دردوگروه
ازآزمون تي
مستقل، و براي
مقايسه سابقه
سرطان
درفاميل
وسابقه آموزش
رژيم غذايي
ازآزمون كاياسكوئراستفاده
شد؛ ميزان (05/0p<) ازنظرآماري
معناداردرنظرگرفته
شد.
يافتهها
دراين
مطالعه،
ميانگين سني
افرادموردبررسي
در گروه آزمون12/33ودرگروه
کنترل 22/33بودوتفاوتي
معنادارميان
دوگروه
وجودنداشت.
حدود5/30%افراددرگروه
آزمون
و3/33%درگروه
کنترل و38/8%همسران
گروه آزمون و3/33% همسران
گروه کنترل،
تحصيلات
متوسطه
داشتندوتفاوت
دوگروه،
معنادارنبود. 5/80%
ازافرادگروه
آزمون و75%
ازگروه
کنترل، هيچ
نوع سابقه
آموزش رژيم
غذايي نداشتندوآزمون
كاياسكوئرنشان
دادكه دراين
زمينه ميان
گروه آزمون و
کنترل تفاوتي
معناداروجودندارد
(773/0=p)،
همچنین درزمينه
سابقه سرطان
درفاميل،
ميان گروه آزمون
وکنترل تفاوت
معنادارمشاهده
نشد (784/0=p). مقايسه
ميانگين نمرات
آگاهي، نگرش و
عملكرد افراد،
قبل
وبعدازآموزش
دردوگروه
درجدول 1ارائه
شده، نشان ميدهدكه
تفاوتي
معناداردرميانگين
نمرات قبل وبعد
ازآموزش
درگروه کنترل
وجودندارد؛امااين
تفاوت درگروه
آزمون
معناداراست (001/0=p) [جدول 1 ] .
جدول
شماره
1.مقایسه
میانگین
نمرات متغیرهای
مورد بررسی در
گروه مورد
وشاهد قبل و
بعد از آموزش
متغیر |
گروه |
قبل
از آموزش |
سه
ماه بعد از
آموزش |
نتیجه
آزمون |
انحراف
معیار±میانگین |
انحراف
معیار±میانگین |
|||
آگاهی |
مورد |
88/12±34/37 |
68/5±72/89 |
P<001/0 |
شاهد |
65/14±65/36 |
68/13±85/36 |
P=12/0 |
|
نگرش |
مورد |
35/6±62/36 |
80/5±5/69 |
P<001/0 |
شاهد |
18/8±25/34 |
54/7±98/34 |
P=54/0 |
|
عملکرد |
مورد |
38/5±72/40 |
76/5±63/75 |
P<001/0 |
شاهد |
54/7±14/40 |
89/7±22/40 |
P=23/0 |
همانطوركه
درجدول 2ديده
ميشود،
ميانگين
نمرات آگاهي،
نگرش
وعملكرددوگروه
قبل ازآموزش
تفاوتي
معنادارباهم
ندارد؛امااين
تفاوت3ماه
بعدازآموزش
معنادارشد (001/0=p) [جدول 2] .
جدول
شماره 2.مقايسه
ميانگين
نمرات
متغيرهاي
موردبررسي گروه
موردبا
شاهدقبل
وبعدازآموزش
متغيير |
زمان
آزمون |
مورد |
شاهد |
نتیجه
آزمون |
انحراف
معیار±میانگین |
انحراف
معيار± ميانگين |
|||
آگاهي |
قبل ازآموزش |
88/12±34/37 |
65/14±65/36 |
P=594/0 |
بعد ازآموزش |
68/5±72/89 |
68/13±85/36 |
P<001/0 |
|
نگرش |
قبل ازآموزش |
35/6±62/36 |
18/8±25/34 |
P=711/0 |
بعد ازآموزش |
80/5±5/69 |
54/7±98/34 |
P<001/0 |
|
عملکرد |
قبلازآموزش |
38/5±72/40 |
54/7±14/40 |
P= 508/0 |
بعدازآموزش |
76/5±63/75 |
89/7±22/40 |
P<001/0 |
بحث
مطالعه
حاضرنشان
دادكه آموزش
رفتارهاي
تغذيهاي
مرتبط
باسرطان معده
به افزايش سطح
آگاهي ونگرش
مثبت پیرامون
رفتارهای
صحیح تغذیهای
وعملكردتغذيه
اي زنان شاغل
منجرميشود.
آمادگي مردم
براي عمل كردن
به شيوههاي
درست زندگي
براي اجتناب
ازبيماري به
شكلدادن
رفتارنيازداردوبالابردن
آگاهي مردم،
قدم اوليه درايجادرفتارصحيح
است. افزايش
آگاهي مردم دربارةسرطان
معده وآموزش
دربارةعوامل
خطرآن،
اهميتي
بالادارد.
نتايج اين
مطالعه نشان دادسطح
آگاهي
هردوگروه،
قبل ازانجام
مداخله پايين
بود؛ دليل
كمبودآگاهي
هاي عمومي
دراين خصوص
راميتوان بانبودن
تبليغات
ازسوي رسانههاي
گروهي،
برگزار نشدن
جلسات مرتبط
واهميت ندادن
به مسائل
پيشگيري وتمركزبردرمان
مرتبط دانست.
اما بعد از
آموزش،
ميانگين نمرةآگاهي
گروه آزمون،
افزايشي
معنادار يافت.
اين يافته ها
مشابه نتايج،
سايرتحقيقات
انجام شده
ازجمله
مطالعه عبداللهیزاده
(28)، معطري
(29)،
مظلومی
(30)،
تابشیان (31)، حمایلی
(32)، علیدوستی (33)،
رضایی (35)، پورعبداالهی
(36)، معتمدزاده (37)، لین
(38)، اندرسون (39)، منیوس
(40)، غفاري (41) وگاميگ
(42)، پارک (43)، آبود
(44)، نانسی
وان (45) است،
دراين
مطالعات هم،
بيشترواحدهاي
موردپژوهش
قبل ازآموزش،
ميزان آگاهي پايين
يامتوسطي
داشتندامابعدازآموزش
ميزان آگاهي آنها
افزايش يافته
وبيشترافرادآموزشديده
ازآگاهي
بالايي بهره
مندشدند.
يافته
هايي راجع به
نگرش زنان
شاغل حاكي
ازآن بودكه
قبل ازمداخله
آموزشي،
بيشترافراد
خود را چندان
در معرض
خطرسرطان
معده نميديدند.
اين مسئله که
اگر افراد معتقد
باشندكه
رعايت نکردن يكسري
مسائل ميتواندآنها
را به بيماري
مبتلاكند، با انگيزة
بيشتري رفتار تغذیهای
را رعايت
ميكنند.
درمطالعه
شریفیراد (46)،
كلير (47)،
پارک (43)، دانیل
(48)، تان می (49)،
علیدوستی (33)، معطري (29)، غفاري
(41)، و هزاوه ای (50) نيز ميانگين
نمره نگرش قبل
ازمداخله
پايين و بعد از
مداخله
آموزشي
افزايشي
معنادارداشت. در زمينه
عملكرد زنان
شاغل، نتايج
نشان دادكه
بعدازآموزش
درگروه شاهد،
ميزان مصرف
ميوه،
سبزيجات
ولبنيات
افزايش يافته
و مصرف شوريجات
درسبدغذايي
خانواده كاهش
يافته است. نكاتي
مانند نگهداری
نکردن طولانی
مدت غذا در
فریزر، استفاده
نکردن
ازكنسروها،
سوسيس،
كالباس، نمك
زياد و استفاده
بيشتر ازحبوبات
درپخت
غذاهايي
مانندبرنج
وانتخاب روش
پخت آب پز و بخارپز
به جاي روش
سرخكردن
ازسوي زنان شاغل بيشتر
رعايت شد.
دركل،
عملكرد افرادگروه
آزمون بعدازمداخله آموزشي به
طورمعناداري ارتقا
يافت.
درمطالعه مظلومی (30)، هم بعد ازمداخله
آموزشي،
ميانگين نمره عملكرد
از 11/15به 36/17 (ازكل22نمره)
افزايش يافته
بودوگفته
شده كه علت عملكرد
غير بهداشتي
زنان قبل ازمداخله
آموزشي،
پايين بودن سطح آگاهي آنان واطلاع
نداشتن ازضرورت
انجام آن بوده
است. درمطالعه
غفاري (41)
وشريفيراد (42)
هم قبل ازمداخله
آموزشي، اختلافي معناداردرميزان
عملكرد تغذيه
اي دوگروه ديده
نشد و عملكرد تغذيه
اي هردوگروه،
قبل ازمداخله دروضعيت
مشابهي بود؛ اما
بعد از مداخله
ميانگين نمرات
عملكرد تغذيهاي
درگروه آزمون درمقايسه
باگروه شاهد،
افزايشي معنادار
يافت و نشان
دادكه آموزش رژيم
غذايي به ا فزايش
سطح آگاهي وعملكرد
تغذيهاي منجرشده
است. درمطالعه
پارك (43) وهان (53) نيز بهبود
عملكرد پس ازآموزش
گزارش شده است.
نتایج مطالعه
حمایلی و
همکاران (34) هم
حاکی از آن
بود که
میانگین نمره
عملکرد دو گروه
مداخله
و شاهد قبل از
مداخله
آموزشی تفاوت
معناداری
نداشت. این
میزان در
انتهای مطالعه
و بعد از
مداخله
آموزشی به
ترتیب 29% و 28%
افزایش یافت و
در هر دو گروه
تفاوت
معناداری
ایجاد شد که
به دلیل
انتقال
اطلاعات و
تمایل مربیان
بهداشت مدرسه
شاهد به رعایت
نکات تغذیهای
بود. مطالعه
رضایی و
همکاران (35) نیز،
که تأثیر
آموزش تغذیه
را بررسی میکرد،
نشان داد
عملکرد افراد
مورد پژوهش
قبل از مطالعه
بسیار اندک و
ضعیف بوده و
بعد از مداخله
آموزشی درصد
افرادی که
عملکرد خوب
داشتند 60% افزایش
یافت و درصد
افرادی که
عملکرد ضعیف
داشتند به صفر
رسید. در
مطالعه
پورعبداله و
همکاران (36) نیز
در زمینه
تأثیر آموزش
بر رفتارهاي
تغذيه اي نشان میداد
که میانگین
نمره عملکرد
قبل از مداخله
آموزشی در
گروه آزمایش 8/87
و بعد از
مداخله
آموزشی 6/94 بود و
این اختلاف از
نظر آماری
معناداربود؛
اما در گروه
کنترل
میانگین نمره
عملکرد قبل و
بعد از مداخله
آموزشی تفاوت
معناداری
نداشت. مطالعه
دیگری نیز در
زمینه تغذیه
که توسط
منتظریفر و
همکاران (37)
انجام شد نشان
دادکه عملکرد
دانشآموزان
مدرسه مورد در
قبل و بعداز
آموزش تفاوت
معناداری
داشت اما این
تفاوت در
مدرسه شاهد معنادارنبود.
مطالعه
علیدوستی
(33)تحت عنوان «بررسی
تأثیر مداخله
آموزشی مبتنی
بر الگوی اعتقاد
بهداشتی برارتقاءرفتارهای
بهداشتی،
تغذیهای
مرتبط با
سرطان معده در
زنان خانهدار
شهر اصفهان»
نشان داد میانگین
نمره عملکرد
دو گروه
مداخله و شاهد
در ابتدای
مطالعه و قبل
از مداخله
آموزشی تفاوت
معناداری
نداشت اما بعد
مداخله
آموزشی میانگین
نمره عملکرد
در گروه مورد
افزایش معناداری
داشت. میانگین
نمرات آگاهی
افراد مورد
پژوهش قبل از
آموزش 71/40و بعد
از آموزش 62/76
افزایش یافت. نتایج
اثربخشی
برنامه های
آموزشی
براساس الگوی
اعتقاد
بهداشتی
برافزایش
عملکرد، زنان در
مورد
رفتارهای
بهداشتی و
تغذیهای
مرتبط با
سرطان معده را
نشان داد. آبود
(52) هم درپژوهش
خودنشان دادكه
عملكردتغذيه اي
افرادگروه مورد
بعدازآموزش،
افزايش يافته
است وآنان به طورعمده،
ميزان جذب كالري،
چربي اشباع
شده وكلسترول راكاهش
داده
اندونتيجه
گرفته اندكه آموزش
در این خصوص،
كارا و مؤثر بوده
است. در
مطالعه تان (49) نیز
بعد از مداخله
آموزشی درصد
رفتارهای
پیشگیریکننده
در گروه مورد
افزایش یافت و
اختلاف معناداری
به وجود آمد.
نتايج مطالعه منيوس
(40)
نيزنشان
دادكه بعد از مداخله
آموزشي براساس
شاخص تغذيه سالم،
ميزان مصرف افزايش
يافته، مصرف چربيها،
ویتامین د، شيرو
کلسيم كاهش
يافته است.
درمطالعه لين
(38) مشخص شدكه نمره
آگاهي، بيش ازنمره
عملكرداست وشكاف
ميان آگاهی
وعملكردتغذيه
اي به خصوص درمصرف
ميوه وسبزيجات
بيشترمشاهده
شد؛ به بيان
ديگر،
واحدهاي موردپژوهش
درحاليكه توانايي
تشخيص غذاي سالمتر
را داشتند، كمترازآن
مصرف ميكردند
. اين يافته بايافتههاي
مطالعه حاضرهم
راستاست.
مطالعه تابشيان
وفرخ (31) نتيجهاي
متفاوت با این
مطالعه داشت.به
طوریكه ميانگين
نمرات آگاهي ونگرش
درقبل وبعدازمداخله
آموزشي
تفاوتي معنادارباهم
داشتند؛امادرميانگين
نمرات عملكرد درقبل
و بعدازآموزش
اختلافي معنادارمشاهده
نشد. كه به دليل
پيگيري نکردن دربارة
مطالب گفته
شده ومشغله كاري
افراد موردپژوهش،
تغييري درعملكردآنهاديده
نشده است.
از
محدودیتهای
مطالعه میتوان
به موارد زیر
اشاره نمود: 1-هماهنگی
لازم با مرکز
بهزیستی به علت
مشغله کاری
زیاد نیازمند
چندین جلسه
رفت و آمد و
پیگیری بود.
2-به دلیل
برگزاری
جلسات اداری
در سالن جلسات،
استفاده از
سالن جلسات
نیازمند هماهنگی
قبلی بود و ما باید
جلسات را در
روزهایی
برگزار میکردیم
که کارکنان
مرکز جلسه ای
نداشته باشند
و تداخلی با
فعالیت کارکنان
نداشته باشد. 3-
همکاری نکردن زنان
شاغل در مرکز
برای شرکت به
موقع در جلسات
آموزشی به
دلیل ماموریت
های اداری.4-به
علت حضور نیافتن
به موقع افراد
تحت مطالعه و
تاخیرهای یک
ساعته تعدادی
از کارکنان،
برای جلوگیری
از ریزش زیاد
نمونه ها
مجبور به
برگزاری یک
جلسه آموزشی
دو بار در روز
می شدیم و وقت
بیشتری از
پژوهشگر صرف
می شود. 5-
همکاری نکردن
گروه مقایسه
برای تکمیل
پرسشنامه ها
ولزوم پیگیریهای
متعدد برای
حضور گروه
مقایسه
درمرکز جهت تکمیل
پرسشنامهها.
نتيجه
گيري: بر
اساس نتايج به
دست آمده،
برنامه آموزش بهداشت
طراحيشده درزمينه
رعايت نكات تغذيهاي
مرتبط باسرطان
معده كارا و مؤثربوده،
لذا به نظر ميرسد
برگزاري كلاسهاي
آموزشي درکلیه
ادارات واستفاده
ازمتخصصان آموزش
بهداشت وعلوم تغذيه
ميتواند زمينة
افزايش آگاهي،
نگرش وعملكردزنان
شاغل رادرمحیط
کارفراهم آورد.
سپاسگزاری
این
مقاله مستخرج
از تحقیق دوره
کارشناسی ارشد
آموزش بهداشت است.
بر خود لازم
می دانیم از
دانشگاه
تربیت مدرس به
دلیل حمایت
مالی و معنوی
قدردانی
نموده و
همچنین
ازمسئولان مراكزبهزیستی
شهراصفهان وزنان
شاغلی كه مارادرانجام
اين پژوهش ياري
دادند تشكروقدرداني
نماییم.
References:
1. Vinson JA, Su X, Zubik L, Bose P. Phenol
antioxidant quantity and quality in foods: fruits. Journal of
Agricultural and Food Chemistry. 2001;49(11):5315-21.
2. Radmard AR. Five common cancers in Iran. Archives of Iranian medicine. 2010;13(2):143-6.
3. Miller B. Cancer: We Can Win The
War Against Cancer By Aggresively pursuing Prevention: Oak Publication Sdn Bhd;
2005.
4. Alireza S, Mehdi N, Ali M, Alireza M, Reza M,
Parkin D. Cancer occurrence in Iran in 2002, an international perspective. Asian Pacific Journal of Cancer Prevention. 2005;6(3):359.
5. Stewart BW, Kleihues P, Cancer IAfRo. World cancer
report: IARC press Lyon; 2003.
6. Khosravi A, Rao C, Naghavi M, Taylor R, Jafari N,
Lopez AD. Impact of misclassification on measures of cardiovascular disease
mortality in the Islamic Republic of Iran: a cross-sectional study. Bulletin of the World Health Organization. 2008;86(9):688-96.
7.
Coussens LM, Werb Z. Inflammation and cancer. Nature.
2002;420(6917):860-7.
8.
Samadi F, Babaei M, Yazdanbod A, Fallah M, Nouraie M, Nasrollahzadeh D, et al.
Survival rate of gastric and esophageal cancers in Ardabil province, North-West
of Iran. Arch Iran Med. 2007;10(1):32-7.
9. Shimada H, Takiguchi N, Kainuma O,
Soda H, Ikeda A, Cho A, et al. High preoperative neutrophil-lymphocyte ratio
predicts poor survival in patients with gastric cancer. Gastric
Cancer. 2010;13(3):170-6.
10.
Tanner M, Hollmen M, Junttila T, Kapanen A, Tommola S, Soini Y, et al.
Amplification of HER-2 in gastric carcinoma: association with Topoisomerase
IIα gene amplification, intestinal type, poor prognosis and sensitivity to
trastuzumab. Annals of Oncology. 2005;16(2):273-8.
11. Rajaeifard A, Moghimidehkordi B, Tabatabaei H, Zighami
B, Safaei A, Tabei Z. Estimating survival rates in gastric cancer patients on
the basis of clinicopathologic factors in Fars Cancer Registry(2001-2005).
Zahedan Journal of Research in Medical Sciences. 2009;11(1): 49-56.
12.
Pellicano R, Fagoonee S, Palestro G, Rizzetto M, Ponzetto A. [Intestinal
metaplasia, dysplasia, gastric cancer and Helicobacter pylori: epidemiological
observations]. Minerva medica. 2005;96(1):1-10.
13. Devesa SS, Blot WJ, Fraumeni JF. Changing patterns in the incidence of esophageal and gastric
carcinoma in the United States. Cancer. 1998;83(10):2049-53.
14. Noguchi Y, Yoshikawa T, Tsuburaya A, Motohashi H,
Karpeh MS, Brennan MF. Is gastric carcinoma different between Japan and the
United States? Cancer. 2000;89(11):2237-46.
15. Mousavi SM, Gouya MM, Ramazani R, Davanlou M, Hajsadeghi
N, Seddighi Z. Cancer incidence and mortality in Iran. Annals
of Oncology. 2009;20(3):556-63.
16. Moghimbeigi A, Tapak L, Roshanaei G, Mahjub H. Survival
Analysis of Gastric Cancer Patients with Incomplete Data. Journal
of gastric cancer. 2014;14(4):259-65.
17. Lee MC. Knowledge, barriers, and motivators related to
cervical cancer screening among Korean-American women: A focus group approach. Cancer Nursing. 2000;23(3):168-75.
18. Chang JY, Lee RM, Locke GR, Schleck CD,
Zinsmeister AR, Smyrk TC, et al. A shift in the clinical
spectrum of eosinophilic gastroenteritis toward the mucosal disease type.
Clinical Gastroenterology and Hepatology. 2010;8(8):669-75.
19.
Saffari j, Moradi m, Farrokhi e, Tabatabaiefar m, Taherzadeh Farrokhshahri m,
Shayesteh f, et al. Study of two common P53 gene mutations in gastric cancer
using PCR-RFLP in Chaharmahal va Bakhtiari province, Iran, 2003. Journal of Shahrekord Uuniversity of Medical Sciences. 2009;10(4):43-50.
20.
sanei MH, sanei B, mahzouni P, chehrei A. Comparison of histopathologic
findings of non-tumoral gastric mucus of patients with gastric cancer and
patients with chronic gastritis. Journal of Shahrekord
Uuniversity of Medical Sciences. 2007;8(4):15-20.
21. Mönkemüller KE, Call SA, Lazenby AJ, Wilcox CM.
Declining prevalence of opportunistic gastrointestinal disease in the era of
combination antiretroviral therapy. The American journal of
gastroenterology. 2000;95(2):457-62.
22.
Panesar SS, Philippon MJ, Bhandari M. Principles of evidence-based medicine. Orthopedic Clinics of North America. 2010;41(2):131-8.
23. Amin M, Kazemi A, Eskandari O, Ghias M, Fatehizadeh A,
Zare M. Geographical distribution of stomach cancer related to heavy metals in
Kurdistan, Iran. International Journal of Environmental
Health Engineering. 2015;4(1):12.
24. Hodgson JM,
Hsu‐Hage BHH, Wahlqvist ML. Food variety as a quantitative descriptor of
food intake. Ecology of food and nutrition.
1994;32(3-4):137-48.
25.
Azadbakht L, Mirmiran P, Azizi F. Dietary diversity score is favorably associated
with the metabolic syndrome in Tehranian adults. International
journal of obesity. 2005;29(11):1361-7.
26.
Tohidi F, Gorbani M. The effect of personal health education
in prevention of intestinal parasite infection in Gorgan students. Persian.J
Knowledge &Health
shahrod Med Sci Uni 2009; 4 (2) : 14-17. [Persian]
27. Tehrani H, Taghdisi MH. Community
Action: A Strategy for Health Promotion. Iranian Journal of
Health Education and Health Promotion. 2015;2(4):255-9.
28- Abdullah-zadeh F, Agahosseini S,
Asvadi-Kermani I, Rahmani A. Hope in Iranian cancer patients. Iranian journal of nursing and midwifery research. 2011;16(4):288.
29. Moattari M, Rouzitalb M, Saber Firoozi M, Zare N,
Gholamzadeh. The Effect of Educational Intervention on the knowledge and
participation of Administrative Health Personnel in Colorectal Cancer Screening
program at Shiraz University of Medical Sciences Shiraz 2003. Research in Medicine. 2009;33(1):47-54.
30.
Mazlomi S, Zare M, Feisal M. Effects of health education on knowledge, attitude
and practice of female teachers in Yazd intermediate schools on breast cancer. J
Birjand Med Sci Uni 2006; 13 (1) :12-19.
31. Tabeshian A, Firozeh F. The effect of
health education on performing Pap smear test for prevention of cervix cancer
in teachers of Isfahan city. Medical Science Journal
of Islamic Azad Univesity. 2009;19(1):35-40.
32. Salehi M, Kimiagar SM,
Shahbazi M, Kolahi AA, Mehrabi Y. Effect of education given to the nomadic
women on the nutrition, health and hygiene of the tribe, and the role of
nomadic women in development of nutrition culture and hygiene. Journal of
Mazandaran University of Medical Sciences. 2003;13(41):55-63.
33. Alidosti M, Sharifirad GR, Golshiri P, Azadbakht
L, Hasanzadeh A, Hemati Z. An investigation on the effect of
gastric cancer education based on Health Belief Model on knowledge, attitude
and nutritional practice of housewives. Iranian
journal of nursing and midwifery research. 2012;17(4):256.
34.
Hamayeli Mehrabani H, Mirmiranl P, Alaiin F, Azizi F. Changes in Nutritional
Knowledge, Attitude, and Practices of Adolescents in District 13 of Tehran
after 4 Years of Education. Iranian Journal of Endocrinology
and Metabolism. 2009;11(3):235-43.
35. Rezaei N, Tahbaz F, Kimiagar M, Majd HA. Effect of nutrition education on metabolic control of subjects with
type 1 diabetes. Feyz Journals of Kashan University of
Medical Sciences. 2006;9(4):36-42.
36. Pourabdollah P, Rozaty, Razavieh V,Dastgiri S,
Ghaem maghami J, Fathi S. The Effect of Nutrition Education on the Knowledge
and Practice of Elementary School Children Regarding Junk Food Intake .Journal
of Zanjan University of Medical Science & Health Service. 2005; 13(51): 13-20
37. Motamedrezaei O, Moodi M, Miri MR, Khodadadi M. The effect of nutrition and food hygieneeducation on the knowledge
of female elementary school teachers in city of ferdows. Journal of Education and Health Promotion. 2013; 2 (10) : 16-19
38.
Lin W, Yang H, Hang C, Pan W. Nutrition knowledge, attitude, and behavior of
Taiwanese elementary school children. Asia Pacific journal of
clinical nutrition. 2007;16:534.
39.
Anderson A, Porteous L, Foster E, Higgins C, Stead M, Hetherington M, et al. The impact of a school-based nutrition education intervention on
dietary intake and cognitive and attitudinal variables relating to fruits and
vegetables. Public health nutrition. 2005;8(06):650-6.
40.
Manios Y, Moschonis G, Katsaroli I, Grammatikaki E, Tanagra S. Changes in diet
quality score, macro‐and micronutrients intake following a nutrition education
intervention in postmenopausal women. Journal of human
nutrition and dietetics. 2007;20(2):126-31.
41.
Ghaffari M, Tavassoli E, Esmaillzadeh A, Hasanzadeh A. The Effect of Education
based on Health Belief Model on the improvement of osteoporosis Preventive
Nutritional Behaviors of Second Grade Middle School Girls in Isfahan. Journal
Health Research System 2010; 6 (4): 1-10.
42.
Gammage KL, Francoeur C, Mack DE, Klentrou P. Osteoporosis health beliefs and
knowledge in college students: the role of dietary restraint. Eating behaviors. 2009;10(1):65-7.
43. Somi P,Soon
BC,Chae WC. Effect of cognition emotion focused program to increase public
participation in papanicolaour smear screening. Public health nursing ,2005: 22 (4) : 289-298
44. Abood DA, Black DR, Feral D.
Nutrition education worksite intervention for university staff: application of
the health belief model. Journal of nutrition education and
behavior. 2003;35(5):260-7.
45. ahcivan NO, Secginli S,
editors. Health beliefs related to breast self-examination in a sample of
Turkish women. Oncology nursing forum. 2007: 34(2):425-432.
46. Sharifirad G, Hazavehie S, Mohebi S, Rahimi M,
Hasanzadeh A. The effect of educational programme based on Health Belief Model
(HBM) on the foot care by type II diabetic patients. Iranian
Journal of Endocrinology and Metabolism. 2006;8(3):231-9.
47. Kleier JA. Using
the health belief model to reveal the perceptions of Jamaican and Haitian men
regarding prostate cancer. Journal of Multicultural
Nursing & Health. 2004;10(3):41.
48. Daniel M, Messer LC. Perceptions of disease
severity and barriers to self-care predict glycemic control in Aboriginal
persons with type 2 diabetes mellitus. Chronic Diseases and
Injuries in Canada. 2002;23(4):130.
49. Tan MY. The
relationship of health beliefs and complication prevention behaviors of Chinese
individuals with Type 2 Diabetes Mellitus. Diabetes
research and clinical practice. 2004;66(1):71-7.
50. Hazavehei S, Taghdisi M, Saidi M. Application of the
Health Belief Model for osteoporosis prevention among middle school girl
students, Garmsar, Iran. Education for health. 2007;20(1):23.
51. Sharifirad G, Entezari MH, Kamran A, Azadbakht L. The effectiveness of nutritional education on the knowledge of
diabetic patients using the health belief model. Journal of research in
medical sciences: the official journal of Isfahan University of Medical
Sciences. 2009;14(1):1.
52. Avci IA, Gozum S. Comparison of two different
educational methods on teachers’ knowledge, beliefs and behaviors regarding
breast cancer screening. European Journal of Oncology
Nursing. 2009;13(2):94-101.
53. Han H-R, Lee H, Kim M, Kim K. Tailored lay health worker
intervention improves breast cancer screening outcomes in non-adherent
Korean-American women. Health education research. 2009;24(2):318-29.