Relationship between
domestic violence with womens depression
Relationship
between Socio-Economic Status, Perceived Stress, Social Support and Domestic
Violence With Womens Depression In Reproductive Age Using Path Analysis
Sedigheh AmirAli
Akbari,1 Roshanak Vameghi,2* Firoozeh Sajedi,3 Homeira
Sajjadi,4 Hamid Alavi Majd5 & Soheila Hajighasemali6
.
1. PhD Candidate, Pediatric
Neurorehabilitation Research Center, University of Social Welfare and
Rehabilitation Sciences (USWR), Tehran, Iran
*2. MD, Pediatrician, Professor of Pediatric Neurorehabilitation
Research Center, USWR. Tehran, Iran )Corresponding author( r_vameghi@yahoo.com
3. MD, Pediatrician, Professor of Pediatric
Neurorehabilitation Research Center USWR.
Tehran, Iran
4. Associate Professor of Community Medicine, Social Determinants of
Health Research Center, USWR. Tehran, Iran
5. Department of Biostatistics, Faculty of Paramedicine, Shahid Beheshti
University of Medical Sciences (SBUMS), Tehran, Iran.
6. MSc in Midwifery, Dept. of Midwifery, SBUMS, Tehran, Iran
ABSTRACT
Background and objective: According
to the importance of effective social factors on health, in this study a model
of the relation between socioeconomic status, perceived stress, social support
and domestic violence with women depression in reproductive age in Tehran the
year of 2014 was tested.
Materials and methods:
This sectional descriptive-correlative study was performed
on 1053 women referred to the medical centers affiliated to Shahid Beheshti
University of Medical Sciences. The participants were selected through
multi-stage random sampling. For collecting the data, demographic and
socio-economic status, perceived stress, perceived social support, domestic
violence and Beck depression questionnaires were used. The data were analyzed
using SPSS 19 & Lisrel 8.8 software.
Results: Results showed that 49.7% of women had
mild to severe degree of depression. The average stress score of perceived
stress was 23.22±8.34, and most of them (43.1%) had moderate of social support.
70% had good socioeconomic status. 41.1% were taken domestic violence. The
final path model fitted well (GFI=1; RMSEA=0.08) and showed that socioeconomic
status had direct (β=- 0.20) and indirect effect (β= - 0.07251),
perceived stress had direct effect (β=0.16), social support had
direct(β=- 0.22) and indirect effect (β=- 0.0672), domestic violence
had direct effect (β=0.20) on depression, and in the overall effect social
support had the most effects on depression (β= -0.2872).
Conclusion: According
to the relation between all variables that investigated
with depression of women, screening of these factors for prevention and
diagnosis of depression in order to promote mental health and early
intervention is recommended.
Paper Type: Research Article.
Keywords: Depression, Perceived stress, Social support, Socio-economic
statue, Domestic violence, Path Analysis, Tehran.
u Citation: Akbari
SK, Vameghi R, Sajedi F., Sajjadi H, AlaviMajd H, Hajighasemali S. Relationship
between socio-economic status, perceived stress, social support and domestic
violence with womens depression in reproductive age using path analysis. Iran J Health Educ Health Promot. Winter
2015-2016;3(4): [شماره
صفحات].
[Persian] |
افسردگی
زنان در سنین
باروری
ارتباط
وضعیت
اقتصادی اجتماعی،
استرس درکشده،
حمایت اجتماعی
و خشونت خانگی
با افسردگی زنان
در سنین
باروری: بهکارگیری
مدل تحلیل
مسیر
صدیقه
امیرعلیاکبری،۱
روشنک وامقی،۲*
فیروزه ساجدی،۳
حمیرا سجادی،۴
حمید علویمجد۵
و سهیلا حاجیقاسمعلی۶
۱. دانشجوی دکترای
پژوهشی، مرکز تحقیقات
توانبخشی اعصاب
اطفال،
دانشگاه علوم
بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران
*۲. متخصص
کودکان،
استاد مرکز
تحقیقات توانبخشی
اعصاب اطفال،
دانشگاه علوم
بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران
(نویسنده مسئول)
r_vameghi@yahoo.com
۳. متخصص
کودکان، استاد
مرکز تحقیقات توانبخشی
اعصاب اطفال،
دانشگاه علوم
بهزیستی و توانبخشی، تهران، ایران
۴. متخصص پزشکی
اجتماعی، دانشیار
مرکز تحقیقات
عوامل
اجتماعی مؤثر
بر سلامت،
دانشگاه علوم
بهزیستی و توانبخشی.
تهران، ایران
۵. دکترای
آمار زیستی، استاد
گروه آمار زیستی
دانشکده
پیراپزشکی،
دانشگاه علوم
پزشکی
دانشگاه شهید
بهشتی، تهران،
ایران
۶. کارشناس
ارشد مامایی،
دانشکده
پرستاری و
مامایی،
دانشگاه علوم
پزشکی
دانشگاه شهید
بهشتی. تهران،
ایران
چکیده
زمینه و
هدف: با توجه
به اهمیت عوامل
اجتماعی مؤثر بر سلامت، این
تحقیق به
آزمون مدل
ارتباطی وضعیت
اقتصادی-اجتماعی،
استرس درکشده،
حمایت اجتماعی
و خشونت خانگی
با افسردگی
زنان در سنین
باروری در
تهران سال
۱۳۹۳ پرداخته
است.
مواد
و روشها: این مطالعه
به روش توصیفی-مقطعی
بر روی ۱۰۵۳ زن
در سن باروری مراجعهکننده
به مراکز
بهداشتی
وابسته به
دانشگاه علوم
پزشکی شهید
بهشتی انجام شد. نحوه نمونهگیری
بهصورت چندمرحلهای
و تصادفی بود.
ابزارهای
مورداستفاده
در این پژوهش پرسشنامههای
مشخصات جمعیتشناختی،
وضعیت
اجتماعی-
اقتصادی، افسردگی
بِک، استرس درکشده،
حمایت
اجتماعی درکشده
و پرسشنامه
خشونت خانگی
بود. دادهها
با SPSS 19 و آزمون
مدل پیشنهادی
از تحلیل مسیر با نرمافزار
Lisrel 8.8 مورد تجزیهوتحلیل
قرار گرفتند.
یافتهها: از زنان
موردبررسی،
۷/۴۹ % درجاتی
از خفیف تا
شدید افسردگی داشتند.
میانگین
امتیاز استرس
۳۴/۸ ±۲۲/۲۳
و بیشتر افراد
(۱/۴۳ %) از حمایت
اجتماعی
متوسط برخوردار
بودند.۷۰ % افراد
از وضعیت
اقتصادی
مطلوب برخوردار
بودند و ۱/۴۱ % مورد
خشونت قرارگرفته
بودند. در تحلیل
مسیر وضعیت
اقتصادی اجتماعی
هم بهصورت
مستقیم (۲۰/۰- =β) و هم غیرمستقیم
(۰۷۲۵۱/۰- =β)، استرس درکشده
بهصورت
مستقیم (۱۶/۰=β)، حمایت
اجتماعی بهصورت
مستقیم (۲۲/۰ - = β) و غیرمستقیم
(۰۶۷۲/۰- = β) و
خشونت خانگی بهصورت
مستقیم (۲۰/۰= β) و غیرمستقیم
(۰۱۶/۰=β) در
بروز افسردگی مؤثر
بودند و در
مقایسه اثرات
کل، حمایت
اجتماعی
بیشترین اثر را
بر افسردگی
نشان داد (۲۸۷۲/۰-β=). مدل
پیشنهادی در
تحقیق از
برازش مناسبی
برخوردار بود
(۰۸/۰=RMSEA, ۱ GFI=).
نتیجهگیری:
با توجه
به وجود
ارتباط تمامی
عوامل موردبررسی
با بروز
افسردگی
زنان، غربالگری
ازنظر این
عوامل بهمنظور
پیشگیری و
تشخیص زنان
افسرده در جهت
ارتقاء سلامت
روانی آنان
توصیه میگردد.
نوع
مقاله: مطالعه
پژوهشی.
کلیدواژهها: افسردگی،
استرس درکشده،
حمایت
اجتماعی، وضعیت
اجتماعیاقتصادی،
خشونت خانگی،
تحلیل مسیر،
تهران.
t استناد: امیرعلیاکبری
ص، وامقی ر،
ساجدی ف،
سجادی ح، علویمجد۵
و حاجیقاسمعلی،
س. ارتباط وضعیت
اقتصادی اجتماعی،
استرس درکشده،
حمایت
اجتماعی و
خشونت خانگی
با افسردگی
زنان در سنین
باروری: بهکارگیری
مدل تحلیل مسیر. فصلنامه
آموزش
بهداشت و
ارتقاء
سلامت. زمستان
1394؛3(4): [شماره
صفحات]. |
مقدمه
حیطه سلامت
روان یکی از
مسائل اساسی
سلامت عمومی
برای زنان در
سن باروری در
تمام جهان است (۱). بلوغ،
قاعدگی،
روابط جنسی،
بارداری و بالاخره
زایمان بهعنوان
بحرانهای
زندگی زنان به
شمار میروند؛
که میتوانند
جسم و روان
زنان را بهطور
انکارناپذیری
تحت تأثیر
قرار دهند (۲). ۸/۱۲ % ناتواناییهای
افراد مربوط
به مشکلات
روانی آنهاست.
اختلالات
روانی، بهویژه
اضطراب، استرس
و افسردگی، بهعنوان
یکی از مهمترین
دلایل مرخصیهای
استعلاجی طولانیمدت
(بیش از ۱۲ ماه)
است؛ که ۳۳ % آن
در بین زنان و
۲۵ % در بین
مردان شایع
است (۳). سازمان
جهاني بهداشت
تخمين زده است
که تا سال ۲۰۲۰
افسردگي دومين
بيماري شايع
در سرتاسر
جهان خواهد شد (۴-۵). بر
اساس آمار
انجمن روانپزشکی
آمريکا،
احتمال وقوع
اختلال
افسردگيِ
اساسي، در طول
زندگي يک فرد،
در آقايان 5-10% و
در زنان 10-25% است.
در هر برههای
از زمان، شيوع
نقطهای، نیز 2-3
% از مردان و 5-9 %
از زنان از
افسردگي
اساسي رنج میبرند
(۶). در
مطالعات
مختلف، شيوع
علائم
افسردگي در
ايران نيز ۶۹/۵
تا ۷۳ % گزارششده
است (7-9). ميزان
بيماري
افسردگي در
زنان، در سنين
باروري، دو تا
سه برابر
مردان است (5، ۱۰). کسلر
و همکاران (۱۱) این
میزان را ۳/۲۱ % در
مقایسه با
۷/۱۲ % گزارش
کردند.
میزان بالای
شیوع افسردگی
در زنان از
زمان بلوغ تا
بعد از زمان
ﻳﺎﺋـﺴﮕﻲ به
دلایلی متعددی
است: مانند ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ
ﮊﻧﺘﻴﮑﻲ، ﻧﻮﺳﺎﻧﺎﺕ
ﻫﻮﺭﻣﻮنی
اثرات زايمان،
داشتن ﺣـﻮﺍﺩﺙ
ﻣﺤﻴﻄــﻲ ﭘﺮﺍﺳــﺘﺮﺱ،
تفاوت فشارهاي
رواني-
اجتماعي، الگوهاي
رفتاري آموختهشده
مربوط به
درماندگي و عکسالعملهای
زنان نسبت به
استرس. ﺍﺯ ﻃــﺮﻑ
ﺩﻳﮕــﺮ، تأثیرات
عاطفی- روانی ﻣــﺸﮑﻼﺕ
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻲ ﺩﺭ
ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ
ﻣﺮﺩﺍﻥ بیشتر است
ﻭ ﺍﺛــﺮﺍﺕ ﭘﺎﻳــﺪﺍﺭﺗﺮﻱ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﮔﺮﮔــﻮﻧﻲ
ﺑﻬﺪﺍﺷــﺖ ﺭﻭﺍﻥ
ﺍﻳﺠــﺎﺩ میکند
(۱2-۱4). یکی
از نگرانیهای
سلامت عمومي، افسردگي
به علت اثرات
نامطلوب بر
روي زنان،
همسر،
خانواده و در
درازمدت بر تکامل
عاطفي و
شناختي کودک است
(۱۵-۱۶). بیشتر
اوقات، زنانِ
افسرده قادر
به برآوردن نیازهای
اجتماعی و
عاطفی
خانواده خود نیستند و فرزندان
آنان بیشتر در
معرض خطر
اختلالات
اضطرابی و افسردگی
قرار دارند (۱۷). عوامل
خطر زیادی در بروز
افسردگی تأثیرگذار
هستند (۱۸).
اختلالات
افسردگي در
مناطق شهري شایعتر
از مناطق روستايي
است. و بهطورکلی،
در گروههایی
که عوامل
رواني- اجتماعي
نامطلوب (مانند
افراد بیخانمان)
دارند، نيز
بالاتر است (۱۹).
سابقه
افسردگي در
خانواده، بدرفتاری
با کودک در
دوران کودکی، نداشتن
همسر، داشتن
بيش از سه
فرزند، سابقه
مصرف سيگار،
الکل و داروهای
غیرمجاز،
درآمد کم، سن کمتر
از ۲۰ سال،
حمايت
اجتماعي ناکافي،
خشونت خانگي،
وضعيت شغلي،
تحصيلات پايين
و استرسها
(مثل کشمکش و
اختلافات با
همسر) نیز جزو
سایر عوامل
خطر ديگر
اختلالات
افسردگي ذکرشده
است (7، 20-22).
مطالعات
اخیر نشان
داده است که
بين وقايع استرسزای
زندگي،
اضطراب،
افسردگي،
مشاغل استرسزا،
سوءاستفاده
فيزيکي و
حمايت
اجتماعي
پايين ارتباط
وجود دارد (۲۳). مطالعات نشان
میدهند که
زنانِ خیلی
افسرده از حمایت
اجتماعی پایینتری
برخوردارند (۲۴). پورمحمدرضایتجریشی
و میرزمانیبافقی (25) رابطه
منفی بین حمایت
اجتماعی و
بروز افسردگی
را در دانشجویان
دختر گزارش
کردند. عبداللهزاده
و همکاران (26) نیز رابطه
حمایت
اجتماعی و افسردگی
را نشان
دادند.
تحقيقاتي
که در سالهای
اخير حمایتهای
اجتماعي را موردبررسی
قرار دادهاند،
نشانگر اين
نکته مهم
هستند که
روابط نزديک و
صمیمی ميتواند
جنبههای
مثبت و مفید
داشته باشد. حمايت
اجتماعي بهعنوان
«امکاناتي که
ديگران براي
فرد فراهم ميکنند»
تعریف شده
است. همچنين
اين مفهوم بهعنوان
«معرفتي که
باعث ميشود
فردي باور کند
که مورداحترام
و علاقه
ديگران بوده،
عنصري
ارزشمند و
داراي شان به
شمار آمده و
به يک شبکه
اجتماعي
روابط و
تعهدات
متقابل تعلق
دارد» در نظر
گرفته ميشود (27-28). پژوهشها
نشان دادهاند
افرادي كه از
حمايت
اجتماعي
بالاتري برخوردار
هستند، سلامت
بهتري دارند. همچنين
مطالعات نشان دادهاند
كه واکنشهای
فيزيولوژيك
نسبت به استرس، تحت تأثیر
حمايت
اجتماعي
تغيير میکند؛
يعني شدت
واكنش فرد در
حضور دوستان و
آشنايان كمتر
از زماني است
كه فرد بهتنهایی
با استرس روبهرو
میشود (۲۹).
بین شروع
افسردگی و وقوع
استرسهای
منفی نیز
ارتباط مثبتی
وجود دارد. اما
علیرغم وجود
چنین ارتباطی
بین استرس و افسردگی،
تنها حدود ۲۰
تا ۵۰ % از
افراد، که
استرس شدید را
تجربه میکنند،
دچار افسردگی میشوند.
به نظر میرسد
عواملی نظیر
حمایت
اجتماعی
پایین و
راهبردهای مقابلهای
فرد در برابر
رویدادهای استرسزا،
افراد را برای
ابتلا به
افسردگی آسیبپذیر
میسازد (۳۰).
از طرفی، زناني
که حمايت کمي
از طرف
خانواده خود
دريافت میکنند،
بيشتر تحت
خشونت خانگي
قرار میگیرند
(۳۱). خشونت
خانگی، به
خشونت جسمی، جنسی،
روانی یا
عاطفی که توسط
همسر و بستگان
نزدیک به زن
تحمیل میگردد
اطلاق میشود. پژوهشگران
بیان میکنند
زنانی که
قربانی خشونت
هستند، سطح
بالاتری از
استرس را
تجربه میکنند
(۳۲). علیرغم
اينکه همه
زنان در معرض
خطر خشونت قرار
دارند، اما برخي
از گروهها
همانند
نوجوانان و
زنان با وضعيت
اقتصادي-
اجتماعي پايين
در معرض خطر
بيشتري هستند (۳۳). وضعيت
اقتصادي و
اجتماعی يكي
از مهمترین تعیینکنندههای
سلامت و
ميرايي است (۳۴). زنان در
شرايط
اقتصادي و
اجتماعي
پايين از آسیبپذیری
بیشتری
برخوردارند. مطالعات
نشان دادهاند
زنان به خاطر
در معرض قرار
گرفتن آسیبهای
روانی در وضعیت
اجتماعی و
اقتصادی پایین
از افسردگی بیشتری
برخوردار
هستند (۳۵).
سلامتِ
زنان یک عامل
اساسی برای
سلامت
خانواده و جامعه
است. زنان
۵۱% جمعیت
جهان را تشکیل
میدهند.
زنان، بهعنوان
عضو اصلی
خانواده و
تصمیمگیری
در امور مهم، نقش
دارند. با در نظر
گرفتن این امر
که زنان علاوه
بر نقش همسری
و مادری دارای
نقشهای
متعدد دیگری در
جامعه، همچون مسئولیتهای
شغلی و اجتماعی
نیز هستند،
استرس زیادی
به آنها
تحمیل میشود
و در نتیجه
همه این موارد
میتواند
استرس زیادی
را بر آنان
وارد کند و زمینه
را برای ابتلا
به انواع بیماریها
و اختلالات
جسمی و روانی
فراهم آورد (۳6-۳8). توجه
به سلامت روحی
و روانی زنان حائز
اهمیت است و
تحقیق در مورد
سلامت روان آنان
از اولویت خاصی
برخوردار است (۳۹). لذا
در این تحقیق
به بررسی ارتباط
وضعیت
اقتصادی-اجتماعی، استرس درکشده،
حمایت اجتماعی
و خشونت خانگی
با افسردگی زنان در سنین
باروری با بهکارگیری
مدل تحلیل مسیر
پرداخته شد.
مواد
و روشها
این مطالعه
به روش مقطعی-توصیفی
بود؛ که بر
روی ۱۰۵۳ زن مراجعهکننده
به مراکز
بهداشتی
درمانی
وابسته به
دانشگاه علوم
پزشکی شهید
بهشتی تهران در
سال ۱۳۹۳
انجام شد. ابتدا
فهرست درمانگاهها
در مناطق تحت
پوشش آن
دانشگاه تهیه
گردید. سپس از هر
منطقه، مراکزی
بهصورت
تصادفی
انتخاب شدند و
بر اساس جمعیت
تحت پوشش در هر
مرکز سهمیهای
به آن اختصاص
یافت. زنان
ایرانی ۱۸ تا ۳۵ ساله
که دچار بیماریهای
شناختهشده
نبودند و همچنین
سابقه اختلالات
روانی در خود
و خانواده خود
نداشتند، در
مطالعه شرکت
داده شدند.
قبل از توزیع
پرسشنامه،
هدف از پژوهش به
شرکتکنندگان
توضیح داده شد
و رضایت آنان
کسب گردید.
از
پرسشنامه جمعیتشناختی
جهت اطلاعات
فردی با ۱۵ سؤال
استفاده شد. روایی
ابزار با روش روایی
محتوایی سنجیده
شد. جهت
سنجش وضعيت
اقتصادي و
اجتماعی از
پرسشنامه طراحیشده
گرمارودی و همکاران
استفاده شد.
این پرسشنامه شامل
۱۰ سؤال است:
میزان
تحصيلات زن،
تحصيلات
همسر، مساحت زیربنا
برحسب افراد
خانوار، قيمت
هر مترمربع
زمين منزل
مسکونی،
تسهيلات و وسایل
رفاهی (مانند
داشتن خودروی
شخصي و
رايانه) و
درآمد خانواده.
پاسخها در هر
بخش امتیازات
متفاوت داشتند؛ برای
مثال، برای تحصیلات
ابتدایی ۲
امتیاز و مدرک
دکتری ۱۷
امتیاز میگرفتند.
در اين
پرسشنامه،
همبستگي اين
عوامل با نمره
كل ۸۷/۰ بهدستآمد.
بنابراین، بر
اساس تطابق امتیازها،
نقطه مذكور
براي ايجاد يك
متغير دوحالتی
و دستهبندی
خانوارها به
دو گروه شامل
وضعيت
اقتصادي و اجتماعي
نامناسب و
مناسب بهوسیله
شاخص خلاصهشده،
۱۶ تعیینشده بود.
حداكثر امتياز
بالقوه در
شاخص خلاصهشده،
۴۸ امتياز بود (۴۰).
پایایی ابزار
در این پژوهش ۸۸/۰
بهدستآمد.
برای سنجش
استرس عمومي درکشده،
در يک ماه
گذشته، از از
نسخه ۱۴ سؤالی
پرسشنامه
کوهن و
همکاران استفاده
شد. پاسخها
بر اساس لیکرت
(صفر-5) نمرهگذاری
شد. درنتیجه،
هر فرد نمرهای
بین صفر تا ۵۶
کسب میکرد و نمره
بالاتر نشاندهنده
استرس ادراکشده
بيشتر بود. لذا
نقطه برش برای
این پرسشنامه
تعیین نشده است. آلفاي
کرونباخ براي
اين مقياس در
سایر مطالعات
۸۴/۰ تا ۸۶/۰ بهدستآمده
است (۴1-42). پایایی آن در
مطالعه حاضر ۸۹/۰ بهدستآمد.
برای سنجش
حمایت
اجتماعی از
پرسشنامه
حمايت
اجتماعي درکشده استفاده
شد. این
پرسشنامه
دارای ۱۲ سؤال
است؛ که در سه
بخش حمایت
دوستان،
خانواده و
همسر را میسنجد.
کمترين و
بيشترين نمره ۱۲
و ۸۴ است. این
پرسشنامه در
مطالعات
مختلف بارها بهکارگرفته
شده و در
ایران پایایی
آن ۸۹/۰ بهدستآمده
است (۴3-۴5). پایایی در
این مطالعه ۸۷/۰
بهدستآمد.
برای
سنجش افسردگی از
پرسشنامه «بِک» استفاده
شد. این
پرسشنامه ۲۱ سؤال
سه گزینهای
دارد؛ که پاسخها
بر اساس لیکرت
(صفر-3) نمرهگذاری
شده است و در
نهایت هر فرد نمرهای
بین صفر تا ۶۳
کسب میکند. پایایی
این پرسشنامه
در مطالعات
مختلف ثابت
شده است. در ایران
هنجاریابی آن
نیز سنجیده
شده است و عدد ۹ بهعنوان
حد مرز شناختهشده
است. پایایی
درونی این
ابزار با ضریب
آلفا کرونباخ ۸۷/۰
و پایایی ۷۴/۰ در
جامعه ایرانی مورد
تائید قرارگرفته
است (۴6-۴7). پایایی ابزار
در این مطالعه
۸۶/۰ بهدستآمد. تمامی
افرادی که
درجاتی از
افسردگی
متوسط تا شدید
را نشان دادند،
برای بررسی بیشتر
به متخصص امر
ارجاع داده
شدند.
در این
پژوهش منظور
از خشونت
خانگی، خشونتِ
اعمالشده
توسط همسر بود؛
که با استفاده
از پرسشنامه سازمان
جهانی بهداشت
سنجيده شد. در ارزیابی
خشونت خانگی،
خشونت فيزيکی
با ۹ سؤال،
خشونت جنسی با
۸ سؤال و
خشونت عاطفی
با ۱۵ سؤال
مورد ارزيابی قرار
گرفت. پاسخها
در هر سه بعد
بر اساس لیکرت
۵ گزینهای نمرهگذاری
شده بود. فردی
که حداقل يک
پاسخ مثبت به هرکدام
از سؤالات
مربوط به
پرسشنامه
خشونت
فيزيکی، جنسی
يا عاطفی میداد، خشونتديده در
نظر گرفته میشد.
پایایی
پرسشنامه در
ایران توسط
بسیاری از
محققان بررسیشده
و ضریب آلفای
کرونباخ آن
برای سه حیطه
پرسشنامه،
یعنی خشونت
فیزیکی (۹۲/۰ =α)،
روانی (89/۰ =α) و
جنسی (88/۰ =α) بهدستآمده
است (۴۸). در این مطالعه
ضریب پایایی
سه حیطه به
ترتیب ۹۸/۰ و
۹۱/۰ و ۹۵/۰ بهدستآمد.
در
مطالعه حاضر
از شاخصهای
خطای ریشه
مجذور
میانگین
تقریب (RMSEA)،[1] نیکویی
برازش (GFI)،[2]، برازش
نرمال شده (NFI)،[3]و برازش مقایسهای
(CFI)[4] جهت
تعیین
برازندگی مدل
استفاده گردید.
اﯾﻦ شاخصها ازلحاظ
ﻣﻄﻠﻮﺑﯿﺖ ﺑﻪ ﺿﺮﯾﺐ
ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ
دارند. به
عبارتی مقدار آنها
ﺑﯿﻦ ﺻﻔﺮ ﺗﺎ ﯾﮏ،
ﻣﺘﻐﯿﺮ است. RMSEA
بهعنوان اﻧﺪازه
ﺗﻔﺎوت ﺑﺮاي ﻫﺮ
درﺟﻪ آزادي تعریفشده
اﺳﺖ. ﻣﻘﺪاری ﮐﻪ
بهواقع ﻫﻤﺎن
آزﻣﻮن اﻧﺤﺮاف
ﻫﺮ درﺟﻪ آزادي
اﺳﺖ، ﺑﺮاي مدلهایی
ﮐﻪ ﺑﺮازﻧﺪﮔﯽ
ﺧﻮﺑﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،
کمتر از ۰۵/۰ اﺳﺖ.
ﻣﻘﺎدﯾﺮ ﺑﺎﻻﺗﺮ
از آن تا ۰۸/۰ قابلقبول
است گر چه
برخی منابع تا
۱۱/۰ را قابلقبول
میدانند. شاخصهای
CFI، IFI، NFI، GFI هرچه به یک نزدیکتر
باشند،
نیکویی برازش
مدل با دادههای
مشاهدهشده
بیشتر است.
مقادیر برابر
یا بزرگتر از
۹/۰ در مقایسه
با مدل صفر بهعنوان
شاخص خوبی
برای
برازندگی مدلهای نظری است. شاخص دیگر برازش كاي دو
نسبی است كه
عبارت است از
نسبت كاي دو
به درجه آزادي
كه مقادير
كمتر از ۳، نشاندهنده
برازش خوب مدل
است گر چه برخی
آن را با
مقدار ۴ و حتی
۵ نیز نشانه
برازش خوب میدانند
(۴۹).
دادهها
با SPSS 19 مورد تجزیهوتحلیل
قرار گرفتند
و آزمون
مدل پیشنهادی
از تحلیل مسیر
با نرمافزار Lisrel 8.8
انجام شد.
|
|
|
استرس درکشده |
|
|
|
|
|
نمودار
1. مدل مفهومی عوامل
مرتبط با
افسردگی زنان
یافتهها
بین
میانگین سنی
زنان افسرده و
غیرافسرده
تفاوت معنادار
وجود نداشت. ولی
بین تحصیلات
آنان و همسرانشان
به لحاظ آماری
اختلاف معنادار
وجود دارد (جدول
۱).
جدول ۱.
مقایسه ویژگی
جمعیتشناختی
به تفکیک زنان
افسرده و غیر
افسرده
مراجعهکننده
به مراکز
بهداشتی و
درمانی
وابسته به
دانشگاه علوم
پزشکی شهید بهشتی
متغیرها |
افسرده (۴۹۲=N) |
غیرافسرده (۵۶۱=N) |
نوع
آزمون؛ نتیجه
آزمون |
میانگین
سن زن |
۲۶/۵±۹۳/۲۸ |
۱۱/۵±۰۴/۲۹ |
تی
مستقل ۳۳۳/۰=t؛ ۷۳۹/۰p= |
میانگین
سن همسر |
۷۲/۵±۳۲/۳۳ |
۴۷/۵±۵۳/۳۳ |
تی
مستقل ۶۰۴/۰=؛t
۵۴۶/۰p= |
تحصیلات
زن (اکثریت) دبیرستان
|
۳۱۰
(۲/۵۰ %) |
۳۰۸ (۸/۴۹ %) |
منویتنی ۰۰۱/۰p= |
تحصیلات
همسر (اکثریت) دبیرستان |
۳۲۹ (۱/۵۱ %) |
۳۱۵ (۹/۴۸ %) |
منویتنی
۰۰۱/۰p= |
شغل زن (اکثریت) خانهدار |
۴۶۷ (۴/۴۷ %) |
۵۱۹ (۶/۵۲ %) |
کایدو ۱۱۱
/۰p= |
شغل همسر
(اکثریت) آزاد |
۲۹۲ (۲/۴۸ %) |
۳۹۴ (۸/۵۱ %) |
منویتنی
۱۲۵/۰p= |
از بین زنان موردبررسی
۷/۴۶ % آنان از درجاتی
از خفیف تا شدید
افسردگی داشتند
(۴/۲۶ % افسردگی
خفیف، ۸ /۱۴ %
متوسط و ۵/۵ %
شدید و خیلی
شدید) و اکثریت
افراد، یعنی ۱/۴۳
%، از حمایت اجتماعی
متوسط برخوردار
بودند.
میانگین
امتیاز حمایت
همسر ۵۴/۵۰±۲۷/۲۲،
حمایت خانواده
۵۱/۵ ±۵۴/۲۲، حمایت
دوستان ۶۳/۷ ±۱۲/۶۲
به دست آمد. ۷۰ % افراد از
وضعیت اقتصادی
مطلوب برخوردار
بودند و ۱/۴۱ % مورد
خشونت قرارگرفته
بودند (جدول ۲و
3).
جدول ۲.
میانگین امتیازات
متغیرهای موردبررسی
در زنان مراجعهکننده
به مراکز
بهداشتی و
درمانی وابسته
به دانشگاه
علوم پزشکی
شهید بهشتی
متغیرهای
موردبررسی |
میانگین
و انحراف
معیار |
حداقل امتیاز
کسبشده |
حداکثر
امتیاز |
افسردگی |
۶۳/۹±۴۰/۱۱ |
۰ |
۵۷ |
وضعیت
اجتماعی-
اقتصادی |
۱۱/۷±۸۸/۱۹ |
۶ |
۴۶ |
حمایت
اجتماعی |
۰۸/۱۵±۵۲/۶۲ |
۱۲ |
۸۴ |
استرس درکشده |
۳۴/۸±۲۲/۲۳ |
۰ |
۴۲ |
خشونت |
۲۷/۲±۷۶/۴ |
۰ |
۳۶ |
جدول ۳.
ارتباط وضعیت
اجتماعی-اقتصادی،
حمایت
اجتماعی،
استرس درکشده
و خشونت خانگی
با افسردگی با
آزمون دومتغییره
|
افسردگی |
خشونت |
وضعیت
اجتماعی
اقتصادی |
حمایت
|
استرس درکشده |
افسردگی |
۱ |
*۲۸۷
/۰ |
*۲۴۹/۰- |
*۳۱۵/۰- |
*۱۸۴/۰ |
خشونت |
|
۱ |
*۱۲۵/۰
- |
*۲۳۲/۰
- |
*۱۰۶/۰ |
وضعیت
اجتماعی
اقتصادی |
|
|
۱ |
*۱۸۴/۰ |
*۰۹۶/۰ |
حمایت
اجتماعی |
|
|
|
۱ |
*۱۰۵/۰
- |
استرس
درکشده |
|
|
|
|
۱ |
*ضریب
همبستگی،
ارتباط معناداری
در سطح ۰۱/۰
۱۸/۰ |
۱۳/۰- ۲۳/۰- ۲۰/۰ ۱۰/۰
|
|
۱۱/۰- ۲۰/۰- ۲۲/۰- |
|
||||
|
۱۶/۰ |
||||
نمودار
1. مدل آزمون
شده: ضرایب
مسیر استانداردشده
در
تحلیل مسیر
وضعیت
اقتصادی اجتماعی
هم بهصورت
مستقیم و هم غیرمستقیم،
استرس درکشده
بهصورت
مستقیم، حمایت
اجتماعی بهصورت
مستقیم و
غیرمستقیم و
خشونت خانگی بهصورت
مستقیم و
غیرمستقیم در
بروز افسردگی مؤثر
بودند؛ و در مقایسه
اثرات کل، حمایت
اجتماعی
بیشترین اثر
را بر افسردگی
نشان داد (جدول
۴).
جدول ۴.
ضرایب استانداردشده
اثر مستقیم و
غیرمستقیم
وضعیت
اجتماعی اقتصادی،
حمایت
اجتماعی، استرس
درکشده و
خشونت خانگی و
اثر کل آنها
متغیرها |
تأثیر
متغیرها بر
افسردگی |
T Value |
||
اثر
مستقیم |
اثر
غیرمستقیم |
اثر
کل |
||
وضعیت
اجتماعی
-اقتصادی |
۲۰/۰- |
۰۷۲۵۱/۰- |
۲۷۲۵/۰- |
۱۰/۷- |
استرس
درکشده |
۱۶/۰ |
- |
۱۶/۰ |
۷۱/۵ |
حمایت
اجتماعی |
۲۲/۰- |
۰۶۷۲/۰
- |
۲۸۷۲/۰- |
۴۶/۷ |
خشونت
خانگی |
۲۰/۰ |
۰۱۶/۰ |
۲۱۶/۰ |
۸۵/۶ |
در
برازش مدل با
بکار گیری شاخصها
مشخص شد که.
مدل پیشنهادی
در تحقیق از
برازش مناسبی
برخوردار است.
میزان کای دوی
نسبی ۸۴/۳ کسب
شد (جدول ۵).
جدول ۵.
شاخصهای نیکویی
برازش مدل
χ2 |
df |
p |
NFI |
CFI |
GFI |
RMSEA |
۸۴/۳ |
۱ |
۰۰۵/۰ |
۹۸/۰ |
۹۸/۰ |
۱ |
۰۸۱/۰ |
بحث
یافتهها
نشان دادند که
وضعیت
اجتماعی اقتصادی،
حمایت
اجتماعی و
خشونت خانگی
هم بهصورت
مستقیم و هم غیرمستقیم
و استرس درکشده
بهصورت
مستقیم با
بروز افسردگی
زنان ارتباط
دارند. در
مقایسه،
اثرات کل حمایت
اجتماعی
بیشتر ارتباط
را در بروز
افسردگی نشان
داد.
بین زنان شرکتکننده
در این مطالعه
۷/۴۶ % نمره خفیف
تا شدید
افسردگی را
کسب کردند. درستیمطلق
و همکاران (۵۰) میزان
افسردگی را در
بین نمونههای
موردبررسی
۷/۵۴ % گزارش
کردند. مشکی و همکاران
(۵۱) این
میزان را ۵/۲۱ % و
آیینپرست و همکاران
(22) افسردگی
شدید و بسیار
شدید ۳/۸ % گزارش
کردند. شاید تفاوتهای
موجود به دلیل
حجم نمونه موردبررسی
و ابزارهای بهکارگرفتهشده
جهت سنجش
افسردگی باشد.
در این پژوهش،
وضعیت
اجتماعی-اقتصادی
با بروز
افسردگی هم بهصورت
مستقیم و هم بهصورت
غیرمستقیم از
طریق تأثیر بر
حمایت
اجتماعی و
استرس درکشده
ارتباط نشان
داد. رحمانی و همکاران
(۵۲) نشان
دادند که بین
وضعیت
اجتماعی و
اقتصادی
خانواده و میزان
استرس درکشده
و میزان
تحصیلات با
بروز افسردگی
ارتباط وجود دارد.
ولی خرمآبادی
و همکاران (۵۳) ارتباطی
به دست
نیاوردند. با
بهبود درآمد، پایگاه
شغلی و وضعیت
تحصیلی
سرپرست
خانوار از فشار
روانی بر زنان
کاسته میشود (۵۴).
میج و شانانهان (۵۵) مشخص
کردند که بین
حمایت
اجتماعی، میزان
درآمد و وضعیت
اجتماعی-اقتصادی
و بروز
افسردگی
ارتباط وجود
دارد. صالحی و همکاران
(۵۶) سطح
تحصیلات،
اجارهای
بودن مسکن و
دریافت خدمات بیمهای
را در میان
عوامل خطرساز
مرتبط با بروز
افسردگی
معرفی کرده اند.
آیینپرست و همکاران (22) عوامل پیشگوییکننده
در بروز
افسردگی را
میزان درآمد
خانوار، بیکاری
همسر، استرسهای
زندگی و
اضطراب مشخص
کردند؛ همچنین
در این تحقیق
افسردگی در
بین زنان خانهدار
بیشتر از زنان
شاغل بود. زنان
با درآمد کم استرسهای
بیشتری را
تحمل میکنند
و این امر میتواند
عامل پیشگوییکننده
برای سلامت
روانی باشد (۵۷).
در این
مطالعه رابطه
مستقیمی بین
حمایت اجتماعی
با بروز
افسردگی به
دست آمد. تامچَک
(58) در
مطالعه خود
نشان داد که
بین حمایت
اجتماعی دریافتشده
در گروه زنان
با افسردگی و بدون
افسردگی
تفاوت معناداری
وجود دارد. مسعودنیا
(59) نیز نشان
داد که بین
بروز افسردگی
در زنان با
حمایت ادراکشده
از سوی
خانواده و افراد
مهم در زندگی
زنان و دوستان
ارتباط وجود
دارد. ولی
عزتی و همکاران (27) نیز فقط
بین حمایت
اجتماعی از سوی
خانواده و بروز
افسردگی
ارتباط نشان
دادند و در
سایر حیطههای
حمایت ارتباط به
دست نیاوردند.
براي تعيين تأثیر
حمايت
اجتماعي بر
سلامت دو
فرآيند موردتوجه
قرارگرفته
است. اولين
فرآيند،
بيانگر تأثیر
مستقيم حمايت
اجتماعي بر
سلامت است.
مطابق با اين سازوکار،
اثرات مثبت
حمايت يا نبود
حمايت ناشي از
انزواي
اجتماعي مستقیماً
بر سلامت افراد
تأثیر ميگذارد.
فرآيند دوم از
طريق آنچه اصطلاحاً
«اثر تعدیلکننده»
ناميده ميشود
عمل ميکند.
مطابق اين
فرآيند حمايت
اجتماعي به
تعديل اثر
فشارهای عصبي
حاد و مزمن بر
سلامتي افراد
کمک ميکند.
در تبیین اين مسئله
فرض بر اين
است که اثر علّي
حوادث زندگي
بر شکلگیری
بيماري از
طريق عوامل
حمايتي نظير
حمايت
اجتماعي
تعديل ميشود (۲8-29).
حمایت
اجتماعی در این
پژوهش بهطور غیرمستقیم
با تأثیر بر
استرس و نیز
خشونت خانگی
با بروز
افسردگی
ارتباط نشان
داد. به این
مفهوم که
زنانی که از
حمایت
اجتماعی پایینتری
برخوردار بودند،
بیشتر تحت تأثیر
استرس و نیز
خشونت خانگی قرار
میگرفتند و از
این طرق میزان
افسردگی در
این زنان
بیشتر بود.
حمایت و روابط
خوب اجتماعی
سهم چشمگیری
در سلامت
دارند. این
امر تأثیر
حفاظتی قوی بر
سلامتی دارد.
روابط حمایتی میتواند
سبب
برانگیختن
رفتارهای سالمتری
گردد. افرادی
که حمایت
اجتماعی
کمتری دریافت میکنند،
بیشتر در
معرض مشکلات
روانی و جسمی
هستند (۶۰).
رویدادهای
استرسزا واکنشهای
متفاوتی را
تحت تأثیر
عوامل فردی و اجتماعی
گوناگون در
افراد ایجاد میکند.
حمایت
اجتماعی
دارای نقش تعیینکننده
در این امر است
و مانند یک سد
مهم در برابر
افسردگی عمل میکند.
و در سازگاری
با استرسها میتواند
مداخله مثبت
داشته باشد. به عبارت دیگر،
حمایت
اجتماعی میتواند
در سازگاری روانشناختی
افرادی که با استرسهای
عمده سلامتی
مواجه میشوند،
مداخله کند و با افزایش درک
صحیح از رویدادهای
استرسزا، باعث
کاهش تأثیر فشار
روانی گشته و عوارض
ناشی از یک تجربه
ناخوشایند را به
حداقل برساند (۲۷).
در این
پژوهش، بین
استرس و بروز
افسردگی
رابطه مستقیمی
وجود داشت. زماني
که فردي با عوامل
استرسزا
مانند نيازها
و يا تهديدها
مواجه میشود،
دو رخداد
اساسي فيزيولوژيک
رخ میدهد.
اولين رخداد
شامل دستگاه
عصبي
اتونوميک و ترشح
کاتکولآمینها،
بهویژه، نوراپينفرين
و اپينفرين است.
رخداد بعدي در
محور
هيپوتالاموس
ـ هيپوفيز و
آدرنال موجب
ترشح غالب هورمونهای
کورتيکوتروپين،
آدرنوکورتيکوتروپين
و کورتيزول میشوند.
اين دو
مکانيسم نهتنها
سبب ايجاد پاسخهاي
فيزيولوژيک میشوند
بلکه موجب
تغيير در رفتار
نيز میشوند؛
که شامل کاهش
اشتها، کاهش
فعاليت جنسي،
افزايش احساس
افسردگي و اضطراب
و افزايش
خشونت و
برانگيختگي میشود
(۶1-۶2). در
تحقیق
کادرمایدن و همکاران
(۶۳) مشخص
شد زنانی که
در معرض استرس
بالا قرار
دارند ۹/۴
برابر بیشتر
در خطر ابتلا
به افسردگی
هستند.
در مطالعه حاضر
بین خشونت
خانگی و بروز
افسردگی بهصورت
مستقیم و غیرمستقیم
ارتباط وجود داشت.
لاگدون و همکاران (۶۴) نشان
دادند که
زنانی که تحت
خشونت شریک
خود قرار میگیرند،
بیشتر با
مشکلات روانی ازجمله
استرس درکشده
و افسردگی
مواجه هستند. کادرمایدن
و همکاران (۶۳) نشان
دادند افرادی
که تحت خشونت
قرار گرفتند،
۰۹/۷ برابر
نسبت به افراد
خشونتندیده دچار
افسردگی میشوند.
همچنین
افرادی که تحت
خشونت قرار میگیرند،
از حمایت
اجتماعی پایینتری
برخوردارند و افسردگی
بیشتری از خود
نشان میدهند (۶۵). سایر
مطالعات نیز با
نتایج این
مطالعه
همخوانی داشتند
(66-68).
نتیجهگیری: با توجه به
نتایج مطالعه
و تأثیر
عواملی چون
وضعیت
اجتماعی-اقتصادی،
حمایت
اجتماعی،
استرس و خشونت
خانگی بر بروز
افسردگی، به
عنوان یکی از
مشکلات مهم
سلامت روان
بخصوص در زنان،
توجه به این
عوامل تأثیرگذار
بهمنظور
پیشگیری و غربالگری
بهمنظور
تشخیص بهنگام
و درمان لازم به
نظر میرسد.
سپاسگزاری
نویسندگان
از روسا و سایر
همکاران
درمانگاهها
و نیز مادران شرکتکننده
در تحقیق کمال
قدردانی و تشکر
را دارند. این
مقاله از رساله
دکتری پژوهشی
با عنوان «طراحی
و آزمون مدل
ارتباطی
عوامل تعیینکنندههای
اجتماعي مؤثر
بر سلامت مادر
با فرآیند
اختلالات
تکاملی شیرخواران»
استخراجشده مصوب
مرکز تحقیقات توانبخشی
اعصاب اطفال
دانشگاه علوم
بهزیستی و توانبخشی
به راهنمایی
سرکار خانم
دکتر روشنک
وامقی است.
References:
1. Tehrani H, Rakhshani T, Zadeh DS, Hosseini SM. Analyzing
the relationship between job stress to mental health, personality type and
stressful life events of the nurses occupied in tehran 115 emergency. Iranian
Red Crescent Medical Journal. 2013;15(3):272-3.
2.
Ashkani H, Mossalanejad l, Roshanaie Y. Motherhood and mental health. 1ed,Vol
2. Tehran: Roshan book publications; 2004.
3. Tehrani
H, Shojayizade D, Hoseiny S, Sh A. Relationship between Mental Health,
personality Trait and Life Events in Nurses Working in Tehran Emergency Medical
Service (Tehran 115). Iran Journal of Nursing. 2012;25(75):52-9.
4. Kalia
M. Assessing the economic impact of stress-the modern day hidden epidemic.
Metabolism. 2002; 51(6):49-53.
5. Ali NS, Azam IS, Ali BS, Tabbusum G, Moin SS. Frequency and
Associated Factors for Anxiety and Depression in Pregnant Women: A Hospital-Based Cross-Sectional Study. The Scientific World
Journal. 2012;653098.
6. Beck AT, Alford BA. Depression: causes and treatments.
Philadelphia: University of Pennsylvania Press; 2009.
7. Montazeri A, Mousavi S.J, Omidvari S, Tavousi M, Hashemi A,
Rostami T.Depression in Iran: a systematic review of the literature (2000-2010).
Payesh. 2013; 12(6): 567-594.
8. Sadeghirad
B, Haghdoost AA, Amin-Esmaeili M, Ananloo ES, Ghaeli P, Rahimi-Movaghhar A, et
al. Epidemiology of major depressive disorder in Iran: a systematic review and
meta-analysis. International Journal of Preventive Medicine. 2010; 1(2): 81-91.
9. Dorosty Motlagh A.R, Nooraliey P, Sadrzade Yegane H,
Hossein M, Karimi J. Determination of Economic - Social factors associated with
weight status and depression and the relationship between obesity and
depression with regard to these factors in high school girls. Payesh. 2015; (14)3:
305-313. Abstract
10. Sajadi H, Vameghi M, Forozan A. S, Rafiey H, Mohgheghee
Kamal SH, Nosrat abadi M. Prevalence, risk
factors and interventions of depression during pregnancy in Iranian Studies
(1997-2011): A systematic review. Journal of North
Khorasan University of Medical Sciences. 2013; 5(2):521-530. Abstract/FREE
Full Text
11. Kessler RC. Epidemiology of women and
depression. Journal of affective disorders. 2003;74(1):5-13.
12. Steiner M, Dunn E, Born L. Hormones
and mood: from menarche to menopause and beyond. Journal of affective
disorders. 2003;74(1):67-83.
13.Sadock
BJ, Kaplan HI, Sadock VA. Kaplan & Sadock's synopsis of psychiatry:
behavioral sciences/clinical psychiatry. Philadelphia: Wolter Kluwer/Lippincott
Williams & Wilkins; 2007.
14. Zammit
S, Owen MJ. Stressful life events, 5-HTT genotype and risk of depression. The
British Journal of Psychiatry. 2006;188(3):199-201.
15. Saber
M TH, Shojaeizadeh D, Maleki Z, Esfandiyarpoor R. Mental Health and Exposure to
Stressful Life Events of Nurses Working in Emergency Medical Service (ER 115).
Journal Health System Research. 2013;9(3):294-300.
16. Reay R, Matthey S,
Ellwood D, Scott M. Long-term outcomes of participants in a perinatal
depression early detection program. Journal of Affective Disorders.
2011;129(13):94-103.
17. Ordway MR. Depressed mothers as
informants on child behavior: Methodological issues. Research in nursing &
health. 2011;34(6):520-32.
18. Tannous L, Gigante LP, Fuchs SC, Busnello ED. Postnatal depression in southern Brazil: prevalence and
its demographic and socioeconomic determinants. BMC Psychiatry. 2008; 3;8:1.
19.
Gelder MG, Gelder M, Mayou R, Geddes J. Psychiatry: An Oxford Core Text. 3 ed.
new york: Oxford University Press; 2005.
20. Salehi L, Tavafian S, Salehi F. Demographic features
affecting on postpartum depression. Journal of Shahid Beheshti School of Nursing
& Midwifery. 2009;19(64): 25-31.
21. Edge
D. Ethnicity, psychosocial risk, and perinatal depression _a comparative study
among inner-city women in the United Kingdom. Journal of Psychosomatic
Research. 2007;63(3):291-295.
22.
Aeenparast A, Farzadi F, Maftoon F, Azin A, Omidvari S, Jahangiri K, Sadighi
J,et al. Depression among the general population in Iran: Iranian health
perception survey. Payesh. 2012; 11 (2):
221-226.
23. Ceballo, R. and McLoyd, V. C. Social Support and
Parenting in Poor Dangerous Neighborhoods. Child
Development.2002; 73(4): 13101321.
24. Senturk1 V, Abas M, Berksun O, Stewart
R. Social support and antenatal depression in extended and nuclear family
environments in Turkey: a cross-sectional survey. BMC Psychiatry.2011; 24; 11:48. Abstract/FREE
Full Text
25. PourMohammad Rezaei, Myrzmany
Bafghi M. The Relationship Among Brain/Behavioral System, Social Support and
Depression. Journal of Social Welfare. 2007; 7(26): 223-246.
26. Abdollahzade Rafi M, Hassanzadeh M, Ahmadi S, Taheri M,
Hosseini M. Relationship between social support with depression and anxiety
during third trimester pregnancy. Iranian Journal of Nursing Research. 2012; 7
(26):1-10.
27. Ezzati A,Nouri R,Hasani J. Structural Relationship Model between
Social Support, Coping Strategies, Stigma and Depression in Infertile Women in
Tehran, Iran. 2010. Iranian Journal of Obstetrics,
Gynecology and Infertility.2013; 16(45): 20-28
28. Marmot MG, Wilkinson RG. Social
determinants of health: Oxford University Press, USA.2006.
29. Bovier PA, Chamot E, Perneger TV.
Perceived stress, internal resources, and social support as determinants of
mental health among young adults. Quality of Life Research. 2004; 13(1):161-170. Abstract
30. Noury R, Jazayeri AR, Mazinani R, Qazi
Tabatabaee M. The role of stress and sociotroy and autonomy in depression. Social Welfare. 2005; 5(20):1-18.
31. Naved
RT, Persson LÅ. Factors associated with physical spousal abuse of women during
pregnancy in Bangladesh. International family planning perspectives.2008;34(2):71-78
32. Dolatian M, Hesami K,
Shams J, Alavi Majd H. Relationship between violence during pregnancy and
postpartum depression. Iranian Red Crescent Medical
Journal. 2010;12(4):377-383.
33. Behnam H, Moghadam Hoseini
V, Soltanifar A. Domestic violence against the Iranian pregnant women. Horizon
of Medical Science. 2008;14(2):70-6.
34. Genereux M, Auger N,
Goneau M, Daniel M. Neighborhood socioeconomic status, maternal education and
adverse birth outcomes among mothers living near highways. Journal of
epidemiology and community health. 2008; 62(8):695-700.
35. Petterson S.M, Albers
A. Effects of Poverty and Maternal Depression on Early Child Development. Child
Development.2001; 72(6).1794-1813.
36. Baheiraei A, Bakouei F, Mohammadi E,
Montazeri A, Hosseni M. The Social Determinants of Health in Association with
Womens Health Status of Reproductive Age: A Population-Based Study. Iranian
journal of public health. 2015;44(1):119-129
37. Reid S, Petrie E, Guzys D. Womens
health nursing. An Introduction to Community and Primary Health Care in
Australia. 2013:242.
38. Lowdermilk DL, Perry SE, Cashion MC,
Alden KR. Study Guide for Maternity and Women's Health Care: Elsevier Health
Sciences; 2015.
39. Kamerman SB. From maternity to
parental leave policies: women's health, employment, and child and family
well-being. Journal of the American Medical Women's Association (1972).
1999;55(2):96-9.
40. Garmaroudi GH, Moradi A. Socio-Economic status in Iran: a study of
measurement index. Payesh. 2010; 9(2):137-44.
41. Leung D, Lam T,
Chan S. Three versions of Perceived Stress Scale: validation in a sample of
Chinese cardiac patients who smoke. BMC public health. 2010; 10(1):513.
42. Mirabzadeh A, Dolatian M, Forouzan A
S, Sajjadi H, Alavi Majd H, Mahmoodi Z. Path Analysis Associations Between
Perceived Social Support, Stressful Life Events and Other Psychosocial Risk
Factors During Pregnancy and Preterm Delivery. Iranian Red Crescent Medical
Journal. 2013; 15(6): 507- 14. Abstract/FREE Full Text
43. Ekbäck M, Benzein
E, Lindberg M, Arestedt K. The Swedish version of the multidimensional scale of
perceived social support (MSPSS) - a psychometric evaluation study in women
with hirsutism and nursing students. Health Qual Life Outcomes. 2013; 10;11:168.
44. Guan NC, Seng LH, Ann AYH, Hui KO. Factorial validity and reliability of
the Malaysian simplified Chinese version of multidimensional scale of perceived
social support (MSPSS-SCV) among a group of university students. Asia-Pacific
Journal of Public Health. 2015;27(2):225-31.
. Abstract
45. Ng C, Siddiq AA,
Aida S, Zainal N, Koh O. Validation of the Malay version of the
Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS-M) among a group of
medical students in Faculty of Medicine, University Malaya. Asian Journal of
Psychiatry. 2010;3(1):3-6.
46. Jakšić N, Ivezić E, Jokić-Begić N, Surányi Z, Stojanović-Špehar S.
Factorial and diagnostic validity of the Beck Depression Inventory-II (BDI-II)
in Croatian primary health care. Journal of clinical psychology in medical
settings. 2013;20(3):311-22.
47. Ghassemzadeh H,
Mojtabai R, Karamghadiri N, Ebrahimkhani N. Psychometric properties of a
Persian-language version of the Beck Depression Inventory-Second edition:
BDI-II-PERSIAN. Depress Anxiety. 2005; 21(4):185-192.
48. Hajian S, Vakilian K, Mirzaii Najm-abadi K, Hajian P,
Jalalian M. Violence against Women by Their Intimate Partners in Shahroud in
Northeastern Region of Iran. Global journal of health science. 2014; 6(3):117-130.
49. Hooper D, Coughlan J, Mullen M. Structural equation modelling:
guidelines for determining model fit. 2008;2(1):414-433.
50. Dorosty Motlagh A.R, Nooraliey P,
Sadrzade yegane H, Hossein M, Karimi J. Determination
of Economic - Social factors associated with weight status and depression and
the relationship between obesity and depression with regard to these factors in
high school girls. Payesh 2015; 14(3): 305-313.
51. Moshki M, Baloochi Beydikhti T, Cheravi K. The Relationship
of Postpartum Depression to Health Control Beliefs and Demographic Factors.
ZUMS Journal. 2014; 22 (92):74-85.
52. Rahmani F, Seyedfatemi N, Asadollahi M, Seyedrasooli A.
Predisposing Factors of Postpartum Depression. Iran Journal of Nursing. 2011;
24 (72):78-87.
53. Khorramirad A, Mousavi Lotfi M, Shoori Bidgoli A. Prevalence of
Postpartum Depression and Related Factors in Qom. Pajoohandeh Journal. 2010;
15(2):62-6.
54. Seyyedan F. Multiplicity socio-economic status of women
with mental disorders. Women's studies (Sociological & Psychological).2004;
2(6), 31-59.
55. Miech
R.L,Shanahan M.J.
Socio-economic status and depression
over the life course.Journal of health and social behavior.2000;41(2):162-176.
56.
Salehi L, Tavafian S, Salehi F.
Demographic features affecting on postpartum depression. Journal of Shahid
Beheshti School of Nursing & Midwifery. 2009;19(64).25-31
57. Murata
C, Kondo K, Hirai H, Ichida Y, Ojima T. Association between depression and
socio-economic status among communitydwelling elderly in Japan: the Aichi
Gerontological Evaluation Study (AGES). Health Place. 2008; 14(3): 406-414.
58. Tomczak-Witych A. [The level of social support
parameters in relation to coping with stress caused by a disease among female
patients suffering from depression]. Psychiatria polska. 2005;40(3):503-14.
59.
Masoudnia E. Relationship between Perceived Social Support and Risk of
Postpartum Depression Disorder. Iran Journal of Nursing. 2011; 24 (70):8-18.
60. Wilkinson RG, Marmot
MG. Social determinants of health: the solid facts: World Health Organization;
2003.
61. Wang
X,Cai L,Qian J,Peng J. Social support moderate stress effects on depression.
International Journal of Mental Health Systems. 2014; 13; 8(1):41.
62.
Booij SH, Bos EH, Bouwmans ME, van Faassen M, Kema IP, Oldehinkel AJ, de Jonge
P. Cortisol
and α-Amylase Secretion Patterns between and within Depressed and
Non-Depressed Individuals.PLoS ONE. 2015; 10(7):e0131002.
63. Kader Maideen SF, Mohd. Sidik S,
Rampal L, Mukhtar F. Prevalence, Associated Factors and Predictors of
Depression among Adults in the Community of Selangor, Malaysia. PLoS ONE.2014;9(4):
e95395.
64. Lagdon S, Armour CH, Stringer M. Adult experience of mental
health outcomes as a result of intimate partner violence victimisation: a
systematic review. European Journal of Psychotraumatology.2014; 5,24794.
65. Teng
P, Hall B.J, Ling Li.The
association between social resources and depression among female migrants
affected by domestic violence. European Journal of Psychotraumatology.2014; 5,
26528. Abstract/FREE Full
Text
66. Illangasekare SL, Burke JG, McDonnell KA, Gielen AC. The
impact of intimate partner violence, substance use, and HIV on depressive
symptoms among abused low-income urban women. Journal of interpersonal
violence. 2013;28(14):2831-48.
67. Kabir Z.N, Nasreen H.E, Edhborg M. Intimate partner violence
and its association with maternal depressive symptoms 6-8 months after
childbirth in rural Bangladesh. Glob Health Action
2014, 7: 24725.
68. Stewart RC, Umar
E, Tomenson B, Creed F. A cross-sectional study of antenatal depression and
associated factors in Malawi. Archives of women's mental health.
2014;17(2):145-54.