The Mediating
Role of Subjective-Wellbeing in Perceived Stress and Hypertension
The Mediating Role of Subjective-Wellbeing in Terms of
Perceived Stress and Hypertension
Farokh HagRanjbar,1 Mahboube Shirzad,2 Mohammad Hosein
Taghdisi,3 Gholamreza SaramiFooroshani,4
& Hassan Ahadi5*
1.
PhD Candidate in Health Psychology, Faculty of Psychology, Islamic
Azad University, Karaj Branch (KIUA), Karaj, Iran
2. BSC
in Health Education and Promotion, School of Public Health, Iran University of
Medical Sciences (IUMS), Tehran, Iran
3.
Professor in Health Education and Promotion, School of Public Health, IUMS,
Tehran, Iran
4. Assistant
Professor, Dept. of Psychology, Faculty of Psychology and Education, Kharazmi University (KHU), Tehran, Iran
*5.
Full Professor, Dept. of Psychology, Faculty of Health Psychology, KIUA, Karaj,
Iran (Corresponding Author)Ahadi.h@yahoo.com
ABSTRACT
Background and
objective: Hypertension is a psycho-physiological problem. There are several biological
and psychological factors that affect the incidence and severity of
hypertension. The present study was aimed to investigate the mediating role of
subjective-wellbeing in terms of perceived stress and hypertension.
Materials and
methods: In this descriptive-correlated study, the study population included over-45-adult
patients with hypertension who referred to health centers in Tehran. Through
convenience sampling 298 persons (121 male and 177 female) were selected as
samples of the study. Perceived stress scale questionnaire and subjective
well-being questionnaire were used to gather the data. To analyze the data Structural
equation modeling (SEM) was used.
Results: There was a significant and negative
correlation between subjective well-being and hypertension (p < 0.01,
β
= 0.353).
The subjective well-being mediates the relationship between perceived stress
and hypertension (p < 0.01, β = 0.203) and scores of perceived stress and
subjective well-being explain the percentage of variance in blood pressure and
changes in scores of perceived stress explain 45% of variance in subjective
well-being.
Conclusion: People with high blood pressure have
high perceived stress and subjective well-being contributes to the control of
hypertension.
Paper Type: Research
Article.
Key words: Perceived stress, Subjective
well-being; Hypertension, Tehran.
|
u Citation: HagRanjbar F., Shirzad
M., Taghdisi M.H., SaramiFooroshani
G.R., Ahadi H. The Mediating Role of
Subjective-Wellbeing in Terms of Perceived Stress and Hypertension. Iran J Health Educ Health Promot. Spring 2016;4(1) |
میانجیگری
بهزیستی ذهنی
با استرس ادراکشده
و فشارخون
نقش میانجیگری
بهزیستی ذهنی
در رابطه با
استرس ادراکشده
و پرفشاری خون
فرخ حق رنجبر،1
محبوبه
شیرزاد،2 محمدحسین
تقديسي،3
غلامرضا
صرامی فروشاني4و
حسن احدی*5
1. دانشجوي
دكتري تخصصي
روانشناسي
سلامت، دانشکده
روانشناسی، دانشگاه
آزاد اسلامي، واحد
کرج، كرج،
ايران
2. کارشناسی
ارشد آموزش
بهداشت و
ارتقای سلامت،
دانشکده
بهداشت،
دانشگاه علوم
پزشکی ایران،
تهران، ایران
3.
استاد آموزش
بهداشت و
ارتقای سلامت،
دانشکده
بهداشت،
دانشگاه علوم
پزشكي ايران، تهران،
ایران
4. استادیار
گروه روانشناسی، دانشکده
روانشناسی وعلوم
تربیتی، دانشگاه
خوارزمي،
تهران، ایران.
*5.
استاد گروه روانشناسی،
دانشکده روانشناسی
سلامت، دانشگاه
آزاد اسلامي، واحد
كرج، كرج،
ايران (نويسنده
مسئول) Ahadi.h@yahoo.com
چکیده
زمینه
و هدف: پرفشاری
خون یک اختلال
روانی
فیزیولوژیک است
که علاوه بر
عوامل زیستی و
خطرساز جسمی بهعنوان
فرایند
فیزیوپاتولوژیک،
عوامل روانشناختی،
استرس در بروز
و تشدید آن
نقش به سزایی
دارد. به همین
منظور هدف از
پژوهش حاضر
بررسی نقش میانجیگری
بهزیستی ذهنی
در رابطه با
استرس ادراکشده
و فشارخون
بود.
مواد
و روشها: پژوهش
حاضر توصيفي
از نوع
همبستگي است. جامعه
موردپژوهش
بیماران بزرگسال
بالای 45 سال
دارای پرفشاری
خون مراجعه کننده
به مراکز درمانی
استان تهران بودند.
بهصورت نمونهگیری
در دسترس با
حجم نمونه 298
نفر (121 مرد و 177 زن) موردبررسی
قرار گرفتند. ابزار
مورداستفاده
پرسشنامه
استرس ادراکشده
و پرسشنامه
بهزیستی ذهنی
بود.روش تجزیهوتحلیل
دادهها با
استفاده از
روش مدل یابی
معادلات
ساختاری (SEM) استفاده
شد.
یافتهها: بین
بهزیستی ذهنی و
فشارخون
رابطه منفی و معنادار
وجود داشست (01/0> p، 353/0=β).
بین عامل
استرس ادراکشده
و فشارخون
رابطه مثبت و معنادار
وجود داشت (01/0> p، 353/0=β).
بهزیستی ذهنی
رابطه بین
استرس ادراکشده
و فشارخون را میانجیگری
میکند (01/0> p، 203/0=β) و
18% واریانس فشارخون
را نمرات
استرس ادراکشده
و بهزیستی
ذهنی تبیین میکند
و 45% از واریانس
بهزیستی ذهنی
را تغییرات در
نمرات استرس ادراکشده
تبیین مینماید.
نتیجهگیری: افراد
مبتلا به پرفشاری
خون دارای
استرس ادراکشده
بالا هستند و بهزیستی
ذهنی در کنترل
فشارخون نقش
دارد.
نوع مقاله: مطالعه
پژوهشی.
کلیدواژهها:
پرفشاری خون،
استرس ادراکشده،
بهزیستی ذهنی،
تهران.
|
t استناد: حق رنجبر
ف.، شیرزاد م.، تقديسي
م. ح.، صرامی فروشاني
غ.، احدی ح. نقش میانجیگری
بهزیستی ذهنی
در رابطه با استرس
ادراکشده و پرفشاری
خون. فصلنامه
آموزش
بهداشت و
ارتقاء
سلامت. بهار
1395؛4(1) |
مقدمه
هيپرتانسيون[1]
یا پُرفشاری
خون، نشانگانی
است كه ويژگي
آن افزايش
فشار سرخرگ
سيستميك است.
ازلحاظ باليني
فردي را گویند
که دچار
پرفشاری خون شده
است كه
فشارخون سرخرگي
او بيش از90/140
باشد. تقریباً
بيش از 25 تا 30 % از جمعیت
كشورهاي غربي
دچار پرفشاری
خون بوده و احتمال
ابتلا به
حملات مغزي، انفاركتوس
قلبي و بیماریهای
كليوي در بین
آن ها افزايش مییابد.
اگرچه شيوع پرفشاری
خون در جامعه
بسيار زياد
است و عواقب
مهمي هم دارد،
ولي هنوز علت
دقيق آن در بین
بيشتر مردم ناشناخته
است(1). پرفشاری
خون، اختلالي
است غیرمعمول
كه هيچ نشانه
آشكاري ندارد.
ممكن است فردي
مبتلا به اين
بيماري خطرناک
باشد، ولي چون
آن را از درون
حس نمیکند، هرگز
بدان توجهي نکند(2). اینگونه
استنباط میشود
كه پرفشاری
خون مربوط به
زماني است كه
فرد احساس فشار
يا تنش میکند،
ولي اینگونه نيست؛
حتي افراد
آرميده هم
ممكن است
مبتلا به پرفشاری
خون باشند.
اين بيماري در
میلیونها
نفر بهطور
پنهان وجود
دارد(3). پرفشاریخون
علاوه بر خطر بیماریهای
قلبي-عروقي ازجمله
عروق كرونر،[2]
نارسايي
احتقاقي قلب (CHF)، سكته
مغزي ايسكميك
و هموراژيك، نارسايي
كليه و بیماریهای
عروق محيطي را
دو برابر میکند.
اين بيماري
اغلب با ساير
عوامل خطر بیماریهای
قلبي-عروق
همراه است و با
افزايش عوامل
خطر، طبعاً
شانس اين بیماریها
بالاتر میرود(4). چاقي،
سبك زندگي پشتمیزنشینی،
رژيم غذايي و مصرف
الكل، تاريخچه
خانوادگي، عوامل
روانشناختی
گوناگون، عوامل
عاطفي، تنيدگي،
خشم، خصومت
مواردي هستند
كه بر پرفشاری
خون تأثیر میگذارد(1, 3). شرايط
محيطي و ژنتيكي
هردو در تفاوتهای
منطقهای و نژادی
فشارخون و شیوع
پرفشاری خون
نقش دارند(1-3). از بین مبتلايان
به پرفشاری
خون، 60 % آن ها بيش
از 20 % اضافهوزن
دارند. شيوع پرفشاری
خون در جمعیتهای
مختلف با
ميزان نمك
طعام در رژيم
غذايي ارتباط
دارد و ممکن
است اضافه شدن
پرفشاری خون
با افزايش سن
با مصرف بالاي
نمك تشديد
شود. همچنين
ممكن است
كمبود كلسيم و
پتاسیم در
رژيم غذايي
نيز در بروز پرفشاری
خون نقش داشته
باشد. مصرف
الكل، استرس
رواني-اجتماعي
و فعالیت بدني
ناكافي ساير
عواملي هستند
كه احتمالاً
در پيدايش پرفشاری
خون دخيل
هستند(4). شیوع
پرفشاری
خون در
ایران 9/13 % است(5) و 5/4 % از بار بیماریها
را در جهان به
خود اختصاص
داده است(6).
در طول سالهای
گذشته پژوهشهای
بسیاری نشان دادهاند
که رویدادهای استرس
زا در ظهور بیماریهای
جسمانی و
روانی مؤثرند(7). ویژگیها
و خصایصی در
افراد وجود
دارند که آنها
را بهطور
بالقوه مستعد
دریافت تجربه
استرس زا میکند.
ویژگیهای
شخصیتی مثل
داشتن الگوی
رفتاری نوع A،
احساس نداشتن
کنترل بر محیط(2)،
سرسختی و انعطافپذیری (2, 8)، عزتنفس
پایین (9)،
داشتن خصیصه
اضطرابی (7)،
کمالگرایی (10)،
برتریجویی (10)
و غیرمنطقی
بودن (2) ازجمله
عواملی هستند
که فرد را در
معرض تجربه
استرس زا قرار
میدهند. بر اساس
تحقیقات انجامشده
(4)،
افراد با چنین
ویژگیهایی
بیش از سایرین
درخطر استرس و
انواع بیماریهای
جسمی قرار
دارند. علاوه
بر عوامل
فردی، عوامل
موقعیتی
فراوانی وجود
دارند که در
ایجاد استرس مؤثرند.
برخی
پژوهشگران (7)
معتقد بودند
که ویژگیهای
محیطی و
موقعیتی
متفاوت در
تجربه میزان
استرس اثرگذار
هستند. بر این
اساس، حوادثی
که تقاضاها و
مطالبات
زیادی ایجاد میکنند
و تهدیدی قریبالوقوع
به شمار میروند،
میتوانند
استرس زیادی
را در فرد
ایجاد کنند(11).
تغییر در
شرایط محیطی و
زندگی را نیز استرسآور
دانستند.
عوامل محیطی
چون ابهام در
موقعیت یا
نقش، مطلوبیت
یا مطلوبیت نداشتند
موقعیت و کنترلپذیری
یا کنترل ناپذیری
موقعیت نیز در
میزان تجربه
استرس مؤثر
هستند(2, 4).
در سالهای
اخیر، گروهی
از پژوهشگران
حوزه سلامت روانی
از روانشناسیِ
مثبت نگر،
سلامت روانی
را معادل
کارکرد مثبت روان
شناختی تلقی و
آن را در قالب
اصطلاح بهزیستی
روانشناختی مفهومسازی
کردهاند. این
گروه نداشتن
بیماری را
برای احساس
سلامت کافی نمیدانند؛
بلکه معتقدند
که داشتن احساس رضایت
از زندگی،
پیشرفت
بسنده، تعامل کارآمد
و مؤثر با
جهان، انرژی و
خلق مثبت، پیوند
و رابطه مطلوب
با جمع و
اجتماع و پیشرفت
مثبت از مشخصههای
فرد سالم هستند(12-14).
بهزیستی روانشناختی
را برحسب
شکوفایی
انسانی و درک چالشهای
وجودی زندگی میتوان
بیان کرد. باوجوداین،
بهزیستی روانشناختی
را میتوان به
صورتهای
مختلفی
عملیاتی نمود.
این موضوع
تنها بستگی به
این دارد که
برای کدامیک
از جنبههای
زندگی نظریهپردازی
میکنیم(15, 16). احساسی
مثبت و احساس
رضامندی
عمومی از
زندگی، شامل
خود و دیگران
در حوزههای
مختلف
خانوادگی
شغلی و غیره است.
دینر و دینر(13, 16) بهزیستی روانشناختی
را ارزیابیهای
شناختی و
عاطفی افراد
از زندگیشان
تعریف نموده اند.
دینر و
سارافینو، که
بیش از دو دهه
در این زمینه
فعالیت میکند،
تلاش نموده تا
ضمن شناخت
بهزیستی روانشناختی
تشکیلدهنده
آن ، مکانیسمهای
علمی این
پدیده را
شناسایی کند (2, 17). عناصر
اصلي بهزيستي روانشناختی
شامل معنويت(18)، رشد و بالندگي
فردي، رضايت
از زندگي، شادي(16)، روابط
مثبت با
ديگران،
خويشتن
پذيري، معناداري،
سازگاري و تسلط
بر محیط،
خودپيروي، خوشبینی(17) و داشتن هدف در
زندگي است. رخدادهاي
زندگي بهصورت
يکسان افراد
را تحت تأثیر
قرار نمیدهند؛
بلکه شيوه
تفسير افراد
از رخدادها
است که سلامت
روان افراد را
تحت تأثیر
قرار میدهد. با توجه به
اين كه يک
رخداد منفي
ممکن است ازنظر
فردي يک فاجعه
و ازنظر فردي
ديگر يک فرصت
تلقي شود(19).
استرس بهواسطه
شیوههای مقابلهای
افراد بر
بهزيستي ذهني
آنان تأثیر میگذارد(15). نتايج
پژوهشهای
مختلف نشان دادهاند
كه سبك واكنش
بيماران قلبي
به محرکهای
محيطي با استرس
و تحریکپذیری
همراه است؛ كه
خود موجب
عوارض قلبي-عروقي
مانند پرفشاری
خون در آنان میگردد(16). هدف
این پژوهش این
بود که نقش
متغير استرس ادراکشده
و بهزيستي روانشناختی
را در پیشبینی
پرفشاری خون را
موردمطالعه
قرار دهد.
مواد
و روشها
پژوهش
حاضر از نوع مطالعه
توصیفی
همبستگي بود.
جامعه پژوهش
افراد داراي پرفشاری
خون مراجعه کننده
به مراكز
پزشكي بودند. روش
نمونهگیری، نمونهگیری
در دسترس بود؛
که حجم نمونه 298
نفر (121 مرد و177 زن) به
دست آمد.
از دو ابزار
در این پژوهش مورداستفاده
قرار گرفت: (1) پرسشنامه
استرس ادراکشده
و (2) مقياس
بهزيستي ذهني.
پرسشنامه
استرس ادراکشده در سال 1983
توسط كوهن و همكاران(20) تهیهشده
است. پرسشنامه
داراي 3 نسخه 4 سؤالی،10
و 14 مادهای است
كه براي سنجش
استرس عمومي درکشده
در يك ماه
گذشته به كار میرود.
این ابزار، افكار
و احساسات
دربارۀ حوادث استرسزا،
كنترل، غلبه،
كنارآمدن با فشار
روانی و استرسهای
تجربهشده را موردسنجش
قرار میدهد.
اين مقياس،
عوامل خطرزا
در اختلالات
رفتاري را نیز
بررسي كرده و فرایند
روابط تنشزا
را نشان میدهد.
اين پرسشنامه
در كشورهاي
مختلف كاربرد
فراواني داشته
و به همين
خاطر به زبانهای
گوناگون
ترجمه و در
كشورهاي
زيادي مورداستفاده
قرارگرفته و هنجاريابي
شده است. در
اين پژوهش،
نسخه 14 مادهای آن استفادهشده
است. آلفاي
كرونباخ براي
اين مقياس 84/0، 85/0
و 86/0 بهدستآمده
است (كوهن و دیگران،
1983)(20). نحوه
نمرهگذاری در
این پرسشنامه
بر اساس طيف
ليكرت (هرگز =0، تقریباً
هرگز= 1، گاهي
اوقات= 2، اغلب
اوقات = 3 و بسياري
از اوقات =4
امتياز ) است.
عبارت های 4- 7،
9-10و 13 پرسشنامه بهطور
معكوس نمرهگذاری
میشوند؛
كمترين
امتياز کسبشده
صفر و بیشترین
امتياز 56 است.
نمره بالاتر نشاندهنده
استرس ادراکشدۀ
بيشتر است.
ابزار
دوم مقياس
بهزيستي ذهني[3]
است. فرض بر
اين است که
رضايت از
زندگي بعد
شناختي و
عاطفه مثبت و نبود
عاطفه منفي
نيز بعد
هيجاني
بهزيستي ذهني
را اندازهگیری
میکنند.
ضروري است که
تمايزی بين
رضايت از
زندگي و عاطفه
مثبت ـ منفي
بيشتر کيفي وجود
دارد. بهعبارتدیگر،
درحالیکه
رضايت از
زندگي به قضاوت
شناختي و کل نگرانه
فرد از زندگي
خود بهصورت
يک کل اشاره میکند،
عاطفه مثبت و
منفي بهصورت
تجربه گسترهای
از عواطف مثبت
و منفي تعريف میشود.
بهزيستي ذهني
به نمرات بهدستآمده
از مقیاسهای
عاطفه مثبت،
عاطفه منفي و
رضايت کلي از
زندگي اشاره میکند.
مؤلفه رضايت
کلي از زندگي بهوسیله
يک مقياس تک سؤالی
و مؤلفههای
عاطفه مثبت و
منفي به ترتيب
به کمک شش
عبارت مثبت و
منفي ارزيابي میشود.
در اين
پرسشنامه، آزمودنیها
بايد ميزان رضایتمندی
خود از زندگي
را، درمجموع،
بر روي يک
مقياس 10 درجهای
از صفر
(بدترين شرايط
ممکن) تا 10
(بهترين شرايط
ممکن) مشخص
نمايند.
گسترهای
از مطالعات بر
وجود ویژگیهای
روانسنجی قابلقبول
در مقياس بهزيستي
ذهني تأکید میکنند(21)
در مقياس
عاطفه مثبت، آزمودنیها
بايد با
استفاده از شش
نشانگر از
قبيل «بشاش»،
«داراي روحيه
خوب»، «فوقالعاده
شاد»، «آرام و
آسوده»، «راضي»
و «سرزنده»[4]
وضعيت خود را
بر روي يک
مقياس پنج درجهای
از 1 (هیچوقت)
تا 5 (تمام
اوقات) مشخص
نمايند. در
مقياس عاطفه منفي،
آزمودنیها
وضعيت خود را
در 30 روز گذشته
بر روي شش
نشانگر «آنقدر
غمگينم که هیچچیز
نمیتواند
مرا سرحال
بياورد»،
«عصبي»،
«ناآرام يا بیقرار»،
«نااميد»، «همهچیز
برايم سخت و
پرزحمت بود» و «بیارزش
بودن»[5]
بر روي يک
مقياس پنج درجهای
از 1 (هیچوقت)
تا 5 (تمام
اوقات) مشخص مینمایند.
گویههای
مقياس عاطفه
منفي بهصورت
معکوس نمرهگذاری
میشوند.
بنابراين،
نمرات مثبت
بالاتر در اين
مقياس نشاندهنده
تجربه عاطفه
منفي کمتر است
و در گویههای
مقياس عاطفه
مثبت، نمرات
بالاتر نشاندهنده
تجربه عاطفه
مثبت بيشتر
است. بهمنظور
ايجاد هر
مقياس نمرات
با يکديگر جمع
میشوند.
برای تجزیهوتحلیل
دادهها از
روش مدل يابي
معادلات
ساختاري[6]
استفاده شد.
مدليابي
معادلات ساختاري
يك تكنيك
تحليل
چندمتغيري
بسيار كلي و
نيرومند از
خانواده
رگرسيون
چندمتغيري
است كه به پژوهشگر
امكان ميدهد مجموعهای
از معادلات
رگرسيون را بهصورت
همزمان مورد
آزمون قرار
دهد. دو مؤلفه
اصلي این روش
مدل اندازهگیری[7]
و مدل ساختاري[8]
است. به همين
دليل تحليل مدل
يابي معادلات
ساختاري
مستلزم گذر از
دو مرحله است:
بررسي مدل اندازهگیری
از طريق تحليل
عاملي تأييدي
و تحليل مدل
ساختاري از
طريق تحليل
مسير. با توجه
به اینکه
اغلب
پژوهشگران
توصيه میکنند،
ارزيابي مدل اندازهگیری
بايد قبل از
مدل ساختاري
صورت گيرد (22)
به همين دليل،
اين مراحل در
این پژوهش به
ترتيب معمول
انجام شده
است.
یافتهها
نتایج
این مطالعه
نشان میدهد
که استرس هم بهصورت
مستقیم و هم بهواسطه
بهزیستی ذهنی،
متغیر پنهان پرفشاری
خون را پیشبینی
میکند. در
این مدل
بهزیستی ذهنی بهواسطه
سه نشانگر
عاطفه مثبت، نبود
عاطفه منفی و
رضایت کلی از
زندگی و متغیر
پنهان پرفشاری
خون از طریق
دو نشانگر
فشارخون
سیستولیک و
دیاستولیک
سنجیده شد.
چگونگی برازش
مدل با
استفاده از
روش مدل يابي
معادلات
ساختاري
ارزیابی شد.
در بررسی شاخصهای
برازندگی بهدستآمده
ملاحظه شد که شاخص
کایاسکوئر در
سطح 01/0 معنادار است
(664/31= 2c، 7 = df 298N =). با توجه به
حساسیت شاخص کایاسکوئر
به حجم نمونه
بالا، دیگر شاخصهای
برازندگی موردبررسی
قرار گرفت.
شاخص کای اسکوئر
نُرم شده (523/4=/df2c) به
همراه ديگر شاخصهای
برازندگي مثل
شاخص
برازندگي
تطبيقي (950/0 =CFI)،
شاخص نکويي
برازش (966/0 =GFI)،
شاخص تعدیلشده
برازندگي (897/0= AGFI) و
شاخص ريشه
خطاي ميانگين
مجذورات
تقريب (082/0=RMSEA) نيز
نشان داد که
مدل با دادهها
برازش مطلوبي
دارد. جدول 1 ضرايب
مسیر کل،
مستقيم، غیرمستقیم،
خطاي
استاندارد و
سطح معناداری
ضرایب مسیر در
مدل ساختاري
را نشان میدهد.
جدول1. ضرايب
مسير کل،
مستقيم و غیرمستقیم
بين استرس ادراکشده،
بهزیستی ذهنی
و فشارخون
|
|
اثر
کل |
اثر
مستقيم |
اثر
غيرمستقيم |
|||
|
مسيرها |
پارامتر استاندارد
β |
خطاي
استاندارد |
پارامتر استاندارد
β |
خطاي استاندارد |
پارامتر استاندارد
β |
خطاي
استاندارد |
|
استرس - فشارخون |
**353/0 |
085/0 |
151/0 |
114/0 |
**203/0 |
092/0 |
|
استرس -
بهزیستی
ذهنی |
**671/0- |
054/0 |
- |
- |
- |
- |
|
بهزیستی
ذهنی - فشارخون |
**302/0- |
096/0 |
|
|
|
|
01/0> p** ، 05/0> p*
بر اساس
نتایج جدول 1
ضريب مسير بین
بهزیستی ذهنی
و فشارخون
منفی و در سطح 01/0
معنادار است (01/0>
p، 302/0-=β).
بنابراین، سؤال
اول پژوهش
مبنی بر «آیا
بین بهزیستی
ذهنی و فشارخون
رابطه وجود
دارد؟» پاسخدادهشد
و چنین نتیجهگیری
شد که بین
بهزیستی ذهنی
و فشارخون
رابطه منفی و
معنادار وجود
دارد. بر اساس
نتایج جدول 1،
ضریب مسیر کل (مجموع
ضرایب مسیر
مستقیم و غیرمستقیم)
بین عامل
استرس ادراکشده
و فشارخون
مثبت و در سطح 01/0
معنادار است (01/0>
p، 353/0=β).
بنابراین، سؤال
دوم پژوهش
مبنی بر «آیا
بین استرس ادراکشده
و فشارخون
رابطه وجود
دارد؟» پاسخدادهشد
و چنین نتیجهگیری
شد که بین
استرس ادراکشده
و فشارخون
رابطه مثبت و
معنادار وجود
دارد. نتایج
جدول 1 نیز بیانگر
آن است که
ضریب مسیر غیرمستقیم
بین استرس ادراکشده
و فشارخون
مثبت و در سطح 01/0
معنادار است (01/0>
p، 203/0=β). بدین
ترتیب، سؤال
سوم پژوهش نیز
پاسخ داده شد
و چنین نتیجهگیری
شد که بهزیستی
ذهنی رابطه
بین استرس ادراکشده
و بهزیستی
ذهنی را
میانجیگری میکند.
شکل 1 مدل
ساختاري
پژوهش در
تبيين روابط
بین استرس ادراکشده،
بهزیستی ذهنی
و فشارخون را
نشان میدهد.
شکل1.
مدل ساختاري
پژوهش در
تبيين روابط
بین استرس ادراکشده،
بهزیستی ذهنی
و فشارخون
*e:هر جا e در كنار
مستطيل است به
معناي خطاي
اندازه گيري
وميزان واريانس
هر سوال كه
توسط متغير
اصلي تبين
نشده مي باشد
و زماني كه در كنار
بيضي باشد
مفهومي عكس
ضريب تعيين
دارد وميزان
واريانس هر
متغير كه ناشي
از عوامل غير
از عوامل داخل
مدل را نشان
مي دهد
همچنان
که در شکل 1 ديده
میشود،
مجذور همبستگیهای
چندگانه (2R)
براي متغير فشارخون
برابر با 18/0 است؛
اين موضوع
نشان میدهد
که 18 % از
واريانس فشارخون
را تغييرات در
نمرات
بهزیستی ذهنی
و استرس تبيين
میکند.
همچنین مجذور
همبستگیهای
چندگانه براي متغير
بهزیستی ذهنی
برابر با 45/0
است؛ اين
موضوع نشان میدهد
که 45 % از
واريانس
بهزیستی ذهنی
را تغييرات در
نمرات استرس ادراکشده
تبیین میکند.
بحث
نتايج
نشان میدهد
که بين
بهزيستي ذهني
و فشارخون
رابطه منفي و معنادار
و بين استرس ادراکشده
و فشارخون
رابطه مثبت و معنادار
وجود دارد و بهزيستي
ذهني بين
استرس ادراکشده
و فشارخون را
ميانجيگري
ميكند. با
توجه به اینکه
عوامل روانی
در فشارخون
نقش به سزایی
دارد، این
مطالعه نشان
داد که استرس ادراکشده
بر روی
فشارخون
رابطه مستقیم
و بهزیستی ذهنی
رابطه عکس بر
فشارخون دارد.
استرس ادراکشده
باعث افزایش
فشارخون میگردد.
این در حالی
است که
بهزیستی ذهنی
میتواند نقش
به سزایی در
جلوگیری از
افزایش
فشارخون
ایجاد کند.
در تبيین
یافتههای
پژوهش میتوان
به اين نكته
اشاره نمود: افرادي
كه استرس
بيشتري را تجربه
میکنند، به پرفشاری
خون بيشتر
مبتلا میشوند
(16). نتايج
پژوهشهای
مختلف (23-28) نشان
دادهاند كه
سبك واكنش
بيماران قلبي
به محرکهای
محيطي با استرس
و تحریکپذیری
همراه است؛ كه
خود موجب
عوارض قلبي-عروقي
مانند پرفشاری
خون در آنان میگردد.
با توجه به
اينكه افراد
شاد احساس
کنترل شخصی
بیشتری را در
خود احساس میکنند،
آنهایی که
انجام امور
بیشتر به تواناییهای
خود میاندیشند
تا به
درماندگی و ناتواناییهایی
خویش، با
استرس بیشتری
مقابله میکنند؛
به همين دليل نیز
كمتر مبتلا به
فشارخون میشوند
(28, 29).
بهزيستي
ذهني میتواند
در سلامت جسمي
و رواني افراد
تأثیر داشته
باشد(25-27). اهميت
موضوع بهزيستي
ذهني ازآنجهت
است که شاد
بودن يکي از مهمترین
هدفهای نوع
بشر است. از
طرف ديگر،
شادکامي
دستيابي به
اهداف ديگر را
تسهيل میکند
و رفتارهاي
مطلوب و
پيامدهاي
رفتاري مطلوب
به دنبال دارد
(13, 19). یافتههای
پژوهش نشان داد افراد
شاد در بسياري
از حوزههای
زندگي خود
موفق هستند و
موفقيت آنها تا
حدودی ناشي از
شادکامي آنها
است (16-18). نوعدوستی،
اجتماعي
بودن، فعال
بودن، دوست داشتن
خود و ديگران،
داشتن بدني
سالم و قوي و داشتن
مهارتهای
بالاي حل
مسئله از ویژگیهای
افراد شاد است
(30-32). بالا
بودن بهزيستي
ذهني در افراد
اداره کشور را
براي مسئولان
تسهيل میکند؛
زيرا افراد
شاد با
درآمدهاي
بالا، رفاه را
در سطح جامعه
افزايش داده و
فرصتهای
بيشتري براي
ديگران خلق میکنند
و به دليل
برخورداري از
سلامت روان
بالا، روابط
اجتماعي
بهتري در سطح
جامعه ايجاد میکنند(2, 33).
نتیجهگیری: با
توجه به نتایج
این پژوهش
باید عوامل
روانی را در فشارخون
مورد تأکید قرارداد
و بهزیستی
ذهنی از عوامل
مهم در کنترل
پرفشاری خون است.
بهزیستی ذهنی
در رابطه با
استرس ادراکشده
و فشارخون میانجیگری
میکند.
سپاسگزاری
با سپاس از
كليه افرادي
كه در اين
پژوهش همكاري
داشتند.
References
2. Sarafino EP, Smith TW. Health psychology:
Biopsychosocial interactions: John Wiley & Sons; 2014.
3. Taylor SE, Sirois FM. Health psychology:
McGraw-Hill New York; 1995.
5.
Mazloomy Mahmoodabad SS, Tehrani H, Gholian-aval M, Gholami H, Nematy M. The
effect of social class on the amount of salt intake in patients with
hypertension. Blood pressure. 2016:1-4.
6. Tee SR, Teoh XY, Aiman W, Aiful A, Har CSY, Tan
ZF, et al. The prevalence of hypertension and its associated risk factors in
two rural communities in Penang, Malaysia.
IeJSME. 2010;2:27-40.
9. Compare A, Zarbo C, Shonin E, Van Gordon W, Marconi C.
Emotional regulation and depression: a potential mediator between heart and
mind. Cardiovascular psychiatry and neurology. 2014;2014.
11. Burke RJ, Dahlan A. Malek M, Mearns K, Flin R.
Stress and psychological well-being in UK and Malaysian fire fighters. Cross Cultural
Management: An International Journal. 2010;17(1):50-61.
15.
Tehrani H, Rakhshani T, Zadeh DS, Hosseini SM. Analyzing the relationship
between job stress to mental health, personality type and stressful life events
of the nurses occupied in tehran 115 emergency. Iranian Red Crescent Medical
Journal. 2013;15(3):272-3.
26. Ratchford EV, Carson KA, Jones SR, Ashen MD.
Usefulness of coronary and carotid imaging rather than traditional
atherosclerotic risk factors to
identify firefighters at increased risk for cardiovascular disease. The
American journal of cardiology. 2014;113(9):1499-504.
32. Hinkley T, Teychenne M, Downing KL, Ball K,
Salmon J, Hesketh KD. Early childhood physical activity, sedentary behaviors
and psychosocial well-being: a systematic review. Preventive medicine.
2014;62:182-92.
33. Kato
K, Pedersen NL. Personality and coping: A study of twins reared apart and twins
reared together. Behavior genetics. 2005;35(2):147-58.