زمینه و هدف: سبک یادگیری یکی از مؤلفههای اصلی برای انجام یک برنامهریزی آموزشی مناسب است. مفهوم یادگیری مادامالعمر نیز یکی از مفاهیم ارزشمند در زمینه کسب دانش و مهارت حرفهای برای صاحبان مشاغل مرتبط با سلامت محسوب میگردد. مطالعه حاضر با هدف شناخت سبکهای غالب یادگیری در میان دانشجویان دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله (عج) و بررسی ارتباط میان این سبکها با مفهوم یادگیری مادامالعمر صورت گرفت.
مواد و روشها: تعداد 209 نفر از دانشجویان رشتههای مختلف علوم بهداشتی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله (عج) در این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه جمعیتشناختی، فهرست سبک یادگیری کولب و مقیاس یادگیری مادامالعمر جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کایاسکوئر، فیشر، همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه و با کمک SPSS 20 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی شرکتکنندگان 8/38± 26/69و اکثریت آنها (94 %) مرد بودند. توزیع فراوانی سبکهای یادگیری عبارت بود از: واگرا (36 %)، سازگار (34 %)، جاذب (21 %)، همگرا (10 %). از میان متغیرهای جمعیتشناختی و تحصیلی تنها معدل تحصیلی دارای رابطه معنادار با سبکهای چهارگانه یادگیری شناخته شد (/P). میانگین نمره یادگیری مادامالعمر 5/25±45/70بهدستآمد. سازههای مربوط به یادگیری مادامالعمر دارای روابط معنادار با دو رویکرد آزمایشگری فعال و مشاهده تأملی بودند و سبکهای یادگیری جاذب و واگرا نمرات بهمراتب بیشتری ازنظر یادگیری مادامالعمر به دست آوردند.
نتیجهگیری: ازآنجاییکه سبکهای واگرا و سازگار بیشترین فراوانی را در میان سبکهای یادگیری به دست آوردند، توصیه میگردد برای برنامهریزی آموزشی و تطبیق روشهای تدریس متناسب بیشتر موردتوجه قرار گیرند. مطالعات بیشتری برای شناخت روابط میان سبک یادگیری و یادگیری مادامالعمر موردنیاز است.
Saffari M, Rshidi Jahan H, Mahmoudi N, Pakpour A, Sanaeinasab H. Relationship of Learning Styles in Students of Health Sciences with Lifelong Learning. Iran J Health Educ Health Promot 2016; 4 (2) :89-100 URL: http://journal.ihepsa.ir/article-1-396-fa.html
صفاری محسن، رشیدی جهان حجت، محمودی نورورز، پاکپور امیر، سنایی نسب هرمز. رابطه سبک یاد گیری د ر د انشجویان علوم بهد اشتی با یاد گیری ماد ام العمر. آموزش بهداشت و ارتقای سلامت. 1395; 4 (2) :89-100